کد مطلب: ۱۰۲۱۵
تاریخ انتشار: سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶

اعداد دروغ، بازنمای واقعیت بازار کتاب

نازنین ساسانیان

 

ابتکار: تمیز کتاب خوب و بد یا به‌عبارتی مناسب در دهه‌های گذشته کمی دشوار بود و تیراژ کتاب یکی از عوامل مهم و دخیل در انتخاب مخاطبان کتاب محسوب می‌شد. اما امروزه رسانه‌های فردی و جمعی به‌خوبی کار اطلاع‌رسانی را انجام می‌دهند. در چنین روزگاری با وجود سایت‌هایی همچون گودریدز در ایران همچنان تیراژ را دستاویزی برای ارزش‌گذاری و حتی خودنمایی می‌کنند. در حالی که میزان فروش و حتی تعیین سطح ادبی کتاب ابداً ارتباطی با تیراژ ندارد.
نمایش یک:
پرده یک/خارجی/خیابان انقلاب (صدای جارچی در همهمه می‌پیچد)
کتاب‌ها و پایان‌نامه‌هاتون رو کتاب کنید. هر چند نسخه‌ای که می‌خواین. داخل پاساژ. داخل پاساژ. پایان‌نامه‌تونو کتاب کنید. داخل پاساژ.
پرده دو/داخلی/ دفتر مدیر بنگاه نشر پشمک‌خوان:
مدیر نشر: شما کتاب و پایان‌نامه‌ت رو بده من یه ماهه کاراش رو می‌کنم، با مجوز چاپش می‌کنیم. خواستی هزار تا خواستی ۱۰ تا.
پرده آخر/ صفحه چت تلگرام:
آره عزیزم من نویسنده‌ام سه تا کتاب چاپ کردم. یکیش چاپ دو رسیده بذار عکاساش رو برات بفرستم. (عکس‌ها لود می‌شود)
نمایش دو:
پرده یک/ داخلی/ دفتر نشر
ناشر خطاب به مدیر دفترش: ببین زنگ بزن نویسنده بگو کتابش ارزش نداره اگر می‌خواد محدود چاپ کنیم.
مدیر دفتر: کتابش که خوبه.
ناشر: می‌دونم. بگو ۲۰۰ تا چاپ می‌کنیم رو جلد می‌زنیم هزارتا. اما ۵۰۰ تا چاپ کن هم حق‌التالیف نمی‌دیم هم پول کاغذ می‌ره تو جیبمون.
نمایش سه:
پرده یک/ داخلی/ سالن کنفرانس
ناشر: این کتاب از چهارشنبه تا امروز ۲ تا چاپ خورده .
خبرنگار: چطور ممکنه از چهارشنبه تا شنبه تو تعطیلی چاپ کنید؟ و چطور تو تعطیلات توزیعش کردید؟
ناشر: خب نه این که چاپ و توزیع جدید باشه. ما همون موقع چاپ یک هر ۵۰۰ نسخه رو یه چاپ حساب کردیم.
اگر اهل کتاب باشید حتماً بازی‌های این چنین را دیده یا شنیده‌اید. بازی‌هایی که برخی از ناشران و مولفان برای کسب وجهه انجام می‌دهند. تیراژ بالا و تجدید چاپ کتاب افتخاری برای مؤلف، مترجم و ناشر محسوب می‌شود و از طرف دیگر «همیشه‌نگران‌های ادبیات» هم معتقدند که «وا اسفا ببینید ادبیات به باد فنا رفت و تیراژ کتاب‌های ما از پنج هزار نسخه به ۵۰۰ نسخه رسیده». وجهه‌ای که از طریق تعداد نسخه و تجدید چاپ به دست آورده شود، تا چه حد قابل اتکاست؟ واقعاً تیراژ ارزش است؟ در چنین روزگاری معیار بهتری برای سنجش ارزش اثر ادبی وجود ندارد؟
تیراژ مهم نیست، آن‌چیزی که اهمیت دارد فروش کتاب و بازخورد آن است. دو معیاری که در ایران ابداً دست‌یافتنی نیست. فروش کتاب چیزی جز تیراژ کتاب است. در کتاب‌های ناشران بین‌المللی مثل پنگوئن و غیره در فهرست‌نویسی‌شان چیزی به‌عنوان تیراژ نمی‌بینیم. کتاب‌های ایتالیایی، انگلیسی و آلمانی در فهرست‌نویسی خود تیراژ ندارد. تنها چیزی که در رسانه‌های بین‌المللی کتاب می‌بینی تعداد نسخه‌های فروش‌رفته است. در دوره‌ای که چاپ کتاب، دیجیتالی شده است، قطعاً تیراژ هیچ اهمیتی ندارد. امروزه فروشگاه آمازون متناسب سفارشش، کتاب چاپ می‌کند. در ایران هم برخی از ناشران همین کار را انجام می‌دهند. نشر نی، مرکز و برخی از عنوان‌های چشمه دیجیتالی چاپ می‌شود.
علی مسعودی‌نیا -کارشناس فرهنگی- درباره راه حل رفع معیار قرار دادن تیراژ می‌گوید: «ناشران بزرگ تیراژ کتاب‌های جدیدشان را معمولاً نه به‌عنوان تیراژ نهایی بلکه به‌عنوان عددی ابتدایی اعلام می‌کنند و هر تعداد نسخه که نیاز باشد منتشر می‌کنند. اگر کتابی ۵۰۰ نسخه خواننده داشته باشد تیراژش همان ۵۰۰ نسخه می‌شود و اگر پنج میلیون نسخه خواننده داشته باشد تمام پنج میلیون نسخه چاپ یک آن حساب می‌شود. در نهایت در رکورد اعلام می‌کنند طی ۳ سال پنج میلیون نسخه از این کتاب به‌فروش رسیده است.»
او در ادامه اظهار می‌کند: «راه دیگر این است که واقعی باشیم. این کار سختی است که از مردم بخواهیم راست بگویند. واقعیت این است که در کشور هشتاد میلیون نفری حتی ده هزار نسخه فروختن هم تیراژ عجیبی نیست. تکیه به تیراژ نشانه فقر فرهنگی شدید است. ده هزار نسخه نسبت به سرانه جمعیتی چیز عجیبی نیست. وقتی از هزار نسخه (و حتی جدیداً مد شده ۵۰۰ نسخه) صحبت می‌کنیم، چیز عجیبی را بیان نمی‌کنیم.»
این کارشناس فرهنگی ابداً تیراژ را عامل ارزیابی کتاب نمی‌داند و بیان می‌کند: «در چنین وضعیتی رسانه‌ها، اهالی ادبیات و خبرنگاران باید روشن‌سازی کنند که مساله تیراژ ابداً تعیین‌کننده نیست و نباید جزو معیارهای ارزش داوری قرار گیرد. اگر کتابی نهایتاً چاپ بیست هم بخورد تنها بیست هزار نسخه فروخته شده است، تنها بیست هزار نسخه برای مملکت ۸۰ میلیونی! پس این اعداد افتخار ندارد. این بیست هزار نسخه هم احتمالاً در ۵ یا ۶ سال فروش می‌رود.»
اما همچنان برخی تیراژ و تجدید چاپ را ارزش می‌دانند، اما این اعداد ابداً معیار خوبی برای سنجش نیست. به‌عنوان نمونه کتاب‌های تخصصی مثل روح هگل ۵۰۰ نسخه چاپ می‌شود. در چنین وضعیتی می‌توان تعداد پایین چاپ این کتاب را به بی‌علاقگی مردم ایران به کتاب ربط داد؟ در تمام دنیا از کتاب‌های تخصصی تعداد نسخه محدود وجود دارد. قیمت این کتاب در ایران هفتاد هزار تومان و در آمازون چیزی نزدیک به ۳۰۰ دلار است، کتاب چند صد دلاری یعنی کتابی تخصصی که هرکسی آن را نمی‌خرد. پس تعداد چاپ معرف ارزش کتاب نیست. البته بحث تیراژ چنان تنیده شده است که فراموش می‌کنیم رمان کوتاه با دائره‌المعارف جامع فرق دارد. همین باعث می‌شود کتابی مثل «جباریت» به چاپ چهار برسد. حال این که مفاهیم سیاسی پیچیده برای مردم چه جذابتی می‌تواند داشته باشد، خودش جای بحث دارد.
چطور می‌شود تیراژ را از بازار کتاب حذف کرد؟
مسعودی‌نیا با بیان این که «از سیاست‌های فیپا و وزارت فرهنگ و ارشاد به خوبی مطلع نیستم» می‌گوید: «به نظرم امکان حذف تیراژ نیست. اما تا زمانی که این قانون جرح و تعدیل شود -که معمولاً هم که در کشور ما بسیار زمان خواهد برد- بهترین راه آگاه کردن است تا مردم متوجه شوند تیراژ عامل خوبی برای سنجش کیفیت ادبی یک کتاب نیست.»
او راه حل این مشکل را تغییر سیاست‌ها می‌داند و شرح می‌دهد: «کل سیستم برنامه‌ریزی بازار کتاب و ادبیات دست ناشران است ناشران هم در وهله یک بنگاه اقتصادی‌اند و فرهنگ در وهله دو قرار دارد. تا زمانی که سازمانی از نظر صنفی و سندیکایی و نظراتی نباشد مشکل حل نخواهد شد. اگر وزارت ارشاد به‌جای دخالت کار نظارت بر بازار پخش و فروش کتاب را انجام بدهد و باقی را به خود اهالی ادبیات بسپارد این مشکل تا حد زیادی حل خواهد شد. متاسفانه این سیستم غلط است. بهترین راه این است که از مونوپول ناشران که کل برنامه و سلیقه و تیراژ و حتی ستاره و رنکینگ بازار را تعیین می‌کنند کمی کاسته شود. بحث تیراژ و ارزش قرار دادن آن مستقیم با ناشر در ارتباط است ناشر است که با تیراژ مانور می‌دهد.»
حتی اگر میزان فروش هم مشخص شود کتاب کالایی تعاملی است اگر بازخوردی از فروش نباشد و مرحله فروش با رساندن کتاب به دست مشتری تمام شود عملاً پروسه تجارت کتاب نقص جدی دارد. در بازاریابی موضوع این است که مشتری باید به مشتری دائم و وفادار تبدیل شود، فرد بازخورد بگیرد و حرکت بعدی را براساس بازخورد مخاطب تعیین کند. هرکسی که کتابی را می‌خواند واکنشی دارد. اگر بازخوردی وجود نداشته باشد (چنان که در حال حاضر وجود ندارد) پروسه ناقص خواهد بود. البته آن‌چه به‌عنوان جلسات نقد، جشن امضا و غیره مطرح است صرفاً دکوراسیون هستند و برنامه‌ریزی و استراتژی ندارند. بسیاری از نویسندگان ما اصلاً وبلاگ و وب‌سایت ندارند و در شبکه‌های اجتماعی هم مانند افراد عادی فعالیت می‌کنند. آن‌ها کاری که به نویسنده مربوط است را نادیده گرفته‌اند یا اصلاً از آن اطلاعی ندارند. همه این‌ها به‌نوعی باعث شده است کار فروش محصول با دادن کتاب به مشتری پایان بگیرد و به‌جای ارزش‌های کیفی اعداد معیار ارزش شوند.

 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST