ابتکار: خبر تخریب بخشی از خانه شهر کرمان، سرنوشت نامعلوم خانه پدری ابتهاج،
حال خراب دبیرستان تاریخی بروجرد، تخریب دیوار ۱۰۰ ساله سپهسالار تنکابن، تخریب امام زاده بابا احمد کهگیلویه و
بویراحمد، کلاف پیچیده واگذاری کاروانسرای وکیل کرمان، حال بد کتابخانه پارکشهر، تیغ
لودرها زیر برجها و محوطه تاریخی مراغه، تخریب شبانه
آب انبار نه حصار گرمسار، سرنوشت نامعلوم کاخ ثابت پاسال،
نیاوران، سعدآباد، تخریب خانه تاریخی تدین نجف آباد، تخریب خانه توران و حبیب الله
کهنی، وضعیت اسف بار مدرسه عبدالله خان بازار و صدها خبر دیگر از تخریب خانه و
بناهای تاریخی تنها بخشی از دردهای میراث ایران است که این روزها بیش از هر خبر
دیگری به گوش میرسد. اخباری که آنقدر شنیده شده که دیگر دل کسی را به در نمیآورد. میراث
گذشته ما یکی پس از دیگری طعمه نوسازی، توسعه شهری و منفعت اقتصادی میشوند و
سازمان میراث فرهنگی نیز به تنهایی توان ندارد که از همه خانههای تاریخی و بناهای
ارزشمند قدیمی حفاظت و حراست کند. پس باید چه کرد؟ آیا وقت آن نرسیده که چارهای
اندیشیده شود؟
حکایت تخریب خانههای تاریخی در ایران، این هویت فرهنگی و تاریخی کشور
حکایت طول و درازی دارد. موج ویرانی که تاریخ را هدف گرفته چنان سرعت و شدت دارد که کسی تا
کنون آماری از تخریب آنها در دست ندارد. اما خانههای تاریخی تهران بیشتر از هر استان
دیگری از این تقدیر نا خوشایند سهم داشتهاند. به گفته اسکندر مختاری، کارشناس و
مرمتگر پیشکسوت میراث فرهنگی کشور از ۲۳۰۰ خانه تاریخی تهران تنها هزار تا ۱۵۰۰ خانه در
طول ۱۵ سال
اخیر باقی مانده است، از این تعداد نام ۵۰۰ خانه در فهرست آثار ملی ثبت شده اما هنوز
هزار خانه سرنوشتی نامعلوم دارند و شبها کابوس لودرها را میبینند و روزها هراس
آسمان خراشها را دارند.
تهران که حالا بیست و پنجمین شهر پرجمعیت و بیست و هفتمین شهر بزرگ و
مدرن جهان محسوب میشود، تاریخی هزار ساله را با خود یدک میکشد. تاریخی که هویت و
فرهنگ آن را شکل داده و حالا بیم آن میرود که این هویت تاریخی از دست برود. شاید
این هراس از زمانی شکل گرفت که طرح توسعه و مدرنیته در تهران کلید خورد و ساخت
ساختمانهای چند طبقه و برج در دستور کار قرار گرفت. باغها را نابود کرد و کمی
بعد هم به سراغ بافت تاریخی آن رفت تا از خانههای قدیمیش برجهای مدرن بسازد. اما
روند تخریب این خانهها آنقدر زیاد بود که تهران حالا نزدیک به ۱۵۰۰ خانه
تاریخی خود را از دست داده است. اسکندر مختاری، کارشناس و مرمتگر پیشکسوت میراث
فرهنگی و استاد دانشگاه پیشتر در این رابطه به رسانهها گفته است: در طرح جامع دوم
شهر تهران که توسط مسکن و شهرسازی پیگیری می شدو بعد ها طرح ساماندهی شهر تهران
نام گرفت، ۵ هزار
نقطه روی شهر تهران معلوم کردیم که ارزش تاریخی و هنری داشت و شورای عالی معماری و
وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان میراث فرهنگی لایحه ای به نام ساختمانهای باارزش
شهر تهران در نظر داشت طی مصوبهای این آثار را حفظ کند. بنا شد شرکت توسعه فضاهای
فرهنگی بر آثار تاریخی تهران مروری کند تا مشخصات بناهای تاریخی تهران را پیدا
کنیم. با موسسه gis شهرداری تفاهم نامه ای داشتیم که بر اساس آن نقشه بناهای تاریخی به
سند طرح جامع شهر تهران افزوده می شد. به گفته این مرمتگر پیشکسوت میراث فرهنگی
این
جستوجو ها به سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ باز می
گردد. او افزوده است: آن زمان گروه هایی از افراد را به مناطق مختلف فرستادم تا
دوباره بناهای تاریخی را به طور دقیق روی نقشه مشخص کنیم. نتیجه این بود که تعداد به
۲۳۰۰ خانه
تاریخی رسید. اما تا این لایحه به سرانجام برسد روند تخریب چنان ادامه یافت که
شمار خانه ها به ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ کاهش
یافت. یعنی در طول ۱۵ سال چیزی در حدود ۸۰۰ خانه تاریخ تهران نابود شد.
راه حل چیست؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند که در وهله اول راه جلوگیری از تخریب
آگاهی مالکان این بناهای تاریخی است، بناهایی که مالکیتی شخصی دارند. چرا که
بسیاری از آنها برای آنکه از این میراث بهرهمند شوند به فکر فروش یا تخریب و ساخت
و ساز میافتند و سازمان میراث فرهنگی بدون کسب اجازه از مالکان این بناهای تاریخی
نمیتواند آنها را ثبت و حفاظت کند.
تغییر کاربری اما دومین راه جلوگیری از تخریب این خانههاست که البته
در این تغییر کاربری نیز مناقشات بسیاری وجود دارد. خانههای تاریخی در ایران از
تغییر کاربری تجربه خوبی ندارند. گاهی این تغییر کاربری که با واگذاری آن به بخش
خصوصی همراه بوده سبب تخریب یا ویرانی آنها شده است. شاید بتوان یکی از مشکلات
واگذاری بناهای تاریخی به بخش خصوصی را دخالت سلیقهای بخش خصوصی بر روی این بناها
عنوان کرد و شاید عدم نظارت کارشناسان میراث به فعالیتهای بخش خصوصی در بناها و
آثار تاریخی که باعث تخریب برخی از بخشهای این آثار میشود، مشکل دیگر این
واگذاری باشد. به گفته اردشیر آخوندی، محقق و پژوهشگر چهارمحال وبختیاری، تغییر
کاربری برخلاف شئون یک عرصه تاریخی مانند واگذاری بناهای تاریخی بدون توجه به
ظرفیت بنا و تغییر کاربری به مکان های غیرمتعارف از معایب واگذاری بناهای تاریخی
به بخش خصوصی است. عمارت مسعودیه مصداق بارز وجه منفی این خصوصی سازی است. بدقولی
بخش خصوصی در مرمت و بازسازی این بنای تاریخی سبب شد تا درهای این عمارت به روی
بسیاری از مشتاقان آن بسته شود.
افرادی که روزهای تلخ و شیرین خود را در کافه این عمارت سپری کرده
بودند یا به تماشای یک اپرا یا یک گروه موسیقی به این عمارت تاریخی پا گذاشته بودند.
با این حال اما بسیاری از بناهای تاریخی تجربه شیرینی از این واگذاریها
دارند و به گفته محمدرضا پوینده مدیرعامل و رئیس هیات مدیره صندوق احیا و بهره
برداری از بناها و اماکن تاریخی و فرهنگی بر اساس تکلیف مشخص شده از سوی دولت، سال
۹۵ واگذاری
۱۵۰ بنای
تاریخی به بخش خصوصی در دستور کار این صندوق قرار گرفته است. خانههایی که بارقه
امید برای زنده بودن در آنها دمیده شده است.