بعد از گذشت دو سال از چاپ اول کتاب «من پیش از تو»، این کتاب همچنان پرفروش است و به چاپ سی ودوم رسیده است. چنین فروشی در بازار کتاب ایران کمنظیر است. کمتر کتابی هست که به سرعت به این میزان چاپ برسد و مخاطب ایرانی اینقدر با آن ارتباط برقرار کند. اشتیاق زیاد مخاطبان باعث شده است آثار دیگری از جوجو مویز ترجمه شود. کتابهای پس از تو، یک بعلاوه یک، میوه خارجی که بازهم از پرفروشترینها هستند.
گفتوگویی کردیم با مریم مفتاحی، مترجم آثار مویز، دربارهی این نویسنده و ترجمههای او:
چطور با جوجو مویز آشنا شدید؟
نشر آموت تعدادی کتاب در اختیارم گذاشت تا برای ترجمه انتخاب کنم، من بعد از بررسی و تحقیق جوجو مویز را انتخاب کردم.
با توجه به اینکه مترجم پرکاری هستید، به طور کلی ترجمه رمان چه بخشی از کل زندگیتان را تشکیل میدهد؟
در حال حاضر من بهطور حرفهای به ترجمه میپردازم، روزی ۸ تا ۱۰ ساعت ترجمه میکنم.
چه چیزی را بیشتر از همه در پرفروش شدن کتابهای جوجو مویز موثر میدانید؟ مثلا اینکه همزمان با ترجمهی کتاب فیلمِ «من پیش از تو» هم ساخته شد ، آن هم با بازی امیلیا کلارک که در سریال بازی تاج و تخت اسم و رسمی دارد.
به عقیده من چندین عامل در پرفروش شدن این رمان نقش داشته است، در درجه اول فروش آن در ایران متاثر از فروش جهانی آن بوده است، این رمان به زبانهای متعددی ترجمه شده است و خوشبختانه به لطف اینترنت کتابخوانها از اطلاعاتی وسیعی برخوردارند، گاهی هم به ما مترجمها کتاب معرفی میکنند و تقاضا میکنند آن کتابها را ترجمه کنیم. اقتباس سینمایی آن که کمی بعد از انتشار ترجمه فارسی رمان اکران شد، تاثیر بسزایی در فروش کتاب داشته است. نکته آخر اینکه ناشر کتاب تلاش زیادی برای معرفی آن به عمل آورد و چون رمان از پتانسیل لازم برخوردار بود، توانست جایگاه خوبی در میان کتابخوانان بیابد.
فکر میکنید مخاطبهای جوجو مویز قشر خاصی را در جامعه شامل میشود؟
اظهار نظر در این مورد راحت نیست، به عقیده من رمان خوشخوان و ساده و لطیف «من پیش از تو» شامل طیف وسیعی از خوانندگان میشود، از هر سن و قشر و جنسیتی. ولی اینطور که من متوجه شدهام دانشجویان از بیشترین خوانندگان رمانهای جوجو مویز هستند.
در تصور اکثریت جا افتاده است که عشق بن مایهی اصلی رمانهای جوجو مویز است چقدر آن را قبول دارید؟
خانم مویز در تمام رمانهایشان از چاشنی عشق بهره بردهاند، عشق همواره از عناصر اصلی رمانهایشان است، اما ایشان بیش از اینکه خواسته باشند یک رمان صرفا عشقی بنویسند، در تلاش هستند به مسائل اجتماعی بپردازند. خانم مویز همواره نگاه ژورنالیستی خود را به رمانهایشان وارد کردهاند. من خودم بهشخصه رمانهای ایشان را صرفا عشقی نمیدانم، ایشان در کنار عشق به مسائل مهمتری در زندگی انسان امروزی میپردازند.
در رمانهای جوجو مویز شخصیت اصلی معمولی زنی مستقل و تاثیرگذار است . فکر نمیکنید همین نگاه به زن در داستانهایش خواننده را جذب کرده است؟
زنان رمانهای خانم مویز زنانی قوی هستند یا انقدر رشد میکنند که به چنان اعتماد به نفسی میرسند که میتوانند رو پای خود بایستند و با مشکلات زندگی گلاویز شوند. زنان رمانهای او زنانی ضعیف و نالان نیستند، نق نمیزنند و مظلومگرایی نمیکنند، زنانی هستند که با زندگی دستوپنچه نرم میکنند، کسی را عامل بدبختی و مشکلات خودشان نمیدانند. این زنان که راهشان را در زندگی مییابند توجه خواننده را جلب خود میکنند و خواننده را بخصوص خوانندهی زن را به حرکت وامیدارد که کاری برای زندگی خودش بکند. زنان رمانهای خانم مویز معمولی ولی قوی هستند و قطعا تاثیری که از خود برجا میگذارند میتواند خواننده را جذب کند.
به داستانهای جوجو مویز که نگاه میکنیم میبینیم اتفاقاتی در زندگی افراد میافتد و آشناییشان با شخصی دیگر باعث میشود در زندگیشان تغییراتی صورت بگیرد. شما چقدر ایجاد تغییر در یک فرد را وابسته به یک عامل خارجی میدانید؟
من معتقدم آدمی پتانسیل تغییر را در وجود خود دارد و محیط و اطرافیان میتوانند بر آدمی تاثیرگذار باشند، افراد بر هم اثر میگذارند و در تعامل با دیگران است که تغییر مییابند، تاثیرپذیری میتواند در افراد در سطوح و درجات مختلف صورت پذیرد، ولی ما انسانها قطعا از هم تاثیر میپذیریم. من عامل خارجی را قوی میدانم و فکر میکنم ما تحت تاثیر شرایط تغییر میکنیم.
قصد دارید همهی کتابهای این نویسنده را ترجمه کنید؟
خیر، تصمیم ندارم تمام کتابهای ایشان را به فارسی ترجمه کنم، همانطور که میدانیم اینطور نیست که تمام کتابهای یک نویسنده موفق باشد، از طرفی خط مشی من در انتخاب رمان برای ترجمه این است که موضوع رمان در ایران قابل نشر باشد و حداقل حذفی را داشته باشد، بنابراین قصد ترجمه تمام آثار ایشان را ندارم.
در مصاحبهای گفته بودید از ترجمهی «و کوهها طنین انداختند» اثر خالد حسینی پشیمانید . آن هم به این دلیل که ترجمههای زیادی از آن وارد بازار شد. آیا شده در حین ترجمه کتابی از جوجو مویز متوجه شوید مترجم دیگری مشغول ترجمه آن است و باعث شود کتاب را کنار بگذارید؟
ترجمه رمان سوم خالد حسینی تجربه خوبی برایم نبود. بر همین اساس تلاش میکنم کتابی ترجمه کنم که در دست مترجم دیگری نباشد، البته در بسیار مواقع تا کتاب منتشر نشود نمیتوان از ترجمه آن مطلع شد، در مورد کتابهای جوجو مویز هم باید بگویم بله، بعد از انتشار ترجمهای از آن رمان من انگیزه خود را برای ادامه کار از دست دادم.
خاطرهای دارید از بهترین بازخورد مخاطبان کتابهای جوجو مویز؟
یک بار با خانمی برخورد کردم که با اینکه دانشجوی پزشکی بود هیچ علاقه و انگیزهای برای درس خواندن نداشت، امتحاناتش را جدی نمیگرفت و میتوان گفت به شکلی دچار افسردگی شده بود. اما بعد از خواندن رمان «من پیش از تو» انگیزه پیدا کرد و به حرکت درآمد. دید روزهای عمرش را دارد بیجهت تلف میکند، از این رمان آموخت که باید زندگی را جدی گرفت، زندگی به مویی وصل است و تا هستیم باید از روزهای عمرمان بیشترین بهره را ببریم، این شد که به قول خودش بلند شد و خودش را برای امتحاناتش آماده کرد. شنیدن داستان این خانم دانشجو از زبان خودش برایم جالب بود.