هادی مشهدی: گروس عبدالملکیان تا به حال مجموعههای «پرنده پنهان»، «رنگهای رفته دنیا»، «سطرها در تاریکی جا عوض میکنند» و «حفرهها» را منتشر کرده است. وی برای «پرنده پنهان»، جایزه شعر کارنامه و برای «رنگهای رفته دنیا»، جایزه کتاب سال جوان را دریافت کرده است. تازهترین اثر گروس عبدالملکیان، سه شنبه، هفتم تیر، در مرکز فرهنگی شهر کتاب مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در این نشست، دکتر فرزان سجودی، زبانشناس و عضو حلقه نشانهشناسی تهران، علیرضا عباسی، شاعر، و مهرنوش قربانعلی، شاعر و منتقد، حضور داشتند.
جا مانده در لابه لای خطوط
فرزان سجودی، صحبت کردن درباره شعر را کاری دشوار دانست، از این رو که شعر به نحوی خاص با حوزهی شخصی مخاطب خود در ارتباط است. وی گفت: وقتی بخواهیم دربارهی شعر صحبت کنیم به ناچار فنون زبانی و سازوکارهای دخیل در گونه شعر را مورد بحث قرار میدهیم، ممکن است از این رهگذر، لذت شعرخوانی تقلیل یابد، اما باید در نظر داشت، منتقد شعر و معلم زبان در اساس، این سازوکارها را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند. شعرخوانی و نقد شعر دو مقوله متفاوت و در عین حال به هم پیوسته هستند.
سجودی با تاکید بر اینکه رابطه بین شعر و مخاطب، حسی، عاطفی و موقعیتی است، ضمن پرهیز از قضاوت، به چگونگی شکل گیری گفتمان شاعرانه در شعر عبدالملکیان و ویژگیهای زبانی در این آثار پرداخت. وی مهمترین ویژگی این اشعار را تصویری بودن آنها دانست. سجودی بهره گیری از امکانات زبان، فوران معانی در زبان، دلالتهای چندگانه، و حرکت سیال دلالتهای زبانی را در بروز این ویژگی و شکلگیری تخیلی قوی، موثر تلقی کرد. وی خاطرنشان کرد: ما در شعر دههی هفتاد، بازیهای زبانی را در وجه دیگرش تجربه کردهایم، به نحوی خود را از سلطه سبکها رها کردهایم، اما گاهی رجعت میکنیم و با استفاده از قابلیتهای دیگر زبان، فضایی متکثر و چندصدایی در شعر بهوجود میآوریم، این اتفاق خوبی است. شعر گروس عبدالملکیان، از گذرگاه بازیهای زبانی، به شعر تصویرساز رجعت میکند، بیواهمه از صنایعی چون استعاره، تشبیه و ایجاد توازی در زبان بهره میجوید. عبدالملکیان از تکنیکهایی مشابه تکنیکهای سینمایی استفاده میکند، او با برشهایی که در شعرش ایجاد میکند به خلق فضاهای موازی دست مییابد.
بسط شعر از طریق ایجاد تقابلهای دوگانه، ویژگی دیگری از اشعار مورد بررسی است که سجودی به آن اشاره کرد و جذابیت آن را در این دانست، که شعر به نفع یکی از این تقابلها در وضعیت ایستا قرار نمیگیرد و از وضعیتی به وضعیت دیگر در حال حرکت است. وی تاکید کرد: تمام این ویژگیها با تکنیکها و سازوکارهای زبانی شکل میگیرند. حرکت پویا، سیال، ناایستا و غیر قطبی دلالتهای زبانی، پیوسته عرصهای از معنا را به مخاطب عرضه و لحظهای بعد بازی تازهای را آغاز میکنند.
سجودی، ضمن اشاره به قابلیتها و ویژگیهای زبان نوشتاری، آثار گروس عبدالملکیان را اشعاری ارزیابی کرد که از منطق خطی زبان تبعیت نمیکنند و تابع نوعی منطق مکانی هستند. وی به پیشینه استفاده افراطی از این روش اشاره کرد و به کارگیری آن را در آثار عبدالملکیان به جا و فارغ از افراط دانست.
وی در پایان سخنانش، شعر عبدالملکیان را شعری تصویرگر و داستانگو عنوان کرد که حاوی رابطهای بینانشانهای است و افزود: ترجیح میدهم که این اشعار را در تنگنای مکاتب ادبی گرفتار نکنم، باید گفت واژهها بین خیال و واقعیت میلغزند.
آمیزش به هنگام ناخوآگاه و خودآگاه
علیرضا عباسی، شاعر و منتقد، گروس عبدالملکیان را شاعری هوشیار خواند، از این رو که وی از مولفههای پیشنهادی دیگر شاعران، نه مقلدانه، که با هوشیاری استفاده میکند و خود نیز، هوشیاری فوقالعادهای در ارائه پیشنهاد دارد. عباسی، از این گونه، به وجود ساختاری نمایشی در آثار مورد بررسی اشاره کرد.
عباسی در ادامه از منظر جامعهشناسی مخاطب، آثار عبدالملکیان را مورد بررسی قرارداد و تصریح کرد: در جوامعی که به رشد و استقلال فکری رسیدهاند تربیت سلیقه مخاطب، از اهمیت ویژهای برخوردار است حال آنکه در کشور ما، مخاطب به عام و خاص تقسیم شده و جایگاه مشخصی برای فهم او در نظر گرفته نشده است. باید با در نظرگرفتن معیارهای زیباییشناسانه، مولفههای رابطه و انتقال به شفافیت برسند، مولف و شاعر، نباید با پیشاندیشی با مخاطبش مواجه شود او میتواند با اخذ تجربه، روشی موثر در انتقال مفاهیم، اتخاذ کند و سلیقه جامعه را نیز تحت تاثیر قرار دهد. این ویژگی، در بسیاری از آثار عبدالملکیان وجود دارد، و نباید از جانب جامعه ادبی و شعرای دیگر، حتی با تفکر رادیکالی و علاقههای زبانی، نادیده گرفته شود.
عباسی در نگاه به کتاب «حفرهها» افزود: این کتاب تفاوتها و همسانیهایی با دیگر آثار شاعر دارد، من معتقدم که وی مسیری زیباییشناسانه را طی کرده، و در دایره ساختار و محتوی نیز مسیری تکاملی را پیش گرفته است. او وجوه کلاسیک زیباییشناسانه را به خوبی میشناسد و در خدمت شعر مدرن از آن بهره برده است. وجوه ماهوی شعر قابل انکار نیستند، اما کارکرد کلاسیک آنها در جامعه امروز تقلیل یافته است، باید دچار تغییراتی بشوند تا بتوانند در زندگی انسان معاصر تاثیر بگذارند. این دست تغییرات در آثار گروس عبدالملکیان قابل پیگیری هستند.
عباسی به تاکید عبدالملکیان بر وجوه زیباییشناسی و انتقال زیبایی، در آثار پیشینش اشاره کرد و آنها را از حیث ساختار، در قیاس با «حفرهها» ضعیف خواند. به اعتقاد وی این کتاب از ساختاری بسیار قوی و مستحکم برخوردار است و در آن، بخش خودآگاه و ناخودآگاه شاعر به خوبی در هم آمیختهاند و پرداخت فرم باعث غلبه خودآگاهی نشده است. عباسی کتاب «حفرهها» را فاقد شکست در ساختار ارزیابی کرد، وی کار عبدالملکیان را بیشباهت به نمایشنامهنویسی ندانست و به بررسی جزئیات این ویژگی پرداخت.
ویژگی دیگری که منتقد کتاب «حفرهها» مورد اشاره قرار داد رویکرد اومانیستی شاعر است، وی تصریح کرد: تمام هنرمندان و شاعران از نوستالژی رنج، گریزی ندارند و این باعث شکلگیری نگاهی اومانیستی در آثارشان میشود به اعتقاد من هنرمند کاری جز این ندارد. در مقدمه کتاب «جهان، متن، منتقد» نوشته ادوارد سعید آمده است: «جدا کردن هر چیزی که انسانی است در هنر و تلاش برای رسیدن به هر چیزی که انسانی است.»، این بحثی دوقطبی در نگاه اومانیستی است که در آثار عبدالملکیان به خوبی دیده میشود. او به سمتی حرکت میکند که نوعی پروردگی و تجزیه وجوه انسانی در آثارش را باعث میشود که ستودنی است. عبدالملکیان از طریق مفاهیم و گاهی موضوعات با این مسئله برخورد میکند.
صور انتزاعی دنیای امروزی
مهرنوش قربانعلی، منتقد و شاعر، کتاب «حفرهها» را بر چالشهای ذهنی متکی دانست و تصریح کرد: ساختارهای ذهنی سازنده آگاهی جمعی، و زیباییشناختی سازنده هر اثر دارای رابطهای جوهری هستند، به عبارتی واقعیتهای تجربی را درجریان فرایندی تاریخی شکل میدهند. آگاهی جمعی بیتردید بیرون از آگاهی فردی وجود ندارد. آگاهی فردی آمیزهای منحصر به فرد و خاص ازآگاهی جمعی و اغلب متضاد با آن است که به صورت واقعیتی بالقوه درآگاهی یکایک افراد گروه وجود دارد. وی بنا بر این فرضیه، آفرینههای ذهنی و نقش آن و وجوه تاثیرگذاریاش را مورد تاکید دانست.
قربانعلی رویکرد عبدالملکیان در حفرهها را در غالب اوقات انتزاعی دانست و افزود: این رویکرد گرایش به خلق فضاهایی با امکانات فردی بیشتر را نشان میدهد و در راستای شکلگیری شعری با سویههای انتزاعی و فراواقعی به خلق شخصیتپردازی و صحنهپردازیهایی فراعینی میپردازد که هرچند درلایههای پنهان خود سویهای از زیست اجتماعی امروز را نیز بازتاب میدهد، اما بیشتر آن را میتوان صور انتزاعی دنیای امروزی نامید.
قربانعلی با اشاره به شعر «بهمن کوچک»، وجود صحنهپردازی، شخصیتپردازی، عنصرروایت، و زوایه دیدی که راوی ازآن جایگاه سخن میگوید، از جمله دلایل تلاقی مرز داستان کوتاه و شعر و کوشش شاعر برای ایجاد بیمرزی میان آن دو برشمرد.
وی در بررسی شیوهها و تمهیدات شاعر در راهجویی به شعری تجربی، به صحنهپردازیهای عینی ـ فراعینی که از مجاورت آنها موقعیتی نظیر داستانهای گونه رئالیسم جادویی پدیدآمده است، اشاره و به ذکر نمونههایی در تایید این مدعا پرداخت.
قربانعلی، علیرغم وجود تنوع ساختارهای اجرایی در «حفرهها» حضور راوی اول شخص در غالب آثار را به آسیب این کتاب تعبیر کرد و آن را در کاهش امکان شکلگیری ساختاری مکالمهای، و بازی نقابهایی که «باختین» مطرح میسازد، موثر دانست. وی ازسوی دیگر ورود راوی را در جایی که شعر سازههای چند وجهی معنایی ایجاد کرده است، به عنوان کسی که میتواند حرف انجامین را بزند، عامل ایجاد صورتی ایجابی ـ اقناعی دانست.
وی در پایان تصریح کرد: در بررسی اجمالی ادوار تاریخ شعریمان به این دریافت میرسیم که شعر هر دوره دارای گسستیشناختی ـ تـعاملی با دورهی قبل و پس ازخود است، و رویکردی انـکاری وگـفتمان حـذفی نیـز به خـود میگیرد که بــروز دمـوکراسی فکری ـ سبکی را به تـاخیر میاندازد و گاه نـیز مـوجب میشود، تجربههایی که دارای پیشینیهای موکد بودهاند نیز در شمار تجربههای روزآمد تلقی گردند. هوشورزی عبدالملکیان و شناخت وی از تکنیکهای شعری دهه هفتاد و همچنین وجود و حضور نگاه فردی و تاکید وی بر فضاسازیهای انتزاعی، هویت ویژهای به «حفرهها» بخشیده است. از ویژگیهای بارز این کتاب میتوان به گسست روایت، استفاده از ظرفیتهای معنایی کلمات، بازی با کلمات و تداخلهای زمانی اشاره کرد.