اعتماد: یکی از نگرانیهای جدی من رسمالخط زبان فارسی است. مولانا از قول موسی -به نقل از حضرت باری- به شبان گفت هیچ ترتیبی و آدابی مجو/ هرچه میخواهد دل تنگت بگو. امکانات سایبری هم ما را نسبت به فرم و محتوا بیپروا کرده و ما را بر آن داشته تا هیچ ترتیبی و آدابی نجوییم و هرچیزی که دل تنگمان خواست به هر شکل و شیوهای بگوییم. مبالغه نمیکنم اگر بگویم نود درصد حرفهایی که منتشر میکنیم سراسر یاوه و بیمعنیاند. کل تلگرام و اینستاگرام و فیسبوک و امثال ذلک را بچلانید روزی ده تا حرف حساب هم گیرتان نمیآید. وضع مجله، روزنامهها هم از این بهتر نیست. خوب و با دقت و حساب شده سرندشان کنید چیز قابلداری گیرتان نمیآید. نه اینکه تنزه طلبی کنم و بگویم من و امثال من خوب مینویسیم و بقیه حرف مفت میزنند، نه. چون نیک بنگری سایه حرف بیحساب و بیصاحب بر سر من هم سنگینی میکند. به قول علمای سلف هرزهدرایی میکنیم و یاوه میگوییم. باور کنید یک روزی کلمات یقهمان را میگیرند و به خونخواهی رفقایشان قصاصمان میکنند.
اینها موجودات زنده و قدرتمندی هستند که ملاحظه بیدانشیمان را میکنند و فعلاً کاری به کارمان ندارند. اما اگر پاش بیفتد، وقتی از دستمان عاصی شوند و به ستوه بیایند دمار از روزگارمان درمیآورند. اینها پیش از این به اذن پروردگار، عالم را ساختهاند. نظامی خطاب به خلاق مجید عرض میکند «بیکوهکنی ز کاف و نونی/ کردی تو سپهر بیستونی». همه این عالم به امر «کن» از عدم بیرون آمده و تکوین یافته. به یک اعتبار اصلاً چیزی جز کلمه وجود ندارد و چیزی جز کلمات این عالم را برقرار نداشته. مع ذلک ما با بیمبالاتی تمام، بیفکر و ذکر، کلمات را مصرف میکنیم، بد و زشت و به ناحق کنار هم ردیفشان میکنیم و مثل تفاله به دورشان میریزیم. خدا آخر و عاقبتمان را به خیر کند و از سخط کلمات حفظمان کند... محتوا به کنار، حتی در ظاهر و در حد رسمالخط هم حرمت این بزرگان را نگه نمیداریم و بد و مغلوط و بیادبانه - هرجور که نفس امارهمان حکم میراند- مینویسیمشان. در هیچ دورهای به اندازه امروز آدمیزاد در مواجهه با شکل ظاهری کلمات لاابالی نبوده و آنها را نیازرده. طرف اسمش «عاطفه» است. عاطفه از عطوفت است. معنیاش مهربانی است. نشانه مودت است. هزار سال بیشتر مردم دختران خود را تسمیه به این اسم شریف کردهاند. اما حالا برای گریز از عین و طای مؤلف، اسمشان را مینویسند آتفه؛ یک عبارت کاملاً بیمعنی و یاوه. در محیطهای سایبری نه اینکه هر کی به هر کی است و دائرمدار امور نفس اماره است، هر کس هر کلمه را هرطور که دلش بخواهد مینویسد، خدا را هم بنده نیست. قرآن را مینویسند قرعان، آقا را مینویسند عاقا؛ است را برمیدارند جایش «ه» میگذارند. سر کلمات بلا میآورند، شکنجهشان میکنند، آزارشان میدهند... که چی؟ که زیباست؟ که قشنگ میشود؟ یکی برای شما زیر و زبر بگذارد خوشتان میآید که فیالمثل برای «از و به و فراموش و خدا و است» زیر و زبر میگذارید... یکی از بدترین چیزهایی که تبدیل به یک امر مزاحم در رسمالخط فارسی شده و خواندن یک عبارت کوتاه را سخت کرده و خوانندگان را به دردسر انداخته استفاده بیرویه از «هشتگ» است. باور کنید اگر هشتگ را قیمت میگذاشتند و پولیاش میکردند اینچنین زیر دست و پا نمیریخت و مورد مصرف بیرویه قرار نمیگرفت. همین امروز در شبکه مجازی جمله کوتاهی دیدم که داشت از پس و پیشش هشتگ بیرون میزد. به محتوا کار ندارم اما آخر این چه طرز مشاجره سیاسی است؟ دیشب دیدم یکی از کاربران اینستاگرام پست گذاشته #من رفتم خانه #تو نیا... شرمآور نیست؟