کد مطلب: ۱۰۹۱۹
تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶

یک استکان شعر نو

مرگ از پنجره‌ی بسته به من می‌نگرد


زندگی از دم در


قصد رفتن دارد


روحم از سقف گذر خواهد کرد


در شبی تیره و سرد


تخت حس خواهد کرد


که سبکتر شده است


در تنم خرچنگی است


که مرا می‌کاود


خوب می دانم من


که تهی خواهم شد


و فرو خواهم ریخت


توده‌ی زشت کریهی شده‌ام


بچه‌هایم از من می‌ترسند


آشنایانم نیز به ملاقات پرستار جوان می‌آیند.

 

عمران صلاحی

 

 

کلید واژه ها: عمران صلاحی -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST