کد مطلب: ۱۱۱۸۴
تاریخ انتشار: یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۶

اطلاق کتاب به بعضی آثار توهین به کتاب است

ندا آل‌طیب

اعتماد: «این روزها ضایعه بزرگ ترجمه ادبی ما، مسابقه‌ای شدن ترجمه آثار خارجی است.» جمله‌ای‌است کوتاه از کاوه میرعباسی، مترجم چیره دستی که رمان‌ها و آثار مشهوری را با ترجمه‌های او خوانده‌ایم. او هم این روزها مانند تعدادی دیگر از همکارانش از وضعیت ترجمه در ایران متأسف است و وقتی موضوع صحبت‌مان را درباره ترجمه‌های سطحی و دم دستی مطرح می‌کنیم، از این وضعیت گلایه می‌کند. واقعیت این است که در حال حاضر ترجمه تعدادی از کتاب‌های خارجی حتی آنها که از سوی ناشران تقریباً معتبری منتشر شده‌اند، این موضوع را به ذهن می‌آورد که ناشر برای کم کردن هزینه‌های انتشار کتاب سراغ مترجمان غیرحرفه‌ای می‌رود و حتی عده‌ای معتقدند برخی از این کتاب‌ها ترجمه‌های گوگل ترنسلیتی دارند! همین موضوع سبب شد تا چند پرسش کوتاه در این زمینه از کاوه میرعباسی داشته باشیم.

 

آقای میرعباسی این روزها با نوعی معضل در حوزه کتاب‌های ترجمه شده روبه‌رو هستیم. به طوری که برخی مترجمان معتقدند این ترجمه‌های سطحی و غیرحرفه‌ای می‌تواند ترجمه‌های اینترنتی یا در اصطلاح گوگل ترنسلیتی باشد.

در پاسخ به این مساله باید بگویم آنچه مطرح می‌کنم، تنها در حوزه کتاب‌های ادبیات است و درباره ترجمه دیگر کتاب‌ها اظهارنظری نمی‌کنم. ببینید بعید می‌دانم ناشری کتابش را به وسیله گوگل ترنسلیت ترجمه کند ولی می‌دانم یکسری از ناشران کتاب‌های‌شان را به دارالترجمه می‌دهند. خود من سال‌ها پیش مدتی در دارالترجمه کار می‌کردم و به یاد دارم یکسری کارها بود که اصطلاحاً دانشجویی نامیده می‌شد و عمدتاً ترجمه‌شان سردستی و ارزان قیمت بود. امروزه هم چندین ناشران سراغ دارم که کتاب‌های‌شان را به دارالترجمه می‌دهند و به ویژه این اتفاق در مورد یکسری کتاب‌ها که در ایران هواخواه پیدا کرده‌اند، بیشتر دیده می‌شود چون ناشران به دنبال این هستند تا ترجمه این کتاب‌ها ارزان‌تر تمام شود و معمولاً روال هم این است که در دارالترجمه هم چنین کتاب‌هایی را به دانشجویان می‌دهند و می‌بینم که ترجمه این آثار اصلاً یکدست نیست.

به نظر شما چه باید کرد تا این وضعیت کمی سر و سامان بگیرد ؟

کاری نمی‌شود کرد. در حال حاضر با حجم عظیمی از ناشران رو به رو هستیم و تعداد مترجمان قابل قبول در مقایسه با تعداد این ناشران بسیار اندک است. در این میان یکسری ناشرانی هم داریم که فقط منفعت‌طلب هستند و نه دغدغه ادبیات را دارند و نه به فکر کتاب هستند. آن‌ها فقط دغدغه بازار رقابت را دارند. این ناشران هم عموماً به طرف نویسندگانی هجوم می‌آورند که آثارشان با استقبال روبه‌رو شده است. زمانی با رمان‌های هری پاتر شاهد این وضعیت بودیم. زمانی هم آثار خالد حسینی چنین اقبالی را در میان ایرانیان پیدا کرد و به طوری که شاهد بودیم رمان آخرش در ایران با ۱۳ ترجمه منتشر شد. الان هم این وضعیت در مورد یکسری از نویسندگان دیگر وجود دارد و همین وضعیت سبب شده تا یکسری افراد نا اهل وارد عرصه نشر شده‌اند و دغدغه کیفیت ندارند و می‌خواهند از این طریق کسب درآمد کنند. البته کسب درآمد یک موضوع کاملاً طبیعی است و هیچ ایرادی هم ندارد ولی باید دید این درآمد به چه قیمتی کسب می‌شود. این روزها ضایعه بزرگ ترجمه ادبی ما، مسابقه‌ای شدن ترجمه آثار خارجی است.

بخشی از این مشکلات به دلیل نبود قانون کپی‌رایت جهانی است. فکر می‌کنید اگر کشور ما به این قانون بپیوندد، این مشکلات چقدر حل و فصل می‌شود؟

در ابتدای امر شاید خیلی تاثیرگذار نباشد ولی در میان مدت قطعاً نتیجه خواهد داد. در ابتدای امر ممکن است عده‌ای از ناشران با زرنگی بتوانند بطور مثال با مدیر برنامه‌های یک نویسنده خاص ارتباط برقرار کنند و قرارداد انحصاری ترجمه و انتشار آثار او را بگیرند ولی در میان مدت این انحصار از بین خواهد رفت. چون هیچ نویسنده‌ای تمایل ندارد کتاب‌هایش به شکل نامطلوبی و با ترجمه‌های سطحی و بی‌کیفیت در کشورهای دیگر معرفی شود. در حال حاضر شاهد وضعیتی بسیار عجیب هستیم وگاه ترجمه اثر آنچنان از اصل آن کتاب دور است که اطلاق نام کتاب اصلی به آنچه ترجمه و منتشر می‌شود، توهین به آن کتاب است. البته بعید می‌دانم کسی از ترجمه‌های اینترنتی یا گوگل ترنسلیت استفاده کند ولی همان‌گونه که توضیح دادم، از ترجمه‌های دارالترجمه استفاده می‌شود. بنابراین زمانی که به قانون کپی رایت جهانی بپیوندیم، قطعاً مترجمان و ناشران ما این موضوعات را جدی‌تر می‌گیرند. وقتی پای خرید رایت یک اثر مطرح باشد، می‌توانند جلوی انتشار ترجمه‌های نازل و دم دستی را بگیرند. چراکه پیوستن به کپی‌رایت جهانی مشروط به یکسری از موضوعات است که باید رعایت شود.

آقای میرعباسی لطفاً در پایان از تازه‌ترین ترجمه‌های خودتان نیز بفرمایید.

همین روزها سومین کتاب از مجموعه آثار مارکز که در دست کار دارم، برای انتشار ارائه می‌شود و تصور می‌کنم تا پایان سال جاری منتشر خواهد شد. این کتاب را با نام «سه رمان» ترجمه کرده‌ام که دربرگیرنده سه داستان مارکز «برگ باد»، «کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد» و «وقایع‌نگاری مرگی از پیش تعیین شده» است که به سیاق دو کتاب دیگری که از مارکز ترجمه کردم، از سوی «کتابسرای نیک» منتشر خواهد شد. پیش‌تر هم دو کتاب دیگر او « عشق در روزگار وبا» و «صد سال تنهایی» را با همین ناشر کار کرده بودم. به جز اینها مجوز انتشار دو کتاب دیگر هم صادر شده است؛ «پدرو پارامو» نوشته خوان رولفو و «نه داستان سلینجر» که پیش‌تر با ترجمه‌هایی دیگر و با نام «دلتنگی‌های خیابان چهل و هشتم» منتشر شده است و هر دو کتاب جدیدم از سوی نشر «ماهی» به چاپ خواهند رسید.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST