کد مطلب: ۱۱۵۳۳
تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶

انسان خردمند در جست‌وجوی ابرانسان

فاطمه رحیمی‌بالایی

آرمان: تاریخ، سفری است مکاشفه‌آمیز به هستی، انسان و کیهان؛ سفری که این‌بار یووال نوح هراری با کتاب «انسان خردمند» ما را با این عبارت که «می‌شود سوال‌های بزرگ پرسید، و به صورت علمی به آنها پاسخ داد» دعوت می‌کند تا با «تاریخ مختصر بشر» همسفر شویم. کتابی که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و پس از ترجمه به انگلیسی در سال ۲۰۱۴، به سی زبان دیگر هم ترجمه شد و به پرفروش‌ترین کتاب سال ۲۰۱۴ تبدیل شد؛ تاجایی‌که شخصیت‌هایی چون بیل گیتس خواندن آن را توصیه کردند؛ و حالا ترجمه فارسی آن توسط نیک گرگین در نشر نو. «انسان خردمند» از کیهان می‌گوید و از انفجار بزرگ. از انسان می‌گوید و تاریخچه ظهور آن بر کره خاکی؛ یعنی از صد هزار سال پیش که دستکم شش گونه انسانی روی زمین زندگی می‌کردند تا هفتادهزار سال پیش که نخستین گونه انسان امروزی بر زمین اعلام هویت کرد؛ یعنی تنها گونه انسانی که «ما» هستیم: انسان‌های خردمند. و از اینجا داستان «انسان خردمند» شروع می‌شود. آنچه در پی می‌آید نگاهی است تحلیلی به این کتاب؛ از بررسی آن تا نقد پاره‌ای از نظریه‌های نویسنده.

یووال نوح هراری در «انسان خردمند» تاریخ تحولات بشری را به چهار دوره انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، وحدت انسان‌ها و انقلاب علمی تقسیم کرده و در هر فصل به تفصیل درباره هر دوره نظریه‌هایی را بیان کرده است. بحث اصلی کتاب پیرامون این سؤال و واقعیت است که چگونه انسان خردمند توانست بر کل جهان حاکم شود و باقی گونه‌های انسانی و حیوانی را نابود کند یا تحت سلطه نگاه دارد؟ او در نظریه خود درباره انسان‌های ماقبل تاریخ می‌گوید ممکن است که آنها مرتکب یک نسل‌کشی عظیم شده باشند که درنتیجه آن گونه‌های دیگر انسان مانند نئاندرتال‌ها منقرض شده باشند. او در ادامه بیان می‌کند علت اینکه انسان‌های هوشمند می‌توانند با انعطاف‌پذیری زیادی در کنار هم همکاری و رندگی کنند این است که می‌توانند به تخیلاتشان، مانند ملت‌ها، پول و حقوق بشر، باور داشته باشند. هراری ادعا می‌کند که سیستم‌های بزرگ همکاری بشری مانند، ساختارهای سیاسی، شبکه‌های دادوستد و مؤسسات قضائی درنهایت بر اساس تخیلات انسانی به وجود آمده‌اند.

ازدیگر بحث‌های مهم کتاب این است که پول درواقع یک سیستم اعتماد متقابل است. بحث دیگر این است که انقلاب کشاورزی به‌عنوان یک وعده فریبنده آغاز شد اما درواقع یک دام بود که باعث شد زندگی انسان از قبل آن بدتر شود. هراری می‌گوید: «انقلاب کشاورزی، به جای اینکه منادی دوران زندگی راحت بوده باشد، برای کشاورزان زندگی‌هایی عموماً سخت‌تر و ناخوشایندتر از زندگی خوراک‌جویان به بار آورد. انسان شکارگر- خوراک‌جو اوقات خود را به نحو فعال‌تر و متنوع‌تری می‌گذراند و کمتر در معرض خطر گرسنگی و بیماری بود. شکی نیست که انقلاب کشاورزی مقدار غذای در دسترس بشر را بیشتر کرد، اما این مترادف با غذای بهتر و اوقات فراغت بیشتر نبود. درعوض، تبدیل شد به انفجارهای جمعیتی و تافته‌های جدابافته و نازپرورده. کشاورز معمولی سخت‌تر از خوراک‌جوی معمولی کار می‌کرد و درعوض غذای بدتری هم به دست می‌آورد. انقلاب کشاورزی بزرگ‌ترین فریب تاریخ بود.»

به نظر هراری رفتار انسان نسبت به حیوانات اهلی از بدترین جنایات بشری در طول تاریخ است. در کتاب بحث شده که مردم امروز به میزان قابل توجهی شادتر و خوشبخت‌تر از گذشته نیستند؛ و اینکه انسان مدرن در عصر حاضر در پی ارتقای خود به بالاترین مقام‌ها است. هراری همچنان که به آینده امیدوار است از آن در هراس است: «ما از هر زمان دیگری قدرتمندتریم، اما نمی‌دانیم با این قدرت چه کنیم؟»

انسان‌ها برای دو میلیون و چهارصد هزار سال است که وجود دارند. نوع انسان خردمند برای تنها شش درصد از این زمان یعنی حدود صدوپنجاه هزار سال است که موجودیت یافته است. بنابراین نام کتاب که توسط هراری با عنوان اصلی «انسان خردمند» است نباید با زیر عنوان «تاریخ مختصر گونه بشر» خوانده شود. همانطور که هراری در نودوپنج درصد کتابش گونه ما را همانطور که هستیم خودخواه معرفی کرده است؛ زیرا درواقع ما از گونه خود بیشتر از تمامی گونه دیگر اطلاعات داریم؛ گونه‌های دیگر انسان که با اولین گام‌هایی که ما برای شناخت زمین برداشتیم به انقراض کشاندیم. کتاب تنها بخش کوچکی از تاریخ انسان‌ها است که تاریخ تمامی گونه‌های انسانی را دربرنمی‌گیرد. کتاب صفحات زیادی را به زمان حال و آینده احتمالی اختصاص داده تا به زمان گذشته، پس اطلاق نام تاریخی به کتاب کمی نامعقولانه به نظر می‌رسد؛ زیرا از بسیاری بخش‌های تاریخی، سرسری و عجولانه گذشته است. نیمی از تاریخ گونه انسان خردمند در هاله‌ای از ابهامات تاریخی است؛ زیرا مدارک و شواهد بسیار اندکی به ما رسیده است، تا زمان انقلاب شناختی که ما شروع به رفتار متفاوتی کردیم و دلایل این تغییرات هنوز برای ما نامشخص است و به سرعت زمین را درنوردیدیم. حدود یازده هزار سال پیش ما به دوران انقلاب کشاورزی ورود کردیم و از شکارجویانی در سفر به کشاورزانی سکناگزیده تبدیل شدیم. انقلاب علمی تنها پانصد سال پیش آغاز شد که ماشه را برای انقلاب صنعتی در دویست‌وپنجاه سال پیش کشید که آن نیز به نوبه خود مقدمه‌ای برای انقلاب تکنولوژیک در پنجاه سال پیش شد. انقلاب بیولوژیک نیز درنتیجه انقلاب تکنولوژیک به وجود آمد که ما هنوز در این دوره به سر می‌بریم. هراری پیش‌بینی می‌کند که شاید انقلاب بیولوژیک نشانه انقراض انسان خردمند باشد؛ آن‌هم با ساخته‌شدن انسان‌هایی بیونیک و جاودان. البته این یکی از سرانجام‌هایی است که می‌توان متصور شد. هراری موارد دیگری را نیز در نظر گرفته که مهم‌ترین آنها پیشرفت فوق‌العاده در زبان است که ما را قادر ساخته هوشمندانه‌تر درباره مسائل انتزاعی فکر کنیم و با گروه‌های بزرگ‌تر انسانی همکاری کنیم و شایعه‌پراکنی کنیم. انقلابی نیز در زمینه پول و مهم‌تر از آن اعتبار را شاهدیم و همینطور ظهور امپراتوری تجاری و سرمایه‌داری.

هراری نگاهی ماجراجویانه به بعضی مسائل دارد نظیر آنجا که می‌گوید: «ما گندم را اهلی نکردیم بلکه این گندم بود که ما را اهلی کرد.» یا آنجا که کل انقلاب کشاورزی را زیر سؤال می‌برد و نظریه‌ای را بیان می‌کند که ما در طی این انقلاب رژیم و عادات غذایی سودمند و آزادی و سلامت خود را فدای تنها افزایش تعداد زادوولد کردیم. او می‌گوید: «انقلاب کشاورزی ممکن است بزرگ‌ترین جرم تاریخی انسان خردمند باشد.»

او دیدگاه معمول را درباره تغییرنکردن ماهیت انسان خردمند می‌پذیرد و می‌گوید احساسات و غرایز ما در خلال این انقلاب‌ها دچار هیچ تغییری نشده؛ با اینکه ما در دوره‌ای با رفاه نسبی و صلح تقریباً فراگیر زندگی می‌کنیم ولی به‌خاطر ژن‌ها و هورمون‌هایمان در احساس خوشبختی فرقی با اجداد سختکوش خود نداریم. او همینطور چاقی و اضافه وزن را نتیجه مصرف‌گرایی و ژن‌های کهن ما می‌داند که به ما می‌گویند از آنچه یافتی تا می‌توانی بخور.

او همچنین اذعان می‌کند که پروژه اصلی انقلاب علمی به‌نوعی همان پروژه گیلگمش (اسطوره سومری-بابلی) است که به جست‌وجوی زندگی جاودان بود و درباره نتیجه آن کاملاً خوش‌بین است. اما جایی ناامیدانه اعلام می‌کند هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای اینکه ما از اجداد شکارگر خود شادکام‌تر باشیم وجود ندارد؛ زیرا عوامل شیمیایی همواره شادکامی ما را در سطح ثابتی نگاه می‌دارند. به طور کلی بیشتر بخش‌های کتاب جذاب و منتقل‌کننده هدف نگارنده آن است، اما خواننده در بخش‌هایی از کتاب دچار خستگی از تکرارها و اغراق‌های نویسنده می‌شود که خود را به دست احساساتش سپرده است. قضاوت‌های شخصی و آشفتگی‌ها در ارتباط منطقی بین روابط علی و معلولی و همین‌طور تحریف تاریخ، خواننده را دچار تردید در اعلان نظرهای هراری می‌کند. به‌طور مثال آنجا که درباره سقوط عثمانی و استقلال یونان و نقش بریتانیا در این واقعه صحبت می‌کند و استقلال یونان را نتیجه لابی تاجران انگلیسی می‌داند. البته یونان بعد از آن واقعه آزادی خود را کسب نکرد و برای دانستن کل ماجرا کافی است کمی در این باره تحقیق کنیم. یا آنجا که نقش استعمار کشورهای اروپایی را در پیشرفت کشورها بیان می‌کند و یا مثال کیکی که درباره کشور عراق می‌زند نگاه از بالا و حقیرانه یک غربی است و نه تاریخدانی که در خاورمیانه زندگی می‌کند. او ملت‌ها و کشورها را خیالی می‌داند. در کتاب آمده: «ملت‌های سوریه و لیبی و اردن و عراق حاصل تعدادی مرزبندی‌های گسترده هستند که دیپلمات‌های فرانسوی و انگلیسی که تاریخ و جغرافیا و اقتصاد محلی را نادیده می‌گرفتند، روی شن ترسیم کردند. این دیپلمات‌ها در سال ۱۹۱۸ تصمیم گرفتند که مردم کردستان و بغداد و بصره از آن پس عراقی باشند. در وهله اول فرانسوی‌ها بودند که تصمیم گرفتند چه کسانی سوری و چه کسانی لبنانی باشند. صدام حسین و حافظ اسد هرچه می‌توانستند کردند تا آگاهی ملی‌شان را که ساخته دست انگلیس و فرانسه بود تحکیم و ترویج کنند، اما نطق‌های پرطمطراق آنها درباره ملت‌های به‌اصطلاح جاودانی عراق و سوریه طبلی توخالی بود. گفتن ندارد که ملت نمی‌تواند از هیچ به وجود آید. کسانی که با سختکوشی عراق و سوریه را ساختند از مواد خام تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی واقعی استفاده کردند که بعضی از آنها قدمت صدها و هزاران ساله دارند. صدام حسین از میراث خلفای عباسی و امپراتوری بابل استفاده کرد و حتی یکی از نیروهای زره‌پوش خود را حمورابی نامید. اما این به ملت عراق هویت کهن نمی‌دهد. اگر من با آرد و روغن و شکری که از دو ماه پیش در قفسه آشپزخانه داشته‌ام کیکی بپزم، به این معنا نیست که خود کیک دو ماه قدمت دارد.»

البته اگر به نظر نویسنده مرزهای جغرافیایی بعد از استقلال کشورهای خاورمیانه احمقانه و خیالی است چرا در کتاب از اشغال فلسطین و مرزکشی‌های احمقانه و خیالی جدید رژیم صهیونیستی می‌گذرد و حرفی به میان نمی‌کشد؟

به‌طور کلی با همه ایرادات، کتاب ارزش خواندن و دیده‌شدن را دارد؛ زیرا از دیدگاهی جدید و بلندپروازانه به بررسی حوادث تاریخی و مدرن می‌پردازد که شاید تابه‌حال از آنها غفلت شده بوده است. او تاریخ را موجودی زنده و پویا می‌داند و با نقطه‌نظری روشنفکرانه و بحث‌برانگیز با آن برخورد می‌کند. همین بس که ساندی‌تایمز درباره کتاب نوشته: «کتابی که تارعنکبوت‌های ذهنتان را کنار می‌زند. هراری روشنفکر زبردستی است که اشارات منطقی ناگهانی‌اش خواننده را به حیرت و تحسین وامی‌دارد. قدرت و شفافیت قلم او دنیا را شگفت‌انگیز و نو جلوه می‌دهد.»

 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST