ترجمان: اکو در ذهن خوانندههایش آنچنان دچار تشویش بود که بهزعم یکی گویا دوباره ارسطو زاده شده بود و اینبار کمدی مینوشت، و بهگمان دیگری روزنامهنگار فریبکاری بود که قیافهی همهچیزدانها را به خود میگرفت. اما در این گیرودار یکچیز مسلم بود: او دیوانهوار پرخوان بود و کتابهایش، بهشکلی سرسامآور، پرخواننده. تنها یکی از کتابهایش به سی زبان ترجمه شد و مجموع تیراژ آن به ده میلیون رسید. ۸۶ سالِ پیش، وقتی خانوادهاش او را امبرتو نامیدند، شاید فکر نمیکردند نامش اینچنین جهانی شود.
________________________________________
• اومبرتو اکو، یک دورِ تمام
اومبرتو اولین رمان خود را در ۴۸ سالگی نوشت، اما این آغاز شهرت بینالمللی او بود
اکو یکی از اعضای مؤسس «گروه ۶۳» بود که جمعی از رادیکالهای آوانگارد بودند و در میلانِ دههی ۱۹۶۰ فعالیت میکردند. اعضای این گروه از قهرمانِ ضدِ فرهنگِ فرانسوی، رولان بارت اثر پذیرفته بودند. آنها با تحلیلِ جدیِ فرهنگِ عامهپسند، تابوها را به چالش کشیده بودند، نگاهِ موشکافانهی اکو به جیمز باند، کمیکهای سوپرمن و کازابلانکا، نمونههای از این گرایش است. اکو میگوید «ترانههای پاپ و کمیکاستریپها را آشغال میدانستند، اما آنها هم به نوبهی خود میتوانستند معرکه باشند، درست مثلِ بادامزمینی». «من به اصول و بنیادها اعتقادی ندارم، بگذار راحتت کنم، هومر و والت دیزنی برایم فرقی ندارد. بهنظرم میکیموس میتواند به همان معنایی که هایکوهای ژاپنی عالیاند، عالی باشد.»
________________________________________
• اومبرتو اکو: ادبیات واقعی دربارۀ بازندگان است
برندگان ابلهاند؛ چون معمولاً با شانس پیروز میشوند
بیشتر آثار اکو، عرصهای را بازنمایی میکنند که در آن شکِ سالم، جای خود را به پارانویا میدهد. از نظر اکو، این تکانهای است که اگر میخواهیم به حقیقت برسیم، باید خود را در برابر آن مصون کنیم. «انکار نمیکنم که توطئهها وجود دارند؛ اما توطئههای واقعی کشف میشوند. قتل ژولیوس سزار توطئه بود. اتفاقاً توطئهای موفق که بسیار هم مشهور است. توطئههای واقعی همیشه کشف میشوند. توطئههای قوی آنهایی هستند که وجود ندارند و درعینحال نمیتوان ثابت کرد که وجود ندارند.»
________________________________________
• دربارۀ کتابهای ناخوانده
حتی وقتی دربارهی کتابهایی حرف میزنیم که خواندهایم، تصویری ناقص از آنها را در ذهن داریم
اومبرتو اکو هیولای کتابخوانی بود. این عشق بیمرز به کتاب حتی در رمانهایش هم کاملاً مشهود است. معلوم نیست اگر برای چنین آدمی توضیح بدهید که چرا نباید کتاب خواند، چه عواقبی منتظرتان خواهد بود. بااینحال، گویا پییر بایار چنین کاری کرده است. و جالب اینجاست که اکو استدلال او را کمابیش قانعکننده میبیند: هیچکس نمیتواند همهی کتابها را بخواند، پس باید راههای دیگری برای مواجهه با کتابها پیدا کرد.
________________________________________
• چگونه پایاننامه بنویسیم
مروری بر کتاب چگونگی نگارش پایاننامه نوشتهی اومبرتو اکو
کتاب چگونگی نگارش پایاننامه با بیست و سه بار تجدید چاپ در زبان ایتالیایی و ترجمهاش به هفت زبان دیگر، تبدیل به اثری کلاسیک در زمینهی روش تحقیق شده است. این نوشته به بهانهی اولین برگردان کتاب به زبان انگلیسی است. نگارش یک پایان نامه الهامبخش چندین نسل از دانشجویان ایتالیایی بوده است و اکنون با ترجمهی با تأخیر آن به زبان انگلیسی به تأثیرگذاری خود در مقیاسی بزرگتر ادامه خواهد داد. «ونِسا لنگلدن» معتقد است کتاب اکو علاوه بر نکتههای بدیع، حاوی واقعیتهای بنیادینی است که تحقیق بر مبنای آن استوار میشود.