فرنگیس آریانپور: در حال حاضر، جمعیت افراد زیر هجده سال در روسیه حدود چهل میلیون نفر است که تقریباً ۲۷ درصد کل جمعیت کشور را تشکیل میدهند. به معنایی آنها گروگان اصلاحات اجتماعی ـ اقتصادی هستند و به ویژه در دورهی گذار آسیب زیادی میبینند.
در کنوانسیون سازمان ملل متحد دربارهی حقوق کودکان (سال ۱۹۸۹ میلادی) از حق کودکان برای رشد فرهنگی، تحصیل علم و دریافت اطلاعات صحبت میشود.
رشد اخلاقی، فکری و زیباییشناسی کودکان و نوجوانان مستقیما با خوراک معنویشان در ارتباط است. کتابها و رسانههای عمومی نقش بسیاری در شکلدهی شخصیت اجتماعی کودکان دارند. ورود کودک به دنیای کتاب در وهلهی اول با ادبیات ویژهی آنها اتفاق میافتد. همانا ادبیات کودک خوراکی معنوی برای رشد فکر و خیالپردازی آنهاست.
ادبیات کودک پدیدهای است که دیرتر وارد فرهنگ ملی روسیه و فرهنگ بشریت به طور کلی شده است. این پدیده با جذب سنن قدیمی توسعه یافت. اما در ادبیات کودکان همه چیز ساده نیست. این نوع از ادبیات برای مدت طولانی از ادبیات «بزرگسال»، «عمومی» و «آموزشی ـ درسی» جدا شده بود. که این جدایی نتیجهی مثبتی در بر نداشت. در بین کارشناسان و منتقدان ادبی روسیه حتی این موضوع مطرح است که چه «عنوانی» برای آن باید انتخاب شود: «ادبیات کودکان» یا «ادبیات برای کودکان». در ذیل «ادبیات کودکان»، خلاقیت خود کودکان درک میشود و در ذیل «ادبیات برای کودکان»، هر آنچه کودکان را مورد خطاب قرار میدهد.
در بیست سال اخیر تصحیحاتی دربارهی آثار کودکان صورت گرفته است که از آن جملهاند: حذف آثاری که ایدئولوژی شوروی اساس آن را تشکیل میداد، بازگشت آثار نیکلای واگنر و دمیتری مینایف و ساشا چورنی و اوسیپ ماندلشتام که به نحو ناعادلانهای فراموش شده بودند. اکنون تلاشهایی برای چاپ مجدد آثار نویسندگان ادبیات کودک دورهی شوروی نیز صورت میگیرد. البته در این رابطه دیدگاههای متفاوت و قابل بحثی وجود دارند. در این میان، جنبههای چندی از تاریخ ادبیات روسی کودکان قرون نوزدهم و بیستم نیز تدقیق میشوند.
متأسفانه هنوز اصل موضوع بیتغییر باقی مانده است: ادبیات کودک یک پدیدهی محیطی باقی مانده و بیتوجهی به مسائل آن محسوس است. هیچگونه تلاشی برای تفسیر این پدیده انجام نمیشود. موضوع خودویژگی ادبیات برای کودکان با سوژه قابل درک و پویا و واضح آن توضیح داده میشود.
در این مقاله سعی میشود با مطالعه و تجزیه و تحلیل ادبیات خاص و مقالات انتقادی کارشناسان ادبی مانند آنانیچف، داتنووا و زوناریووا و نتایج تحقیقات انجام شدهی کتابخانهی دولتی کودکان روسیه با نام «کودکان و نشریات اوایل قرن بیستم» و مقالات تحلیلی چودینووا بر اساس جمعبندی میزگرد «مطبوعات کودکان: سیاست دولتی و واقعیات و چشماندازها»، مسائل مبرم ادبیات معاصر کودکان و نشریات و انتقادها و چشمانداز رشد و توسعهی ادبیات برای کودکان در روسیه بررسی شوند.
بحران ادبیات کودک در سالهای ۱۹۸۰ میلادی
در جامعهی شوروی کمبود کتاب احساس میشد و از جمله تقاضا برای ادبیات کودکان به طور متوسط در حد ۳۰-۳۵ درصد عرضه بود. این نکته گویای روند «محرومیت اجتماعی» کودکان در سالهای ۱۹۶۰-۱۹۸۰ میلادی هنگام توسعه فرهنگی بود. تا زمان «رکود»، سالهای ۷۰-۸۰ میلادی، در عرصهی نشریات کودکان، مسائل زیادی وجود داشت. گرایش عمومی با کاهش عناوین با حفظ افزایش سالانهی حجم متوسط کتب و تیراژ نسبی دائمی مشاهده میشد. به این ترتیب اواسط سالهای ۱۹۸۰ میلادی تنوع کتاب در اتحاد شوروی سه برابر کمتر از آلمان غربی و شش برابر کمتر از فرانسه و حدوداً ده برابر کمتر از اسپانیا بود.
کتابهایی با موضوعات علمی ـ آموزشی، تخیلی، داستانی و کتابهای دائرهالمعارف، راهنما و خودآموز با رکود مواجه بودند.
در سالهای ۱۹۸۰ میلادی، ادبیات کودک دچار بحران جدی شد که پیامد آن در آثار نویسندگان کودک در سالهای آتی بازتاب یافت.
خودویژگی کتابهای معاصر کودکان
متخصصان کتابخانهی دولتی کودکان روسیه چند سال پیاپی به تحقیق و مطالعهی خودویژگیهای کتب برای کودکان میپردازد. برای نمونه در کار تحقیقی با عنوان «کودکان و نشریات در اوایل قرن بیست و یکم» حیطهی وسیعی از مسائل مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد که با کتاب خواندن کودکان در ارتباط است.
کتابهای کودکان اکنون تغییرات چشمگیری داشته است. اما باوجود تنوع محصولات، اعم از کتاب و مجله، اوضاع مساعد نیست و بیشتر میل به خواندن مجله وجود دارد.
در بین بچههای بین ۱۰-۹ ساله، مجلات و کمیکسهای «دیسنی» و دیگر انواع مجلات محبوب هستند. البته این نوع نشریات بیشتر در بین پسربچهها محبوب است.
دخترها در سن ۱۰-۱۱ سالگی بیشتر به خواندن مجلاتی علاقه دارند که برای خانمها در نظر گرفته شدهاند. در حالیکه تا کلاس هفتم در بین دخترها، سه بار بیشتر از پسرها، مجلات جوانان، زنان و دیگر نشریات تفریحی و سرگرمکننده رواج دارد و در بین پسرها بیشتر نشریاتی که با ورزش و اتومبیل و موضوعات فنی و کامپیوتری سر و کاردارند، محبوب است. بدین ترتیب حیطهی خواندن پسرها از دخترها به مراتب وسیعتر است.
یکی دیگر از گرایشهای ادبیات معاصر کودک، رو آوردن شاعران به نثر است. شاعرانی که برای کودکان شعر مینوشتند هر چه بیشتر به نثر رو میآورند. البته بر کسی پوشیده نیست که موفقیت تجاری کتابها بهطور مستقیم با تقاضای خوانندگان در ارتباط است. در اینجا این سئوال مطرح است: چرا امروزه شعر از مد افتاده است؟ اکنون فقط نویسندگان کودک نیستند که به جواب این سوال فکر میکنند. در اینجا مقصر اصلی «زمان معاصر» است که زیاده از حد غیرشاعرانه شده است! هر چه «زمان» دیکته کند، همان محصول هم عرضه خواهد شد. یا شاید هم برعکس. بد نیست آنچه زینائیدا گیپیئوس در دفتر خاطرات خود در سال ۱۹۰۴ نوشت یادآوری کنیم: «بهتدریج درک میشود که اهمیت عامل انسانی و خواننده و نویسنده از زمان کمتر نیست. آنها به هم وابسته و درهم جریان دارند. مجموعه اشعار معاصر و شاعران بااستعداد و مشهور و شاعران بیاستعداد و جاهل، همه به طور یکسان اهمیت خود را از دست میدهند. علت نه فقط در نویسندگان بلکه در خوانندگان نیز نهفته است. علت، زمان است که هر دو گروه به آن تعلق دارند. کل زمان معاصر که ما در آن بهسر میبریم...»
کیفیت پایین کتابهای معاصر و نشریات برای کودکان
الکساندر توروپتسف، نویسندهی کتاب کودک ، در مقدمهی کتاب خود به نام «دراتاق پشت صحنه» نوشته است: خوب نوشتن برای کودکان و در بارهی کودکان کاری سخت و دشوار است و بد نوشتن گناهی بزرگ!
کیفیت ادبیات معاصر کودکان، ادبیات قرن بیست و یکم، بهطور کلی باید بهمراتب بهتر باشد. جای تعجب نیست که ناشران معاصر هر چه بیشتر ترجیح میدهند آثار «سالهای گذشته» را به چاپ برسانند و هر نوع کتابی از آن سالها، از جمله قصههای ملی و داستانهایی که پوشکین، پرو، برادران گریم نوشتهاند، در قفسههای کتابفروشیها به چشم میخورد. در چنین بازگشتی به ادبیات کلاسیک برای کودکان، دیگر ادبیات کودکان معاصر سر بلند میکند. یعنی مسأله نوشتن کتاب معاصر برای کودکان که برای آنها خواندنی باشد. یعنی همان نوع کتابی که نوشتنش به قول توروپتسف، سخت، اما بد بودنش گناه است. در تجدید چاپ کتب کلاسیک نکات مثبت زیادی هست. زیرا بهترین آثار گذشته باید به میان مردم برگردند. یعنی آثار نویسندگان با استعدادی که به این یا آن دلیل «فراموش» شده بودند و یا آثار آنها تجدید چاپ نمیشد.
اما متون زیادی، مستند بودن خود را از دست دادهاند: نام شهرها و خیابانها تغییر کرده است، طبیعت و فنون و قیمتها و اصلاً خود ایدئولوژی دچار تغییر شده است.
در زمینهی نشریات کودک، تعداد زیادی مجله به چشم میخورد که به سرعت ظاهر شدنشان در قفسهی کتابفروشیها، ناپدید میشوند. این امر قبل از هر چیز با جنبههای تجاری کار انتشاراتی در ارتباط است.
چشمانداز توسعه و تکامل ادبیات و نشریات کودک
در میزگردی با عنوان «مطبوعات کودکان: سیاست دولتی، واقعیات و چشمانداز» که کمیتهی اجرایی نمایشگاه «مطبوعات» آن را برگزار کرد، هدف، طراحی گامهای معین برای جلب توجه دولت و جامعه به مسائل نشریات کودک و پرورش عشق و علاقه در کودکان به خواندن و شکلگیری اصول اخلاقی شخصیت کودکان، اعلام شد.
در این رابطه پیشنهادهای ذیل مطرح شدند:
لغو مالیات بر ارزش افزوده نشریات کودکان
تأمین دفاع حقوقی از نشریات داخلی کودکان
توزیع رایگان ادبیات کودکان در شبکه کیوسکی کشور
انجام کارهای تحلیلی دربارهی وضعیت کتابخانههای مدارس و کودکان و طراحی برنامه تأمین آنها با نشریات جدید
برگزاری همایشها و نشستهایی در بارهی مسائل ادبیات کودک در مناطق
تبلیغ بهترین کتابها و مجلات برای کودکان و والدین آنها
پس گفتار
ادبیات کودک، باعث رشد توانایی و استعدادهای کودکان میشود. ادبیات، جستوجو، کاوش و درک و عشق را به کودکان میآموزد. یعنی تمام آن خصوصیاتی که انسان باید از آنها بهرهمند باشد. همانا کتاب، دنیای درون کودک را شکل میدهد. تا حد زیادی کتاب، خیالپردازی را به کودک میآموزد، به او یاد میدهد تخیلات خود را پرواز بدهد و دست به اختراع بزند.
دوران واقعی کودکی، بدون وجود کتابهای جالب و جذاب تصورکردنی نیست. در زمان حاضر، مسائل خواندن کودکان، چاپ کتب و نشریات برای کودکان حادتر شده است. کیفیت ادبیات معاصر کودک از حد انتظار بسیار پایینتر است. در اینجاست که یکی دیگر از مسائل ادبیات کودکان مطرح میشود، مسألهی نوشتن کتاب معاصر کودکان که برای خواندن شایسته باشد.
در کتابخانههای مدارس و کودکان، عمدتاً ادبیاتی ذخیره شدهاند که در زمان اتحاد شوروی به چاپ رسیدهاند. آنچه پس از سالهای ۱۹۹۰ به کتابخانهها داده شد شمارگان کمی داشتند و فقط برای خواندن در تالار قرائت در اختیار بچهها گذاشته میشوند.
نادیده گرفتن وضعیت کنونی ادبیات کودکان به معنای آن خواهد بود که بخش مهمی از زندگی آنها از کودکان گرفته شود و بیاعتنایی و رشد بدون معنویت جوانان را در پی داشته باشد.
برگی کوچک از دنیای دیگر کودکان
یوری نورشتین یکی از انیمیشنسازان کلاسیک روسیه که فیلمهای کارتون او به نام «جوجه تیغی در مه» و «داستان داستانها» بنا به همهپرسی بینالمللی بهترین فیلمهای تمام دوران شناخته شدهاند، در بارهی این رشتهی هنری برای کودکان چنین نظر داد:
انیمیشن قبل از هر چیز، هنری است که به کودکان خدمت میکند. زیرا این نوع هنر، هنر استعاری و خیالی است و باعث پیشرفت و تکامل خیالپردازی کودکان میشود. به این دلیل انیمیشن باید برای کودکان کار کند. اما فیلمهای انیمیشن فقط به این گروه سنی محدود نمیشود و حتی فیلمهایی بر اساس آثار نویسندگان بزرگی مانند افلاطون و کافکا ساخته شدهاند.
جشنوارههای انیمیشن در بینندگان و شرکت کنندگان آن، حس جشن را میآفریند. در این میان، آسمان انیمیشن روسی برای کودکان چندان صاف نیست. ناتالیا بوندارچوک، فیلم ساز مشهور روسیه، با نگرانی گفت: «انیمیشن، بهترین سعادت و لذت دوران کودکی است. اما وقتی من در فیلمهای کارتون امروزی، گربههای مربع و ذوزنقهای شکل را میبینم، به خاطر بچهها وحشت زده میشوم». به هرحال موضوع سر آن نیست که قهرمانان کارتونها به چه شکلی نقاشی میشوند. ابتدایی و بیروح بودن سوژهی بسیاری از فیلمهای انیمیشن، چیزی است که نگرانی بر میانگیزد. اینها چیزهایی هستند که استادان این حرفه و از جمله یوری نورشتین را نگران میکنند. وی گفت: «متأسفانه در روسیه، استودیویهای کوچک بسیاری ظاهر شدهاند که هر سال فیلمهایی در سطح متوسط میسازند و فقط به منافع تجاری خود فکر میکنند. برای آنها سطح هنری محصولاتشان و آیندهی انیمیشن به طور کلی مهم نیست. جامعه اتمی شده است. ما دیگر به یکدیگر نیازی نداریم. هر یک از اتمها جدا از دیگری به حیات خود ادامه میدهد. آری، در زمان حاضر چنین وضعیتی حاکم است. ما آنقدر از یکدیگر جدا و کنده شدهایم که فضای درونی بین ما با افکار و احساسات و همدردی پر نشده است... فضا خالیست...
مسائلی که انیمیشنساز کلاسیک روسیه عنوان کرد فقط به روسیه مربوط نمیشود و گرایشی است که در سراسر جهان مشاهده میشود.