کد مطلب: ۱۱۹۵۹
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶

وونه‌گات و واسکو پوپا در نشر کلاغ سفید

پارسا شهری

شرق:

علیه پیشرفت

 «مثل سایر آثار داستانی‌ام: همه افرادِ زنده و مرده کاملا از سرِ اتفاق این‌جا آمده‌اند، و نباید ساختگی پنداشته شوند. برای حفاظت از بی‌گناهان هیچ اسمی را تغییر نداده‌ام. فرشته‌ها در چارچوبِ امورِ بهشتی حافظ بی‌گناهان‌اند.» کورت وونه‌گات ابتدای مجموعه‌داستانِ «انفیه‌دانِ باگومبو» چنین نوشته است. این مجموعه شامل داستان‌هایی است که تجربه‌های وونه‌گات از جنگ جهانی دوم را روایت می‌کنند. این مجموعه‌داستان خواندنی که با ترجمه روحی افسر و شهرزاد مهدوی اخیرا در نشر کلاغ سفید برای بار دوم بازنشر شده است، جز داستان‌های کوتاه او مقدمه‌ای مفصل دارد در شناختِ وونه‌گات که به‌زعمِ پیتر رید، نویسنده این مقدمه، از بهترین رمان‌نویسان نیمه دوم قرن بیستم بود. «وونه‌گات شهرت خود را مدیون آثاری خلاق چون سلاخ‌خانه شماره پنج، گهواره گربه، صبحانه‌ای برای قهرمانان، و ریش آبی است.» وونه‌گات اما در آغاز کار نویسندگی خود داستان‌های کوتاه می‌نوشت در سراسر دهه پنجاه و شصت، داستان‌های کوتاه وونه‌گات در بهترین مجلات چاپ می‌شد و همیشه بازار فروش حاضروآماده‌ای داشت. از نظر پیتر رید، آنچه داستان‌های این مجموعه را به‌هم مرتبط می‌کند این ایده وونه‌گات است: پیشرفت مهم‌ترین محصول ماست. شعاری که یک دهه خوش‌بینی و تداوم روحیه «هر کاری می‌شود کردِ» دوران جنگ را در خود خلاصه می‌کند. در بسیاری از داستان‌های وونه‌گات نگرشی شگفت به‌طرز تفکر آمریکایی‌ها در دهه پنجاه وجود دارد. وونه‌گات به این شعار و چشم‌انداز درخشان به دیده تردید می‌نگرد و نشان می‌دهد چنین پیشرفت سطحی‌ای ممکن است به قیمت زندگی انسان‌ها تمام شود. از دیگر خصایص این داستان‌های کوتاه شخصیت‌پردازی درخشانِ وونه‌گات تنها در چند پاراگراف است، که پیتر رید معتقد است وونه‌گات در رمان‌هایش آن را به تعویق می‌اندازد تا آن‌جا که به نظر می‌رسد شخصیت داستان اغلب تابعِ پیام داستان است. بعد از متنِ پروفسور پیتر رید، دوست دیرینه وونه‌گات و منتقد ادبی و استاد دانشگاه، نوبت به متنی از خودِ وونه‌گات می‌رسد که به‌عنوان مقدمه بر داستان‌های کوتاه او آمده است، داستان‌هایی که به نقل از وونه‌گات اگر همتِ پیتر رید نبود، هرگز آنها روشنایی روز نمی‌دیدند. این داستان‌ها ماحصلِ گردآوری رید است از داستان‌هایی که وونه‌گات در گذشته‌های دور نوشته بود و فکر نمی‌کرد پشیزی بیارزد. در این مقدمه مفصل وونه‌گات علاوه‌بر شرحی بر این داستان‌ها و حکایت طبع آنها، از فرآیند نویسنده‌شدنِ خود می‌نویسد و رموز نویسندگی. زمانی که مترجمانِ مجموعه‌داستان «انفیه‌دانِ باگومبو» دست‌به‌کار ترجمه این داستان‌ها می‌شوند کورت وونه‌گات هنوز در این کره خاکی بود، «داستان تخیلی خلق می‌کرد، مقاله جدی می‌نوشت، طنز می‌گفت و این اواخر طراحی هم می‌کرد، اما اکنون ده سال است که از میان ما رفته و نمی‌دانیم چه می‌کند.»
در باب فراموشی
«دوردست‌های درون ما» عنوان مجموعه‌شعرِ واسکو پوپا، شاعر اهل یوگسلاوی است با سه دفتر شعر ترجمه شهرام شیدایی، آزیتا بافکر و کامران تهرانی. ابتدای کتاب متنی آمده است با عنوان درآمدی بر شعر واسکو پوپا، ترجمه مقدمه تد هیوز که اولین‌بار در تابستان ۱۳۵۲ در شماره ده جنگ اصفهان به چاپ رسیده است با ترجمه احمد میرعلایی. در این مقدمه پوپا برای بار نخست به مخاطبان ایرانی معرفی می‌شود و مترجمان ازاین‌رو این متنِ خواندنی را در مقدمه مجموعه‌شعر او آورده‌اند. در این مقدمه پوپا از نسل شاعران اروپای شرقی خوانده می‌شود که در بحبوحه بلوغ، گرفتار جنگ می‌شوند. «هر یک از این شاعران به‌اقتضای خلق‌وخوی خویش به اصول سورئالیسم که در فاصله دو جنگ بر شعر اروپایی (جز شعر انگلیسی) غالب بود، واکنش ویژه نشان داد، اما از آن زمان تاکنون آنچه به‌ویژه بر کشورهای آنان و تا حدودی بر همه بشریت رفته است این واکنش را استوارتر کرده است.» تلاش این شاعران برای جاانداختن این حقیقت که انسان در همان وضع و حال موجودی با آگاهی نافذی از رنج و امید هم هست، شعر آنان را به ایجاز و ظرافت و خضوعی رساند که چیزی تازه بود. تد هیوز در این متن شاعرانی چون واسکو پوپا را از جنبه‌هایی با بکت قیاس می‌کند: «دنیای آنان از جهتی انسان را به یاد دنیای بکت می‌اندازد، با این تفاوت که دنیای آنان شجاعانه‌تر، انسانی‌تر و واقعی‌تر به نظر می‌رسد. این دنیا به وحشتناکی دنیای بکت است، اما آنان تا بدان درجه از نومیدی نمی‌رسند که آگاهی و مسئولیت‌شان در برابر یاخته‌های حیوانی آنها تسلیم شود. مضمون‌های شاعرانه اینان پیرامون روح زنده رنج‌کشی چرخ می‌زند که شایسته خوشبختی است، اما سخت فریب خورده، بی‌اندازه ضعیف شده است و احساس‌های مشکوک و موقتی دارد و چنان غیرقابل تبیین است که تقریبا احمقانه به نظر می‌آید، وجودش محسوس است می‌خواهد به وجود خود ادامه دهد. این دنیا مثل دنیای بکت پوچ نیست. این تنها چیز پربهاست و مطابق با تمامی کیهان طرح‌ریزی شده است. درواقع طرح آن را تمامی کیهان ریخته است.» پدیداری عناصر طبیعی در شعر پوپا از دیگر مواردی است که تد هیوز به آن اشاره می‌کند، اینکه آدمیان به هیئت‌های کامل و مرئی در چشم‌انداز شعر پوپا پدیدار نمی‌شوند. در شعر پوپا فقط سرها، زبان‌ها، ارواح، دست‌ها، شعله‌ها و اشیای سرگردانی مانند سیب‌ها و ماه‌ها که حیاتی جادویی یافته‌اند و با سرنوشت‌هایی غریب اما سخت آشنا جان گرفته‌اند خود را عرضه می‌دارند. تد هیوز معتقد است شعرِ واسکو پوپا بیش از هر چیز با دنیای موسیقی نزدیکی می‌یابد، دنیای مشتی از نشانه‌ها و شکل‌های برگزیده که از دنیای بیرون فراخوانده شده‌اند و ترکیب‌های اساسی می‌آفرینند، ترکیب‌هایی که اغلب در تصاعدها و تقارن‌های خود ماهیت ریاضی هول‌آوری دارند اما چنین می‌نمایند که عمیقا به دنیای قلب و روح متعلق‌اند. «نیز چون موسیقی، شعرهایش وحشتناک‌ترین منازعه‌ها را به چیز تفننی محضی مانند افسون، چیستان، بازی و داستان تبدیل می‌کند.» پوپا در نظر هیوز به‌تدریج به این آزادی و ناگزیری رسیده است. اشعار نخستین‌اش را می‌توان سخت مدیون آن دسته از اشعار جدید دانست که رنگی آشنا و اندکی سورئالیستی دارند. هرچند این خصیصه در شعر پوپا دلپذیر است و در آن هدفی دنبال می‌شود؛ از این‌دست اشعار است شعری تحت‌عنوان در باب فراموشی که از سلسله مناظر تشکیل شده است: «از تاریکی دور/ دشت زبانش را بیرون آورد/ دشتِ مهارنشدنی/ رویدادهای سرریز/ واژه‌های بی‌رنگِ حرام‌شده/ چهره‌های وارفته/ اینجا و آنجا/ دستی از دود/ آه‌های بی‌پارو/ اندیشه‌های بی‌بال/ نگاه‌های بی‌پناه/ اینجا و آنجا/ گلی از همه/ سایه‌های بی‌پوشش/ که هر دم/ به خاکستر گرم خنده چنگ می‌زنند» شعرهای این مجموعه در سه بخشِ «دوردست‌های درون ما»، «چشمه سنت‌ساوا» و «دشت پرنده سیاه» آمده است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST