این مساله که آیا باور به وجود خدا عقلانی است یا نه یکی از مهمترین دغدغههای بشری است. پاسخ به این مساله، تاثیر عمیقی در نحوه فهم ما از جهان و نحوه زندگی و اعمالمان دارد. با وجود این فلاسفه از آغاز تاریخ درباره آن منازعه داشتهاند بیآنکه هیچ راهحل روشن یا قاطعی که همگان آن را بپذیرند به دست آورده باشند.
«رویکردهای معاصر در معرفتشناسی دینی»
نویسندگان: آر. داگلاس گایوت, برندن اسویتمن
مترجم: هاشم مروارید
نشر نی
کتاب «رویکردهای معاصر در معرفتشناسی دینی» مجموعه منتخبی از مقالات در زمینه معرفتشناسی دینی است که مکاتب فلسفی موجود در این زمینه را بررسی میکند. معرفتشناسی دین به چیزی میپردازد که همواره یکی از مسائل محوری در فلسفه دین بوده است، یعنی توجیه عقلی باور دینی. در مقدمه ویراستاران میخوانیم: «علاوه بر مزایایی که این مجموعه به منزله متن درسی دارد، مایلیم تاکید کنیم کتاب حاضر اولین مجموعهای است که مقالاتی را درباره جریانهای اصلی در معرفتشناسی دینی که در دهه اخیر فعال بودهاند در یک مجلد عرضه میکند. بنابراین امیدواریم این مجموعه منتخب نه تنها کتاب مرجع سهلالوصولی برای عالمان باشد بلکه سهمی نیز در مباحث فلسفه دین داشته باشد.» (صفحه ۶۳)
تا اواخر قرن بیستم رویکرد خاصی در معرفتشناسی دینی غالب بود به نام الهیات طبیعی. اساس این رویکرد سنتی بر این است که هر شاهدی را که میتوان برای وجود خدا در جهان طبیعت یافت، باید مطالعه و سپس بررسی کرد که آیا ممکن است وجود خدا را از آن استنتاج کرد یا نه. الهیات طبیعی همواره به نتیجه مساعدی در این مساله میرسید. یکی از مشهورترین الهیدانان طبیعی سنت توماس آکوئیناس در قرن سیزدهم میلادی بود. او معتقد بود وجود خدا را از پنج راه میتوان اثبات کرد که هر یک مبتنی بر مطالعه خصوصیت خاصی از جهان طبیعت است. این «پنج برهان» آکوئیناس بخش عمدهای از دستور کار فلسفه دین را برای قرون متمادی تعیین کرد.
با این حال، فیلسوفانی بودند که این دیدگاه را که ممکن است وجود خدا را از خصوصیات جهان طبیعی استنتاج کرد مورد تردید قرار دادند. برخی از آنان میگفتند با توجه به نبود شاهدی بر وجود خدا در جهان طبیعت، وجود خدا را نمیتوان حتی محتمل تلقی کرد و در نتیجه باور دینی یک «باور معقول» نیست به این معنا که از لحاظ فلسفی نمیتوان از آن دفاع کرد. ولی امروز بخش قابلتوجهی از فلسفه دین هم با براهین الهیات طبیعی مخالف است و هم با پاسخهای ملحدانه به آن براهین و در دهه اخیر، رویکردهای جدیدی در معرفتشناسی دین پدید آمده که همگی در تلاشند راههای دیگری برای توجیه عقلانیبودن باور به وجود خدا بیابند.
این کتاب با فصلی درباره خداناباوری آغاز میکند و پنج فصل بعدی را میتوان پاسخهایی متفاوت دانست به نقدهایی که فلاسفه خداناباور وارد آوردهاند. مهمترین رویکردهای معاصر در معرفتشناسی دینی را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد: دلیلگرایی ملحدانه، دلیلگرایی خداباورانه، معرفتشناسی اصلاحشده، عملگرایی و ایمانگرایی ویتگنشتاینی.
کتاب «رویکردهای معاصر در معرفتشناسی دینی» شش بخش دارد و هر بخش به یک رویکرد مذکور درباره توجیه باور دینی اختصاص دارد. در هر بخش ابتدا سه مقاله رویکرد مورد نظر را توضیح میدهد و از آن دفاع میکند، سپس مقاله آخر از رویکرد مذکور انتقاد میکند و به این ترتیب در این کتاب حجیم، رویکردهای مختلف معرفتشناسی دین، به صورت جامعی با هم مقایسه شدهاند تا خواننده بتواند نقاط قوت و ضعف هر کدام را بفهمد.
علاوه بر مقالات ترجمهشده، مقالهای نیز با عنوان «مروری بر رویکردهای معاصر در معرفتشناسی دینی» به قلم مترجم در آغاز کتاب آمده که با مطالعه آن میتوان دیدی کلی نسبت به مباحث کتاب پیدا کرد.