کد مطلب: ۱۲۴۶۲
تاریخ انتشار: یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

روایت کریم مجتهدی از َآشنایی‌اش با داریوش شایگان

ایران: سه‌شنبه گذشته مراسم بزرگداشت مرحوم داریوش شایگان با حضور کریم مجتهدی و محمدمنصور هاشمی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و به همت انجمن علمی این دانشگاه برگزار شد. در ادامه متن سخنرانی او را می خوانید:

من و داریوش شایگان سی، چهل سال پیش دوست بودیم و بعد از آن تاریخ، به یک معنا یکدیگر را گم کردیم. من شایگانی را می‌شناختم که مرید کربن بود و در جلساتی که کربن شرکت می‌کرد با تسلطی که به انگلیسی و به‌خصوص فرانسه داشت پرسش‌های بسیار جالب‌توجهی را از کربن می‌پرسید که شاید مهم‌تر و عمیق‌تر از صحبت‌های عادی بود که در آن جلسات مطرح می‌شد.
بنده در سوربن فلسفه خوانده بودم و ایشان در ژنو در دانشگاه معتبری تحصیل کرده بود. برای اولین‌بار کربن به من گفت که در منزل آقای ذوالمجد قرار است علامه طباطبایی تشریف بیاورند و با کربن مباحثاتی داشته باشند و من را هم به‌عنوان مترجم همراه خود برد. در آن جلسه و در حضور علامه، جوانی را دیدم به اسم شایگان که به من معرفی شد و بسیار مشتاق و علاقه‌مند بود. برای اولین‌بار بود که با او آشنا شدم و اگر من در آن جلسه احساس غریبگی می‌کردم، او انگار میهمان نبود و حالت صاحب‌خانگی داشت و با شخصیت و علاقه و اعتمادبه‌نفس خاص خودش در آن محفل حضور داشت. این جلسه یک جنبه‌های مثبتی برای من داشت و البته شاید جنبه‌های منفی هم برایم داشت اما روی‌هم‌رفته برایم جالب‌توجه بود و به‌خصوص نه‌فقط موضع علامه‌طباطبایی بلکه رفتار ایشان به مثابه یک شخص بسیار متین و با حوصله. [علامه] در جلسه حضور به هم می‌رساند و وظیفه خود می‌دانست که از موضع ایرانی اسلامی با یک خارجی که کربن باشد و مدعی است که در این فرهنگ تبحر دارد در حضور دیگران مواجه شود.
از آن روز به بعد در خانه شایگان جلساتی تشکیل می‌شد. افراد بسیار زیادی از استادان باسابقه ازجمله پورداود و خیلی‌های دیگر در آن خانه رفت و آمد داشتند و بنده هم گاهی به صورت مترجم و گاهی هم خودم در این جلسات شرکت می‌کردم. در آن موقع استادیار رسمی نبودم و به صورت آزاد برخی درس‌ها را داشتم و به‌عنوان تمرین و حالت جادوگری که آموزش می‌دهد (البته فیلسوف جادوگر نیست اما به هر ترتیب مشغول بودم) کار می‌کردیم.
بعدا با افکار شایگان بیشتر آشنا شدیم. در دوره‌ای او عضو گروه زبان‌شناسی دانشکده ادبیات شده بود و اصرار داشت که با گروه فلسفه هم همکاری کند. همکاری می‌کرد و گاهی هم همکاری نمی‌کرد. نمی‌خواهم بگویم تک‌رو بود ولی حالت مدرسی و منضبطی را که ما داشتیم او نداشت. متفکری آزاد به تمام معنا بود و مقید به اصولی که ما مقید بودیم، نبود؛ اما در میان ما دوستی برقرار بود. صداقت میان ما بود. واقعا صادقانه صحبت می‌کردیم. نمی‌خواهم بگویم هم‌فکر بودیم. اصلا در این‌جور دوستی‌ها این‌طور نیست که شما حتما هم‌فکر باشید. اکثر شما فلسفه خوانده‌اید و اگر کارشناسی دارید حتما این دو کتاب مشهور یکی «لوسیس» افلاطون و یکی هم کتاب «نیکوماخوس» ارسطو را خوانده‌اید. در هر دوی این کتاب‌ها در مورد دوستی بحث شده است. در نیکوماخوس فصل مجزایی در مورد دوستی هست و این دوستی اساسا موضوعی فلسفی است و الزاما عشق یا همکاری نیست. چیز خاصی است که سعی می‌کنم به نحوی آن را پیدا کنم.
به عقیده من دوستی احترام به استقلال ذهنی دوست و نه توافق با اوست. اینکه شما به آزادی فکری او احترام بگذارید و اگر او عمیق و با صداقت فکر می‌کند، حتی اگر با آن مخالف هستید باید به آن احترام بگذارید. من از همین نکته استفاده می‌کنم. بالاخره فلسفه مهم است و نمی‌توان سرسری حرفی زد. اینجا وقتی که با یک فیلسوف بزرگ (شرقی یا غربی یا ایرانی یا عرب و ترک) انس پیدا می‌کنید، با او دوست می‌شوید، به فکر او احترام می‌گذارید بدون اینکه با او موافق باشید.
من عمری است که کانت خوانده‌ام اما با او موافق نیستم و فکر هم نمی‌کنم همه بتوانند با کانت موافق باشند چون فلسفه نظری کانت، نیوتنی است و وقتی اصول فیزیک نیوتنی زیرسوال می‌رود دیگر نمی‌توان فلسفه کانت را قبول کرد چون فلسفه کانت صددرصد نیوتنی است و مقولات او از روش نیوتنی گرفته شده است. اما حالا که این‌طور است یعنی نباید دیگر کانت را خواند؟ خیر. اتفاقا باید بیشتر کانت را خواند تا تاریخ علم اروپایی را بفهمیم. اگر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم افرادی مانند پلانک و دیگران روی کانت کار نمی‌کردند و عضو باشگاه کانت‌شناسی در آلمان نبودند، هرگز نظریه انیشتین شکل نمی‌گرفت. به یک معنا کانت بیشتر از خود نیوتن در تحول علوم تاثیر داشته است. اینجاست که فلسفه شمشیر را از روبسته است و خود را نشان می‌دهد. در ایران برخی اوقات به ما می‌گویند که فلسفه یک مشت مفاهیم و حرف‌های تکراری است که معلوم نیست اول و آخر آن چیست. ما هم می‌گوییم: بله خب تفکر با عمل متفاوت است و این ممکن است متین باشد ولی نباید فراموش کنیم که اگر تفکر نباشد، دانشگاهی نیست و دانشگاه می‌شود بازی. دسته‌ای می‌آیند ثبت‌نام می‌کنند و بعد هم فارغ‌التحصیل می‌شوند و می‌روند! آنجایی دانشگاه زنده می‌شود که حرفی برای گفتن دارد و اگر حرفی هم برای گفتن ندارد، طرح سوال می‌کند. آنجا فیزیکدان می‌شود فیزیکدان و طبیب دیگر تاجر نیست، بلکه طبیب است و آنجاست که معانی پیدا می‌شود.
حالا اینجا اگر این‌طور نگاه کنیم، فلسفه مجموعه‌ای از کلمات و موضعگیری‌ها نیست. من نباید بگویم من این‌طور فکر می‌کنم و موضع من این است و موضع تو چیز دیگری است! فلسفه فقط این نیست. فلسفه آموختن است. وقتی شما می‌آموزید شهامت دارید. نه اینکه وقتی که با یک تهور سبک، هر حرفی به دهان‌تان می‌آید را می‌زنید. این شجاعت نیست! کسی ممکن است به من پیرمرد پرخاش کند. خیال نکند این شجاعت است. این بی‌تربیتی و تهور است و تهور غیر از شجاعت است. ارسطو هم این را در کتابش توضیح داده است. شجاعت، شجاعتِ دانستن است نه شجاعت گفتن. «آموختن» شجاعت است. جایی که هیچ‌کس نمی‌خواهد اصل مساله را بیاموزد کسی شجاعت می‌کند و اراده می‌کند که بداند. این مهم است.
«آگاهی» برای فیلسوف آن دمی است که شایگان گفت. این شعف همان آگاهی است. حتی اگر مردم، منورالفکرها و حتی متفکران نمی‌خواهند مسائل واقعی را درست طرح کنند، شجاعت آن است که [فیلسوف] همان مسائل را درست طرح کند؛ حتی اگر نتواند جواب قطعی به آن بدهد.
این احترامی است که ما نسبت به فلسفه داریم و باید آن را از هر فیلسوفی بیاموزیم حتی اگر نظام فکری و کلمات و آموزه‌های او مورد قبول ما نباشد. وقتی فیلسوف این را می‌آموزد و به نحوی که در توان اوست آن را بیان می‌کند، این شکوفایی درونی فیلسوف مبدل به شکوفایی فرهنگ جامعه می‌شود. فیلسوف کسی نیست، او یک وسیله است اما موجب می‌شود آن فرهنگ شکوفا بشود و بتوان در آن فرهنگ تنفس کرد. یعنی در آن فضا خلاقیت باشد، جست‌وجو باشد و بتوان وطن را ساخت.
شایگان اگرچه بعضی اوقات نسبت به مسائل اداری سهل‌انگار بود ولی در تحقیق و شناختن و مطالعه کردن کسی نبود که باب روز صحبت و طوطی‌وار تکرار کند. جست‌وجو می‌کرد اگرچه به دنبال چیزی که من جست‌وجو می‌کردم، نبود اما پژوهشگر بود.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST