آرمان: علیاصغر سیدآبادی (۱۳۵۰-سبزوار) هم روزنامهنگار است هم نویسنده ادبیات کودک و نوجوان، که این دومی پروپیمانتر است. بیش از سی کتاب از او تاکنون منتشر شده که «روزها دیوها از آدمها میترسند» در پنجاهوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک که همهساله در آلمان برگزار میشود، جزو ۱۵ کتاب برتر جهان قرار گرفت، مجموعه کتابهای «قصههای شیرین مغزدار» به فهرست کلاغ سفید کتابخانه مونیخ راه یافته و یکی از شعرهای کتاب «بادکنک به شرط چاقو» نیز در تقویم بینالمللی شعر به زبان آلمانی منتشر شده است.
از کتابهای جدید و تجدیدچاپیتان بگویید.
یک مجموعه کتاب چهار جلدی با نام «کتابهای چهار فصل» دارم که انتشارات شهر قلم منتشر کرده و یک داستان با نام «پسری که با یوزپلنگ حرف زد». شخصیت اصلی همه این کتابها بهنحوی به محیطزیست مربوط است. افزون بر اینها چاپ چهارم رمان «بابابزرگ سبیل موکتی» و چاپ پنجم مجموعهداستان «فکر ایرانی» را-که مجموعهای با موضوع تاریخ فرهنگ و اندیشه در ایران برای نوجوانان است-نشر افق و چاپ تازه مجموعه «تاریخ با غرغرهای اضافه» را که-نگاهی انتقادی و طنزآمیز به تاریخ ایران است برای نوجوانان-انتشارات آفرینگان امسال در نمایشگاه کتاب عرضه کردهاند.
چه چیزهایی برای شما در نمایشگاه کتاب حائز اهمیت است و چه چیزهایی ناخوشایند؟
مهمترین ویژگی نمایشگاه تبدیل آن به یک آیین فرهنگی در طول سه دهه است. در ارزیابی نمایشگاه و محاسبه هزینه-فایدههای آن بهنظرم توجه به جنبه آیینی مهم است. آیین فرهنگی که هم مردم با گرایشهای متنوع و هم دولت بهرغم انتقادهای درست، در آن توافق کردهاند، بهنظرم اتفاق مهمی است و برای من شخصا مهمترین دلیل وجود آن است که تقریبا در کمتر رویداد ملی رخ داده است.
به سبک و سیاق نمایشگاههای بینالمللی که فضایی است برای تبادلنظر و انتقال تجربیات نوشتن و ترجمه به دیگران، حالا که این امکان در نمایشگاه کتاب تهران میسر نیست یا اگر هست در بازار داغ فروش کتاب چندان به چشم نمیآید، کمی از تجربههای نویسندگیتان برایمان بگویید.
دو جور نمایشگاه کتاب وجود دارد، هم نمایشگاههایی برای فروش کتاب و هم نمایشگاههایی برای مبادله و نمایش تازهها و بحثهای مربوط به نشر و کتاب. نمایشگاه کتاب ایران بزرگترین تجربه نمایشگاه بهمثابه فروشگاه است که تلاش میکند جنبههای نمایشگاهی را هم در قالب نشستها و برنامههای فرهنگی ارائه کند. من موافق افزایش جنبه نمایشگاهی و برنامههای فرهنگی آن هستم تا نمایشگاه به کتابفروشیها آسیب نزند. بهنظرم چرخیدن در نمایشگاه و آشنایی با تازههای کتاب و گفتوگو با ناشران و آگاهی از کتابهای زیرچاپ میتواند راهنمای خوبی برای خرید از کتابفروشیها باشد.
از بین کتابهای خودتان کدامیک را پیشنهاد میدهید؟
پیشنهاد اولم کتابهای تازهام هستند، اما یک دوره کتاب دارم با نام «ماه بر ترک دوچرخه» (نشر ثالث) که برگزیده شعر فارسی از اولین شعرها تا شعرهای دهه ۸۰ برای نوجوانان است همراه با توضیحاتی درباره تاریخ ایران و تاریخ شعر و نسبت این دو باهم بهاضافه یاداشتهایی برای خواندن شعر برای نوجوانان و فهرستی از شعرهای ساده. این کتاب را پیشنهاد میکنم که پنجرهای است رو به شعر فارسی.
و پرسش آخر: حالِ کتاب در این روزگار چطور است و پیشبینیتان از آینده کتاب چیست؟ به کدام سمت میرویم؟ و اینکه چه کارهایی میتوانیم بکنیم که کتاب، در این وضعیت بحران مخاطبی که رنج میبرد، حالش بهتر شود؟
کتاب که از بینرفتنی نیست، حتی کتاب کاغذی، اما مشکل کمخواندن جدی است. متاسفانه پژوهش زیادی در این زمینه انجام نشده. ما نمیدانیم که چرا کتاب نمیخوانیم. موجهای سهگانه پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که ده سال در دوره آقای احمدینژاد متوقف شده بود، مجددا فعال شده و در سال ۹۴ ما نتایجش را در زمینه فرهنگ که بخشی از آن مربوط به کتاب است، داریم. من با ارجاع به همین پیمایش ارزشها و نگرشها که جامعه آماریاش افراد بالای ۱۵ سال است، نتایجی میگیرم که ببینیم آیا سیاست و برنامه ملی و متمرکز برای کتابخوانی مفید است یا نیست و آیا ممکن است یا نیست؟ موج سوم پیمایش که سال ۹۴ انجام شده نشان میدهد که سرانه مطالعه ما ایرانیان دوازده دقیقه و سیوسه ثانیه در روز است. منتها این به خودی خود برای ما معنادار نیست چون باید نسبتش را با چیزهای دیگر بسنجیم. میخواهم این نتیجه را بگیرم که درباره اینکه ما چرا کتاب نمیخوانیم یا بچههای ما چرا کتاب نمیخوانند، دلایل منطقه به منطقه فرق دارد. درباره علل کمخوانی بهنظرم سه دسته عوامل میتوانیم ذکر کنیم؛
عوامل جهانی: این بحثی که رسانههای رقیب آمدهاند، تفریحهای متنوعی آمدهاند.
دلایل ملی: نوع آموزشوپرورش ما، آموزشوپرورش تککتابی است که فکر میکنیم اگر علوم سال سوم دبستان را بخوانیم و نمرهاش را ۲۰ بگیریم، دیگر نیازی به کتاب دیگری نداریم. خود این نگاه مانع بزرگ کتابخوانی در ایران است و ملی هم هست و در همهجای ایران هم هست. نگاه خانواده هم متاسفانه از همین جا نشات میگیرد.
دلایل منطقهای: این دلایل منطقهای میتواند، متنوع باشد و از منطقهای به منطقهای فرق کند. اقلیتبودن و زبان اقلیت میتواند یکی از این علل باشد.