کد مطلب: ۱۳۰۷۰
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷

چخوف، چخوف بزرگ

حسین مسلم

ایران: «چخوف نازنین»... کدام نویسنده را سراغ دارید که صفت «نازنین» چنین صادق و صمیمی در کنار اسمش بنشیند و توی ذوق نزند. آنتوان چخوف بی‌هیچ تردیدی یکی از بزرگترین نمایشنامه‌نویسان جهان است. هنرمندی که «برنارد شاو» بزرگ (که خود از جمله غول‌های نمایشنامه‌نویسی است) درباره‌اش گفته است: «من هر بار، اجرایی از نمایشنامه‌های چخوف را تماشا می‌کنم، دلم می‌خواهد هرچه را که نوشته‌ام در آتش بیندازم.» واقعاً چه رازیست که به کارهای چخوف چنین تمایزی می‌بخشد و او را بر تارک ادبیات نمایشی جهان می‌نشاند؟ بی‌گمان، نگاه عمیق چخوف به جهان اطراف و آدم‌ها و پدیده‌های پیرامونی است که او را خاص و علیحده می‌کند. از باغ آلبالو تا دایی وانیا و کارهای دیگر- و هنگام و هنگامه خلقشان- گواه آنند که چخوف چه می‌دیده و چقدر هم عمیق می‌دیده. او در پیرامون خود فروپاشی قطعی و غیرقابل اجتناب جامعه‌ای کهنه و زهوار دررفته، با مناسباتی پوسیده را به روشنی می‌دیده و شکی هم نداشته که جامعه‌ای نو بر جای این مرده ریگ خواهد نشست.
او به این درک رسیده بود که عصرش به سر آمده و آنچه با آن سروکار دارد، محکوم به نابودی است اما آدم‌هایی که او می‌آفریند، قادر نیستند نقشی در این دگردیسی داشته باشند. بیشتر شخصیت‌های چخوف شناختی از توانایی‌های خود ندارند. ناامید و سرخورده‌اند و از زندگی تهی و بی‌معنای خود رنج می‌برند، اما مقاومتی هم نشان نمی‌دهند و مثل آب خوردن به زانو در می‌آیند. چخوف آدم‌های نمایشنامه‌ها و داستان‌هایش را بخوبی می‌شناسد و با استادی تمام نیز به تصویرشان می‌کشد. آثار چخوف را که می‌خوانیم، هیچ شکی برای‌مان نمی‌ماند که او در زندگی روزمره‌اش با این آدم‌ها معاشرت و برخوردی از نزدیک داشته و آنها را عمیقاً می‌شناسد و حتی خوب می‌داند در مخیله‌شان چه می‌گذرد.
نگاه ژرف او بدون لفاظی‌ها و ادا و اصول روشنفکرانه، روی حقیقت موجود متمرکز می‌شود و با این تمرکز، ژرفای حقیقت را آشکار می‌سازد و همان را در نمایشش بازتاب می‌دهد.
آدم‌های نمایشنامه‌های چخوف بدون آنکه عمیقاً به مسائل اساسی زندگی خود توجه داشته باشند، با یکدیگر حرف می‌زنند. سکوتشان وقتی هم که حرف نمی‌زنند، این سکوت نماد تسلیم است. دست بسته بودن در برابر قضا و قدر و البته دیگران؛ با همین سکوت هم بیگانگی‌شان با واقعیت‌های جامعه را فریاد می‌زنند. آنان با آنکه می‌بینند بنیادهای زندگی‌شان در آستانه فروپاشی است، اما ناگزیر به آن تن می‌دهند و به هر جان کندنی است، به زندگی پوچ‌شان ادامه می‌دهند. اما همین آدم‌ها با همین مختصات، چنان زنده و جاندار و چنان استادانه خلق شده‌اند که کمتر خواننده کارهای چخوف است که این کاراکترها را از یاد ببرد و در گوشه‌ای از ذهن او جا خوش نکنند.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST