کد مطلب: ۱۴۲۸۱
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷

چهره‌‌ دوگانه‌ اقتباس‌های سینمایی

 هنرآنلاین: از نظر بسیاری از مردم مقایسه‌ی رمان و فیلمی که بر مبنای آن ساخته شده، تقریبا به اولویت ناخودآگاه داستان اصلی در برابر فیلم اقتباسی می‌انجامد. بدین ترتیب هدف اصلی مقایسه، ارزیابی موفقیت فیلم و ظرفیتش برای تشخیص چیزی است که معانی محوری و ارزش‌های متن اصلی قلمداد می‌شود.

اقتباس سینمایی می‌تواند از روی نمایشنامه، رمان یا داستان کوتاه باشد. گاهی فقط عنوان رمان یا داستان یا نمایش‌نامه بر جا می‌ماند. کارگردان یا فیلم‌نامه‌نویس تغییرات ضروری را برای ایجاد تاثیر دراماتیک در رسانه‌ای دیگر انجام می‌دهد، تغییراتی که از افکار فردی تهیه‌کننده و تصوراتش از خواست عموم و مواجهه با ممنوعیت‌های رمز تولید تبعیت می‌کند و آن را متناسب با شخصیت‌های بازیگران فیلم می‌سازد.
اما یکی از مسائلی که هنوز خیلی از سینماگران درگیر آن هستند، راجع به اقتباس‌های "وفادارانه" و "غیر وفادارانه" است. هرگاه فیلمی از نظر تجاری موفق شود یا شکست بخورد، کسی چندان به مسئله وفاداری فکر نمی‌کند. بنابراین وقتی فیلمساز از رمانی اقتباس می‌کند، با توجه به شرایط ناگزیر او اصلا رمان را تبدیل نمی‌کند. آن چه او برمی‌گیرد، نوعی تعبیر از رمان است؛ رمان به منزله ماده خام.
ترس داستان‌نویس از سینماگر
اثر اقتباسی ساختن همواره با بیم و امیدهایی همراه بوده است. هم کارگردان‌ها با دلهره سراغ متن‌ها رفته‌اند از ترس این‌که نکند جنبه‌های بصری اثر را مخدوش کنند و هم قصه‌نویس‌ها بر اساس همین ترس با دست لرزان آثارشان را در اختیار کارگردان‌ها قرار داده‌اند. پژوهش‌های صورت گرفته نشان داده است که فیلم موفق می‌تواند فروش رمان را تا حد قابل توجهی بالا ببرد. این موضوع به خوبی ثابت شده است که اغلب کسانی که از اقتباس لذت برده‌اند، نسخه ادبی را می‌خرند و آن را می‌خوانند.
اقتباس سینمایی از آثار ادبی در ایران
اما اقتباس در ایران، در یکی از شب‌های مهرماه سال ۱۳۱۳، پا گرفت. یک جوان ایرانی که قرار است برای میهمانان و مستشرقین خارجی در جشن هزاره‌ی فردوسی فیلمی به نمایش بگذارد؛ شاید خبر نداشت که آغازگر جریانی در سینمای ایران است با فرم اقتباس. در آشفته‌بازار آن دوره، جریان اقتباس ادبی، تنها با تلاش‌های فردی امکان حیات داشت. هیچ الگویی در اختیار نبود و همه چیز بستگی به ذوق و سلیقه‌ی یک نفر داشت و آن شخص کسی نبود جز عبدالحسین سپنتا. کسی که علاقه‌ی زیادی به تاریخ و ادبیات ایران داشت. اما او هم مانند همه‌ی پیشگامان آغازین سینمای ایران، احاطه‌ای بر این پدیده‌ی نوظهور نداشت. دو گروه در سینمای ایران هستند که بعضی از آثار کلاسیک ادبی اقتباس می‌کنند مانند: فرخ غفاری و فریدون رهنما که از "هزارویک شب" و "شاهنامه"ی فردوسی اقتباس سینمایی کردند و گروهی دیگر از آثار ادبی معاصر ایرانی و خارجی اقتباس کردند، مانند: داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی.
بسیاری معتقدند تقوایی با پیشینه‌ی ادبی قوی و با دانش سینمایی‌اش در کنار داریوش مهرجویی بهترین فیلم‌های اقتباسی سینمای ایران را ساخته‌اند. وقتی "ناخداخورشید" اکران شد، برخی شگفت‌زده شدند که چطور تقوایی فضای رمان همینگوی را به جنوب ایران آورد و موفق شد آیین‌ها و سنن مردم جنوب را در فیلم‌اش بگنجاند. از سوی دیگر، "سارا" اقتباس مهرجویی از نمایشنامه "خانه عروسک" اثر هنریک ایبسن نیز، به زعم بسیاری از نمونه‌های موفق سینمای ایران در فرم اقتباس محسوب می‌شود. از نکته‌های درخشان این دو فیلمساز که هر دو فضای فیلم های خود را بومی کرده‌اند و بیننده با دیدن این فیلم‌ها ممکن است حتی به ذهنش خطور نکند که این آثار اقتباسی از ادبیات خارجی هستند.
اما در سینمای بعد از انقلاب ایران می‌توان به فیلم "شب‌های روشن" با کارگردانی فرزاد مؤتمن اشاره کرد، که این فیلم برداشت آزادی از رمان داستایفسکی با نام "شب‌های سپید" است. بعضی آثار ادبی مانند "شب‌های سپید" قبلا هم در فرانسه و ایتالیا توسط برسون و ویسکونتی اقتباس شده‌اند. اما موفقیت یک فیلم را شاید بتوان در این دانست که فیلم تا چه حد بومی شده است.

علیرضا سردشتی

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST