ایلنا: ابوذر قاسمیان (نویسنده) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین داستانهایش گفت: مشغول نگارش یک مجموعه داستان تازه هستم که هنوز نامی برای آن انتخاب نکردهام. نصف بیشتر مجموعه نوشته شده و احتمالا ۶ داستان را شامل شود. سعی کردهام داستانها با مجموعه قبلی متفاوت باشند هرچند ممکن است برخی شخصیتها در این مجموعه تکرار شود و ارتباط ضعیفی با کار قبلی داشته باشند. با یکی دو تا از ناشران برای چاپ کار صحبت شده اما هنوز قطعی به نتیجه نرسیدهام و بهتر است نامی از آنها برده نشود.
این نویسنده سپس در ارزیابیاش از جایگاه داستان کوتاه و رمان در ادبیات داستانی ایران؛ بیان کرد: فکر میکنم داستان کوتاه ایران یک بلوغی را طی کرد و به شکوفایی رسیده، منتها در دورهای که بالاخره پس از چندین دهه داستان کوتاه ما به یک استاندارد رسید و به نوعی زمان برداشت آن بود، به مدت ۶-۵ سال شاهد تبلیغ وحشتناک در مورد رمان بودیم؛ آن هم درست زمانی که دوره اوج داستان کوتاه بود. البته رمان هم نیاز به تبلیغ و توجه داشت و واقعا جای خالی برخی از ژانرها در رمان ایرانی احساس میشد. یعنی لازم بود با این توجه و حمایت به نوعی قفسههای ادبیات ایرانی تکمیل شود. با این حال این نباید به قیمت قربانی کردن داستان کوتاه اتفاق میافتاد به طوری که ناشران سالهای سال چاپ مجموعه داستان را قبول نمیکردند؛ مگر اینکه مثلا نویسندهاش شناخته شده باشد.
او افزود: در کل فیلتر سختتری برای بستن قرارداد مجموعه داستان اعمال میشد تا رمان و میتوان گفت روند رو به رشد داستان کوتاه ایران را سد کردند. این تلاش مضاعف و یکطرفه برای جا انداختن رمان ایرانی در رقابت با داستان کوتاه حتی میتوان گفت هر دو حوزه داستاننویسی ایرانی را قربانی کرد. چون رمان هم باید دوره اوج خودش را پیدا میکرد نه اینکه به قیمت نادیده گرفتن داستان کوتاه کارها چاپ و عرضه شوند. البته این مسئله هم دلیل خودش را داشت و فکر میکنم مثلا چون کارگاههای زیادی در حوزه داستاننویسی برگزار میشد تعداد رماننویسان ما نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده بود و خود به خود نیاز به ویترین هم داشت. منتها واقعا نیازی به قطع کردن جبهه داستان کوتاه نبود. واقعیت این است که امروز داستان کوتاه ما چندان از نرم جهانی عقب نیست ولی رمان خیلی راه داریم تا به استاندارهای جهانی برسیم.
خالق مجموعه داستان «لبخوانی» همچنین با اشاره به نبود نقد ادبی جدی در حوزه داستان کوتاه اظهار داشت: داستان کوتاه همیشه مخاطبان خیلی خاصتری داشته است. بین نویسندگان مطرح جهانی هم هستند کسانی مثل جخوف و بورخس و ... که یک رمان هم ننوشتهاند. بین نویسندگان؛ داستان کوتاه هنوز ارج خاص خودش را دارد و کسانی که به اصطلاح کتابخوانان خاص ما هستند هم داستان کوتاه میخوانند. در کل نمیتوانی انتظار داشته باشی که مجموعه داستان خیلی بین عوام راه پیدا کند ولی بین داستانخوانان همیشگی جایگاه خودش را داشته و دارد. از لحاظ نقد ادبی هم که اساسا در ایران مقوله نقد ادبی آنچنان شکل نگرفته که بخواهیم حالا در حوزه داستان کوتاه آن را بررسی کنیم. اکثر نقدهای ادبی ما در حد مرور کتاب و معرفی آن است. به جز تعداد انگشتشماری یک منتقد ادبی واقعی نداریم که اکادمیک به یک اثر داستانی نگاه و آن را ارزیابی کنند.
برگزیده بخش داستان کوتاه جایزه ادبی مهرگان در پایان با اشاره به نقش جوایز ادبی در معرفی داستانهای کوتاه به مخاطبان گفت: تعداد جوایز داستان کوتاه ما اتفاقا خیلی خوب است و یکی از جاهایی که داستان کوتاه دیده میشود مجلات و جوایز ادبی هستند. در دنیا هم همینطور است و داستانکوتاهها اول در مجلات معتبر ادبی دیده میشوند و بیشتر فرمی است که برای یک مجله ادبی نوشته میشود. در اغلب جوایز ادبی ما به جز جایزه ادبی واو که اختصاصی به رمان اهدا میشود مابقی بخش ویژه داستان کوتاه دارند. در مورد داستان کوتاه میگویند در جوامعی که هنوز آنقدر پیشرفته نشده داستان کوتاه رشد بیشتری میکند مثل آمریکای لاتین که ما میبینیم داستان کوتاه بیشتری نوشته شده تا رمان. چون داستان کوتاه در نهایت حاصل نبوغ است ولی رمان حاصل یک پروسه طولانیمدت است که یک جامعه پیشرفته و یک نویسنده حرفهای به معنای واقعی میخواهد که کارش نویسندگی باشد. در جامعه ما هم که چندین سال است در گذار است عملا بیشتر داستان کوتاه خوب میبینیم تا رمان خوب.