کد مطلب: ۱۴۵۷۷
تاریخ انتشار: شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷

بازسازی مقتل‌الحسین

غزاله صدرمنوچهری

نشست ویژه‌ی شهر کتاب در روز دوشنبه ۲۶ شهریور و در آستانه‌ی عاشورا به نقد و بررسی کتاب «وقعه الطّفّ» اختصاص داشت که با حضور محمد اسفندیاری، علی بهرامیان و محمدصادق روحانی برگزار شد.

 

اولین مورّخ واقعه‌ی کربلا

محمدصادق روحانی، مترجم و مؤلف اثر، ضمن بیان اینکه با وجود اهمیت فراوان واقعه‌ی کربلا برای امت اسلامی و انسانیت، کار علمی بسیار کمی در زمینه‌ی این بحث صورت گرفته است، اظهار داشت: تقریباً می‌توان با اطمینان گفت که ابن مخنف قدیمی‌ترین کسی است که پی‌گیر عاشورا شد و در این باره کاری علمی انجام داد. او مثل کارگاهی افراد را جست و با ایشان صحبت کرد و حتی از ایشان حرف کشید. او مورّخ شهر کوفه بوده و ظاهراً انگیزه‌اش نگارش تاریخ این شهر بوده است. من با مطالعه‌ی گزارش‌های او، احساس کردم که جز عرق کوفی بودن او، چیز دیگری روی کارش تأثیری ندارد. او شیعه‌ی دوآتشه‌ای نیست که بخواهد برای بیان فضائل وقایع تاریخی را منحرف کند. شواهد و قرائن حاکی از آن است که برای او بیان قضیه و پیاده کردن حرف افراد اهمیت دارد.

 ابو‌مخنف این گزارش را بعد از گذشت یکی دو نسل از واقعه‌ی کربلا و با یک یا دو واسطه جمع‌آوری و براساس روند تاریخی مرتب کرد. تا به امروز، این کار همیشه مورد عنایت بوده و روات و مورّخان از او نقل کرده‌اند. اما عمده‌ی کتاب‌های او از بین رفته‌اند و چیزی با اصالت کتاب از او باقی نمانده است. ما امروز با نقل‌های با واسطه به او دسترسی داریم. یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی که بیش از نود درصد نقلیات ابومخنف را آورده است، کتاب طبری است. طبری نیز فردی نسبتاً منصف است که در کار او با بی‌انصافی، حذف یا سانسوری شدید مواجه نشده‌ام. تمام جوانب قضیه را آورده است، ولو اینکه به ضرر خودش ـ که اهل سنت است ـ باشد. حتی تا جایی پیش رفته است که بعضی از علما ادعا کردند که او در اواخر عمرش شیعه شده است. به هر روی، او از بزرگان اهل سنت است و کتاب‌هایش در مجال اهل سنت تعریف می‌شود. بعد از او، شیخ بهایی و افراد دیگری نیز از او آورده‌اند. اما در نجف، به‌ویژه کتابی با عنوان «مقتل‌الحسین» منسوب به ابومخنف استفاده می‌شده و منبری‌ها آن را می‌خوانده‌اند و نکاتی در آن جور در نمی‌آمده است. این «مقتل‌الحسین» با نقلیّات طبری هم یک جاهایی تعارض داشته است. یوسفی غروی که از سن کم، دستی بر منبر داشته و در نجف و در بیوتات علما بر منبر می‌رفته است و در این زمینه مطالعات فراوانی داشته است، می‌گوید که این از سال‌ها قبل برایش سؤال بوده که چرا این موارد را چنین بیان کرده‌اند. در مجلسی مرحوم آیت‌الله سید اسدالله مدنی تبریزی بر منبر توضیح می‌دهد که مقتل ابومخنفی که اکنون در دسترس دارند، مقتل محرّفی است که معلوم نیست و اگر کسی بخواهد نقلیات ابومخنف را جمع‌آوری کند، باید به تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و نقل خوارزمی مراجعه کند. همین صحبت، جرقه‌ای در ذهن یوسفی غروی ایجاد می‌کند.

 او در ادامه ضمن بیان اینکه ترجمه‌های پیشین اشکالاتی داشته‌اند که در بخش مقدمه‌ی کتاب به آنها اشاره شده است، اظهار داشت: بالاخره در شرایطی برای ترجمه‌ی این کار اقدام کردم. در نهایت، کارم به تصحیح و ترجمه‌ی متن انجامید. غیر از مقدمه‌ای که به کتاب افزوده‌ام، توضیحات یوسفی درباره‌ی کیستی، سوابق و اتفاقاتی که بعد از عاشورا برای افراد افتاده است و در پاورقی‌ها ذکر شده را جمع کردم و در پایان کتاب فهرست مفصلی ترتیب دادم که در آن اسامی افراد به صورت الفبایی است.

 او افزود: لابه‌لای کتاب متوجه شدم که بعضی از نشانی‌های داده شده دقیق نیستند. تقریباً حدود نود درصد نشانی‌ها را دوباره چک کردم. حداقل می‌توانم بگویم که تمام نشانه‌هایی که به طبری و شیخ مفید داده شده را چک کرده‌ام. موارد خلاف بسیاری در اینها بود. در نهایت، متوجه شدم که در میان دو چاپ جامعه‌ی مدرسان و مجمع اتفاقاتی افتاده است و اشتباهات بسیاری به کتاب راه یافته است. کتاب حاضر، در انتشارات طه چندین بار ویراستاری شد و ترجمه بسیار بهبود یافت. پیشنهادهایی روی کل کتاب و مقدمه ارائه شد. قلم از حالت تند و تیز درآمد و روان‌تر شد. در نهایت، این انتشارات و ویراستاران آن کمک کردند و کتاب را در وضعیتی بسیار بهتر از متن اولیه تحویل جامعه‌ی علمی دادیم.

 

واسطه‌های ابومخنف

علی بهرامیان، پژوهشگر صدر اسلام و هیئت علمی دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، اظهار داشت: در جامعه‌ی ما، درباره‌ی کمتر واقعه‌ای به این اندازه صحبت می‌شود. هر سال گفته می‌شود که مبلغان و مداحان حتی‌المقدور بکوشند این واقعه را از روی اسناد معتبر نقل کنند و به اکاذیب و جعلیات مکتوب و شفاهی اعتنا نکنند. این واقعه از معدود وقایع سده‌ی اول هجری است که خیلی دقیق نوشته شده است. ظاهراً در این زمان، کسانی از محبان اهل بیت در شهر کوفه اهتمام خاصی به گردآوری اخبار این واقعه از خطب تا اعمال و حتی جزئیات داشته‌اند. با توجه به کتاب‌هایی چون «الفهرست» ابن‌ندیم که در آنها مورخان و اخباریون سده‌های نخست را فهرست می‌کنند، تقریباً تمام اخباریون و مورخان سده‌ی اول به‌صورت مستقل درباره‌ی این واقعه کتاب داشته‌اند یا این واقعه را در کتاب‌هایشان گنجانده‌اند. در عصر ابومخنف، طبقه‌ی اخباری‌ها معمولاً حوادث را به‌صورت موضوعی می‌دیدند. این تقریباً زمانی است که روایات از حالت شنیداری به شکل کتابت در می‌آید؛ یعنی اوایل عصر عباسی.

 او ادامه داد: در قرون بعدی، تاریخ‌نگاری نضج گرفت، کسانی مثل احمد بن یحیی بلاذری، محمد بن جریر طبری برای تاریخ‌نگاری اسلامی از مواد اولیه‌ای استفاده کردند که اخباریون فراهم کرده بودند. طبری کتاب خودش را براساس سال‌شمار می‌نویسد. همچنین بلاذری که مقدم بر طبری است، کتاب «انساب‌الاشراف» را براساس نسب نوشته است. بقیه‌ی مورخان هم به همین ترتیب. هشام کلبی نیز مقتل‌الحسینی داشته و عمده‌ی روایاتش از ابومخنف گرفته شده است، منتها نشانه‌هایی پیداست که درصدی از آن هم برگرفته از روایت‌های دیگری است.

 او افرود: از روی نشانه‌ها می‌توان فهمید که ابومخنف تقریباً در دوره‌ی انتقال از اموی به عباسی یا حتی بعد از استقرار عباسی‌ها مشغول جمع‌آوری یا حداقل نوشتن کتاب‌هایش بوده است. در این زمان، عباسی‌ها هنوز سیاست مذهبی روشنی نداشتند و می‌کوشیدند القا کنند که جانشینان برحق پیامبرند. به‌ویژه بسیار دوست داشتند که تا حد ممکن سیاهکاری‌ها و اعمال ضداسلامی بنی‌امیه را برجسته کنند. اول بار که عموی خلیفه ابوالعباس سفاح در شام مشغول انتقام گرفتن از بقایای بنی‌امیه بود، علناً و صریحاً گفت که انتقام خون حسین را می‌گیریم. بنابراین، فضا از هر جهتی آماده‌ی گردآوری و یادآوری این روایت‌ها بود.

 بهرامیان تصریح کرد: طبری معمولاً مطالب و روایات ابومخنف را با سلسله اسناد او می‌آورد؛ یعنی یک، دو یا سه واسطه گاهی می‌گوید که این روایت را از چه کسانی می‌شنود. این‌ها گاهی مشتمل بر جزئیات زیاد است. مثلاً در جایی می‌گوید فردی از سپاه روبه‌رو برای ابومخنف تعریف کرده که جوان نوخاسته‌ای از سپاه امام حسین به سوی ما آمد. رویش مثل پاره‌ی ماه بود و من پرسیدم که او کیست. گفتند قاسم‌بن‌حسن. سپس راوی اضافه می‌کند که یادم نمی‌رود که بند کفش چپ او باز بود. این جزئیات در این روزگار امکاناتی به دست ما می‌دهد که بتوانیم به چگونگی واقعه‌ی کربلا که وجدان امت اسلامی را تکان داد برسیم. شاید ابومخنف حتی مقصودی نداشته که این را بگوید، اما ما می‌توانیم دریابیم که چگونه فردی مثل ابن‌زیاد با آن سوابق تاریک و سیاه، در شهری مثل کوفه که مملو از محبان اهل بیت بود و با آن رقم‌های شگفت‌انگیز نامه به سیدالشهدا، سپاهی عظیم درست کند و به ناپسندترین وجه تنها نواده‌ی پیغمبر اسلام را شهید کند.

 او ادامه داد: مقتل ابومخنف اکنون به‌صورت مستقیم در دسترس ما نیست و ما آن را با واسطه‌هایی چون طبری و واقدی داریم. از بیست سال پیش که این کتاب چاپ شد، تعجب می‌کردم که چرا ایشان به منابع دیگر ابومخنف توجه نکردند. یکی از سرحلقه‌های مهم نقل ابومخنف در واقعه‌ی کربلا «انساب‌الاشراف» بلاذری است. بعضی موارد چون کیفیت شهادت حضرت ابوالفضل در ابومخنف بوده که طبری آنها را نقل نکرده، اما در «انساب‌الاشراف» آورده شده است.

 او در پایان گوشزد کرد که تاریخ این دوره از قرن اول هجری بسیار دشوار است. توضیح داد که کلمات در این دوره بار معنایی خاصی دارند که به بافتار زمانی و فرهنگی آن دوره بسیار وابسته‌اند و حتی قوامیس موجود در بسیاری از موارد در انتقال معنای خاص آنها ناکارآمدند. سپس نمونه‌هایی از این دست را در متن ترجمه‌ی حاضر برشمرد.

  

مقتل الحسین از ابومخنف تا جودکی

محمد اسفندیاری، عاشورا پژوه، تعداد زیاد راویان واقعه‌ی عاشورا را ناشی از اهمیت بسیار بالای آن دانست و اظهار داشت: در این باره تحت عناوین مقتل‌الحسین، اخبار‌الحسین، مسلخ‌الحسین کتاب‌هایی به‌صورت تک‌نگاری نوشته شده است. اما متأسفانه بسیاری از این کتاب‌ها که در قرون یک تا سه نگاشته شده، از میان رفته است. یکی از مهم‌ترین این منابع، تک‌نگاری‌های ابومخنف لوط بن یحیی عضدی کوفی بوده است. او که در حدود صد سال پس از شهادت امام حسین درگذشته است، اخبار امام حسین را جمع‌آوری کرده و احتمالاً عنوان کتابش «مقتل‌الحسین» بوده است. تردیدی نیست که او مورد اعتماد و وثوق شیعه و اهل سنت است. اما نمی‌توان با قطعیت گفت که مذهب او چیست. برخی متأخرین مانند شیخ عباس قمی، شیخ آقابزرگ تهرانی و علامه شرف‌الدین، آیت‌الله خویی گفته‌اند او شیعه بوده است و برخی دیگر او را شیعه ندانسته‌اند.

 او ضمن بیان اینکه پیشگفتار مؤلف در بحث پیرامون مذهب ابومخنف بسیار مضطرب است و اشتباهات متعددی در آن وجود دارد، نمونه‌هایی از این اشتباهات را برشمرد. برای نمونه بیان کرد: در ص 56 کتاب آمده است «اهل سنت بیشتر اصطلاح تشیع را در جایی به‌کار می‌برند که فرد گرایش به اهل بیت داشته باشد»، در حالی‌که لزوماً اینگونه نیست. این کلمه‌ی «لزوماً» تفاوت ایجاد می‌کند. در پاره‌ای از موارد به دوست‌دار اهل بیت یا به شیعه‌ی سیاسی اهل بیت شیعه گفته شده است. در دنباله‌ی بحث آمده است که «ولی کسی که مذهبش بر طبق نظر اهل بیت عمل می‌کند، رافضی می‌خوانند و نه شیعه»؛ یعنی آنی که دقیقاً طبق مذهب است. این در حالی است که رافضی بیشتر به کسی می‌گویند که سه خلیفه را قبول نمی‌کند. این شیعه‌ی تندتر و محکم‌تر بوده است. اما شاید کسان دیگری هم بودند که به این معنا رافضی بودند و شیعه خوانده شدند.

 او استخراج نقل‌های ابومخنف در طبری را ارزشمند دانست و اظهار داشت که برگردان انگلیسی این اثر می‌تواند با کارهای توسیدید و هرودت مقایسه شود، اما یوسفی غروی اولین کسی نیست که دست به استخراج این مورد زده است و توضیح داد: از این میان می‌توان به مدخل ابی‌مخنف تدوین شیخ عبدالمولی طریحی، مقتل الحسین مرحوم حسن غفاری از شاگردان آیت‌الله العظمی مرعشی اشاره کرد. یوسفی غروی سومین نفری است که به این کار اقدام کرده است. گفته‌اند که فضیلت از آن کسی است که آغازگر باشد، گرچه کسی که دنبال او می‌آید کار را بهتر انجام داده باشد. فضل تقدم با آنها است، گرچه تقدم فضل با آقای غروی باشد. بعد از ایشان هم حجت‌الله جودکی مدخل الحسین ابومخنف را تحت چند عنوان از جمله «قیام جاوید» و «مقتل‌الحسین» چاپ کرد.

 او ضمن بیان اینکه گرچه کتاب به فارسی برگردان شده است، مطابق با فرهنگ فارسی‌زبان نیست. پیشنهاد خلاصه کردن مقدمه‌ها، حذف پیوست‌ها و پاورقی‌های کنونی و تهیه‌ی پاورقی‌هایی توضیحی برای برطرف کردن تردیدهای خواننده‌ی فارسی زبان را پیشنهاد کرد و توضیح داد: اینجا بحث‌های تخصصی صورت گرفته است که خواننده‌ی فارسی زبان آنها را نمی‌خواهد. راویانی که از طبری روایت کردند، مشایخ ابومخنف، روایات ابومخنف با یک تا سه واسطه، سندهای او و ... . در هر کتابی ابتدا باید مخاطب‌شناسی کرد. برای خواننده‌ی فارسی زبان روایت ابومخنف با یک، دو یا سه واسطه مهم نیست. مخاطب این تفاوت، عربی بلد است و می‌تواند به اصل کتاب مراجعه کند. پاورقی‌های توضیحی به‌جای پاورقی‌های کنونی می‌توانست مطلوب مخاطب فارسی زبان باشد. مثلاً هنگامی که امام از مکه به طرف کوفه حرکت می‌کند، بسیاری از افراد جلویش را می‌گیرند و می‌گویند که به کوفه نروید، کوفه خطر است، مردم کوفه اهل نیرنگ‌اند، آنجا آتش است و کشته می‌شوید... خواننده فکر می‌کند که اینها خوب و درست گفتند، چرا امام حسین به حرفشان کوش نکرد و به سپاسگزاری از خیرخواهی‌شان اکتفا کرد؟ اینجا پاورقی توضیحی می‌توانست راهگشای خواننده‌ی فارسی زبان باشد.

 اسفندیاری تصریح کرد: در کشور ما کتاب‌های بسیاری درباره‌ی امام حسین نوشته شده است. مرحوم آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی اولین کسی است که در کار خود به ابومخنف توجه کرد و مبنای کتاب «شهید جاوید» خود را تاریخ طبری، ابومخنف، الارشاد قرار داد. به سبب نقل از طبری بسیار مورد نقد قرار گرفت. او توضیح می‌داد که در واقع از ابومخنفِ مورد اعتماد نقل کرده است. اما این را نمی‌پذیرفتند. حتی آقای دکتر شهیدی که تاریخ نگاری برجسته بود، در کتاب «پس از پنجاه سال» طبری را مورخی ساده لوح می‌خواند. این در حالی است که طبری ساده لوح نیست، او ابومخنف را برای ما نگه داشت.

 اسفندیاری در پایان به برگردان ابوعلی بلعمی در سال ۳۵۲، مولایی، ابوالقاسم پاینده، حجت‌الله جودکی، علی کرمی فریدنی، جواد سلیمانی، سید علی‌محمد جزایری به‌منزله‌ی برگردان‌های پیشین این مقتل اشاره کرد.

 

کلید واژه ها: وَقعَةُ‌الطَف -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST