ایران: ارائه ترجمههای شتابزده، گسترش این تفکر که تنها به صرف آشنایی با یک زبان خارجی میتوان کار ترجمه را آغاز کرد و از سویی بیتوجهی مسئولان به ضرورت پیوستن ایران به معاهده جهانی برن یا همان قانون مشهور به کپی رایت از جمله مهمترین عواملی ست که به گفته کارشناسان و منتقدان ادبی منجر به گسترش عرضه ترجمههای ادبی بیکیفیت در کتابفروشیها شده است.
هرچند که خود اهالی کتاب، ناشران را یکی از مقصران اصلی این هرج و مرجی که بازار ترجمهمان به آن مبتلا شده میدانند و تأکید میکنند تا وقتی ناشران به ضرورت استفاده از دانش کارشناسان ادبی در انتخاب آثار برای ترجمه پی نبرند باید همچنان شاهد ترجمههای بیکیفیت باشیم. با وجود تمام ضعفها و گلایههایی که در شرایط فعلی متوجه وضعیت ترجمه آثار ادبی ست برخی از مترجمان قدیمیتر هم معتقدند که جای نگرانی نیست، آنها میگویند مخاطبان حتی اگر کتابخوان حرفهای هم نباشند به مرور قدرت تشخیص ترجمه بد از خوب را پیدا خواهند کرد.
وضعیت ترجمه رضایت بخش نیست
احمد پوری، مترجم و ویراستار آثار ادبی درباره وضعیت ترجمه در حوزه ادبیات داستانی و شعر میگوید: «بخش قابل توجهی از بازار ترجمه آثار ادبی دچار هرج و مرج شده، منکر وجود مترجمان خوبی همچون عبدالله کوثری و آثاری که در حوزه ادبیات داستانی و شعر ارائه میدهند نیستم اما وضعیت کلی ترجمه رضایتبخش نیست. بخشی از این مسأله را میتوان در نتیجه سهولت دسترسی به منابع مورد نیاز برای ترجمه دانست. این در حالی است که مترجمان در گذشته یا از طریق آشنایان خود در کشورهای دیگر یا حتی مشاهده یک آگهی دست به تهیه یک کتاب میزدند؛ حتی آنهایی که از امکان سفر به سایر نقاط جهان برخوردار بودند به طور شخصی جستوجو کرده و میان آثار پرمخاطب انتخاب میکردند، اما حالا مترجمان به لطف فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بسرعت از تازههای ادبیات جهان مطلع شده و دست به خرید اینترنتی یا حتی دانلود کتابها میزنند.» البته «پوری» از جمله مخالفان فضای مجازی و تکنولوژیهای ارتباطی نیست، منتهی تأکید دارد که در شرایط فعلی این دسترسی آسان موجب شده افرادی که تخصص چندان در ترجمه آثار ادبی ندارند هم گمان کنند که ترجمه کار راحتی است.
با این حال او تأکید دارد که خیلی هم نگران وضع پیش آمده برای ترجمه آثار ادبی نیست چراکه حتی اگر مسئولان فرهنگی هم کاری نکنند بالاخره بازار ترجمه به مرور زمان و با افزایش آگاهی مخاطبان راه خود را پیدا میکند. او تصریح میکند: « اگر خواهان حل مشکلات فعلی عرصه ترجمه هستیم باید به فکر تأسیس آکادمی یا تشکلی از سوی خود اهالی ادبیات باشیم که مردم به آن اعتماد داشته باشند. در چنین صورتی اگر این جمع در ارتباط با نکات قوت یا ضعف ترجمهای بگویند شک نکنید که در افزایش یا کاهش فروش آن تأثیر خواهد داشت، همانند اتفاقی که در کشورهای دیگر شاهد آن هستیم. البته معتقدم که در شرایط حاضر امکان تشکیل چنین تشکلی نیست، متأسفانه آنقدر اهالی کتاب در حوزه ادبیات با مشکلات متعددی نظیر سانسور روبهرو هستند که زمان به دایر کردن چنین جایی نمیرسد!»
وی عملکرد ناشران را هم در این ضعف مؤثر میداند و میگوید: «از اندک ناشران بزرگ و حرفهای که بگذریم اغلب ناشران، بدون بهره گرفتن از نظر کارشناسان ادبی و بدون اتکا به هیچ تحقیقی و تنها با توجه به اینکه فلان کتاب پرفروش بوده دست به انتشار آن میزنند. مهمترین مسأله برای آنان این است که زودتر از دیگران دست به ترجمه اثر مذکور بزنند و این مسأله منجر به گسترش ترجمههای شتابزده شده است. با این حال معتقدم که به مرور آثار ضعیف حذف میشوند، حتی کتابخوانهایی که چندان حرفهای نیستند هم بعد از خواندنهای متعدد متوجه میشوند که کار کدام مترجم و ناشر خوب است و کار کدام ضعیف! البته این مسیر برایمان هزینه بسیاری بهدنبال خواهد داشت.»
ترجمههای شتابزده معضل این روزها
کاوه میرعباسی هم یکی دیگر ازمترجمان پرکار و باسابقهای است که سالها از ورود او به این عرصه میگذرد، او میگوید: «همین روز گذشته برای خرید کتاب به یک کتابفروشی مراجعه کردم اما با انبوهی از ترجمههای ضعیف روبهرو شدم. اگر مقایسهای میان ترجمههای ادبی زمان حاضر با چند دهه قبل داشته باشیم به گمانم از جهت کمی در مقایسه با اوایل دهه هفتاد با پیشرفت زیادی روبهرو شدهایم. حتی از نظر زمانی هم شاهد انتشار ترجمههای مطرح آثار ادبی با فاصله نزدیکی از عرضه جهانی آنها هستیم. اغلب کتابفروشیها مملو از آثار ادبی روز جهان هستند و این اتفاق خوبی است، هرچند که در بحث کیفی این آثار با مشکلات متعددی روبهرو هستیم.»
به گفته میرعباسی؛ بخش قابل توجهی از بازار آثار ادبی خارجی در دهه هفتاد به کتابهای مترجمان و نویسندگان مشهور محدود میشد. اما حالا ملاک ناشران این شده که کدام اثر به اصطلاح پرفروش یا «best seller» است و سود بیشتری برای آنان دارد. او هم مانند پوری تأکید دارد که این قبیل اقدامات بیشتر از سوی ناشران خرده پا و ناآگاه رخ میدهد، ناشرانی که تعدادشان کم نیست و تمام هم و غم آنان هم بحث فروش است!
او ادامه میدهد: «همین حالا سری به کتابهای پرفروش آمازون بزنید و بعد جستوجویی در کتابخانه ملی انجام دهید تا ببینید چطور اغلب کتابهای پرفروش جهان بسرعت به بازار کتاب خودمان هم راه پیدا کردهاند. جالب است که وقتی به جستوجوی یکی از کتابهای پرفروش آمازون که تنها سه ماه از انتشار جهانیاش میگذشت پرداختم با حداقل دوازده فیپای ثبت شده آن در کتابخانه ملی روبهرو شدم، هرچند که بخشی از آنها هنوز منتشر نشده بودند اما همان ثبتها گویای شتابی است که ناشران و مترجمان در عرضه آثار دارند. شما به من بگویید کتابی که هنوز چند ماه از عرضه جهانیاش نمیگذرد چطور به این سرعت ترجمه شده؟ البته منکر وجود برخی نوابغ در کار ترجمه نیستم، اما تعداد این قبیل افراد انگشت شمار است!»
این مترجم آثار ادبی میافزاید: «با وجود تمام نقدهایی که به شرایط فعلی ترجمه آثار ادبی وارد است نمیتوان منکر توجه تدریجی مترجمان به رعایت سبک و انتقال زبان نویسنده به ترجمه اثر شد، البته این مسأله تنها از سوی مترجمان حرفهای رعایت میشود. اتفاقی که ما حتی در دهه چهل هم شاهد آن نبودیم، آنچنان که حتی مترجمان بنام دهه چهل هم با وجود برخورداری از نثر فارسی بسیار خوب توجهی به رعایت سبک نداشتند. از مترجمان شاخص آن دهه که این مسأله را رعایت میکردند میتوان به نجف دریابندری اشاره کرد که هنوز هم ترجمههایش از جمله شاخصترین ترجمهها به شمار میآید.»
میرعباسی برخلاف احمدپوری دسترسی راحت به آثار منتشر شده روز جهان و حتی وجود اپلیکیشنهای متعدد ترجمه را معضل این روزهای ترجمه آثار ادبی نمیداند. او تأکید دارد که مترجمان جوان امروز اگر خواهان ارائه کار حرفهای باشند از امکانات خوبی از طریق رشد دنیای تکنولوژی برخوردار شدهاند. آنچنان که به محض مواجه شدن با هر ابهامی قادر به رفع آن شده و حتی میتوانند ترجمه خود را با پانوشتهای متعددی در اختیار مخاطبان بگذارند. او ادامه میدهد: «در دهههای قبل ترجمه بیاغراق کاری بسیار سخت بود، نه تنها امکان دسترسی راحت به اطلاعات فراهم نبود بلکه مترجمان زبانهایی چون فرانسه و اسپانیایی حتی از دیکشنریهای خوب هم محروم بودند. خیلی از ناشران بواسطه برخورداری از این امکانات، موفق به دستیابی به جایگاه اقتصادی استواری شدهاند، حالا باید دید که آنان با انتشار آثار با ارزش زکات انتشار آثار بیارزش را میدهند یا نه! اگر دست به چنین کاری نزنند به مرور از سوی مخاطبان حذف میشوند.»
حضور کمرنگ فضای آکادمیک
اصغرنوری، مترجم آثار ادبی و دبیر بخش ادبیات و نمایشنامهنویسی نشر نیماژ هم میگوید: «برخلاف دیگر کشورها فضای آکادمیک ما هیچ نقشی در بازار ترجمه ایفا نمیکند! شرایط مؤسسات آموزشی هم همین گونه است، شما با کمتر مؤسسهای روبهرو میشوید که بهدنبال تربیت مترجم، بویژه در حوزه ادبیات باشد. مترجم ادبی ناچار به برخورداری از یکسری خصیصهها از جمله آشنایی با ادبیات زبان مبدأ و مقصد و همچنین تسلط قابل توجه به دستور زبان مقصد است. مسألهای که اغلب مترجمان فعلی از آن غافل هستند و گمان میکنند همین که با یکی از زبانهای خارجی آشنا هستند کافی است. متأسفانه اغلب سرفصلهایی که به دانشجویان رشتههای مختلف زبان آموزش داده میشود در کار ترجمه به درد آنان نمیخورد؛ حتی استادانی که به تدریس آنان مشغول هستند هم بندرت مترجم هستند، از همین رو چشمانداز چندان روشنی پیش روی فضای آکادمیک نمیبینم.»
او ادامه میدهد:« شما به بررسی اغلب آثار ترجمه شده که بپردازید در همان چند صفحه نخست با ایرادهای بسیاری در زبان فارسی مترجم روبهرو میشوید، در مقایسه میان کتاب اصلی و اثر ترجمه شده هم متوجه میشوید نه تنها در بسیاری مواقع ترجمه با اصل اثر همخوانی ندارد بلکه حتی شاهد حذف بخشها یا پاراگرافهایی از متن اصلی هم خواهید بود. خیلی اوقات مترجمان تازه کار بدون آنکه منظور نویسنده را فهمیده باشند دست به ارائه ترجمه زدهاند و این یکی از مهمترین آسیبهایی است که امروز متوجه بازار ترجمهمان شده است.»
نوری معتقد است اگر ما هم مانند دیگر کشورها به معاهده برن یا همان قانون مشهور به کپی رایت بپیوندیم بالاخره شاهد حذف بخشی از این مشکلات خواهیم بود. وقتی بحث خرید کپی رایت اثری به میان آید ناشر خارجی تنها اجازه ترجمه آن را به یک ناشر میدهد و از آنجایی که این کار برای ناشر ایرانی هزینه بیشتری دارد او هم با دقت بیشتری دست به گزینش میزند و مترجم باتجربهتری را هم برای اثر انتخاب خواهد کرد.
آنطور که اهالی کتاب میگویند شاید بتوان یکی از بهترین راهکارها برای سروسامان دادن به شرایط نابسامان بازار آثار ادبی خارجی را در نحوه عملکرد خود ناشران دانست. آن طور که اصغرنوری هم تأکید دارد از میان حدود دو هزار ناشر فعال تنها تعداد اندکی از آنان از حضور کارشناسان و مشاوران ادبی در انتخاب آثار ادبی برای ترجمه و انتشار بهره میگیرند، نوری حتی تأکید دارد که تعداد این قبیل ناشران به زحمت به ۱۰-۱۵ نفر میرسد، به گفته نوری و دیگر فعالان عرصه ترجمه خود ناشران تنها افرادی هستند که در شرایط فعلی قادر به بهبود وضعیت ترجمه هستند.