ایران: رونق و بهبود اقتصاد فرهنگ و هنر ازجمله شعارهای فرهنگی دولت دوازدهم
از ابتدای کارش تاکنون بوده؛ اما بنابرآنچه برخی کارشناسان اقتصادی ارزیابی میکنند،
ما تاکنون نتوانستهایم از ظرفیتهای خود استفاده بهینه کنیم و اقتصاد فرهنگ
وهنرمان را به گونهای رشد دهیم که برایمان سودآور باشد. حالا با اینکه شرایط
تحریم بر کشور حاکم است، برخی کارشناسان معتقدند، در برخی عرصههای فرهنگی و هنری
مثل سینما توانستهایم بیش از پیش جهانی شویم، پس این قابلیت وجود دارد، که با
وجود تحریمها حتی بتوانیم ارز هم وارد کشور کنیم. یک فیلمسازایرانی که با نصف
قیمت هزینههای یک فیلمساز خارجی در ایران فیلم میسازد آیا میتواند با قیمت
بالایی فیلمش را در بازارهای جهانی -برای نمونه بازار «میپ تی وی» یکی از بزرگترین
بازارهای تلویزیونی دنیا در شهر کن- بفروشد؟ یا یک هنرمند عرصه تجسمی چقدر میتواند
با آثارش پول وارد کشور کند؟ یا یک نویسنده با قلمش؟ این ماجرا مختص یک گرایش در
عرصه هنرها نیست و تمام حوزههای فرهنگی را در بر میگیرد.
به کنوانسیون برن نپیوستهایم
امیر حسین زادگان مدیر نشر ققنوس در مورد اینکه آیا ناشران خصوصی با
شرکت در نمایشگاههای جهانی کتاب مثل نمایشگاه فرانکفورت میتوانند بر
واردات ارز تأثیر چندانی داشته باشند؟ به «ایران» میگوید: «ما تا زمانی که به
کنوانسیون برن نپیوندیم عملاً امکان فعالیت زیاد نداریم تا بتوانیم ارزآوری مناسبی
هم داشته باشیم. لازمه این کار عضویت در کنوانسیون برن است. از طرفی اکنون به خاطر
تحریمها خیلی از ناشران امریکایی یا انگلیسی حاضر نیستند با ناشران ایرانی
قرارداد ببندند حتی به صورت داوطلب. قراردادهای ما اکنون به صورت داوطلبانه است.
یعنی مجبور نیستیم قرارداد امضا کنیم. معمولاً بیشتر ناشران دنیا بیشتر از آنکه
خریدار باشند، فروشنده هستند. ما با بعضی از کشورها میتوانیم تعامل داشته باشیم.
کشورهای اروپایی مثل فرانسه، آلمان، یا حتی چین و.... اما از نظر اقتصادی ارزآوریاش
آنقدردر بین ناشران مطرح نیست.»
او در پاسخ به اینکه فرض کنیم اصلاً به کنوانسیون برن پیوستیم آیا میتوانیم
به هدفمان برسیم؟ توضیح میدهد: «من فکر نمیکنم از راه کتاب بتوانیم ارزآوری
کنیم. اولاً به خاطر تحریم، خیلی از ناشران خارجی حاضر به بستن قرارداد با ما
نیستند. دوم اینکه ما کتابهای زیادی برای عرضه به جهان نداریم. یعنی در این حوزه
خیلی غنی نیستیم که ارز آن هم بخواهد مطرح باشد. اما مثلاً در زمینه
سینما امکان آن وجود دارد.»
مدیر نشر ققنوس در ادامه میگوید: «تنها کتابهایی که تصویرگری داشته
باشند مثل کتابهای کودک، برخی از ناشران خارجی از آن استقبال میکنند که
متأسفانه ما هم نسبت به دنیا در این حوزه پیشرفت چندانی نداشتیم. در
ضمن کنوانسیون برن یک مسأله است اما موضوع مهم دیگر این است که بازاریابی
کتاب در دنیا اصولاً کار مشکلی است. ارتباطی که با تصویر مثلاً در یک فیلم میتوان
برقرار کرد راحت تراست تا با یک کتاب و یا یک رمان. ناشران خارجی اکثراً میخواهند
کل کتاب ترجمه شده باشد و این هزینه بازاریابیاش برای یک ناشرایرانی
بسیار بالاست. اما کتاب کودک اکثراً تصویری است و میزان حجم ترجمه
مطالب آن هم به نسبت کم است.»
حسین زادگان در مورد اینکه حتی اگر رمانی باشد که ناشر خارجی احتمال
فروش آن را بدهد، بازهم حاضر به ریسک ترجمه میشود؟ میگوید: «کتابهای ما مگر در
ایران چقدر تیراژ دارد؟ اگرهم ناشری پیدا شود که بخواهد کتاب ما را ترجمه کند،
مثلاً کتاب سمفونی مردگان یا دالان بهشت را میخواهد. کتابهای پر تیراژ را میخواهد
و آنهایی را که بازتاب خوبی داشته باشند، جایزه گرفته باشند یا نقدهای خوبی
در موردش نوشته شده باشد میخواهد که تعداد آنها هم متأسفانه خیلی کم
است. زمانی جایزههای خصوصی بیشتر بود و رونق داشت، نقد کتاب هم بازتابش در
دنیا بیشتر بود اما حالا هر دو اینها کمتر شده است. این موارد خیلی تأثیر دارد.»
لزوم ارائه راهکار از سوی سازمان سینمایی
از بازار کساد فروش کتاب در دنیا که بگذریم بازار فیلم ایرانی بخصوص
حالا که بیش از گذشته هم مطرح شده و جوایز معتبری هم از جشنوارههای جهانی گرفته میتوانند
در بازارهای جهانی فروش خوبی داشته باشند. اکثر کارگردانان حتی بازیگرانی که به
جشنوارههای مطرح دنیا میروند میگویند تقریباً بازار فیلم این جشنوارهها از
فیلمهای ایرانی تهی است. کمتر فعالی در این بازار به چشم میخورد که مشغول معامله
با شرکتهای مطرح دنیا باشد.
علیرضا شاهرخی فعال عرضه و پخش جهانی سینمای ایران میگوید: «دوتا بحث
است یکی داشتههای ماست که به جهت استانداردهای بینالمللی قابلیت کار داشته باشد
و این به تمام بخشهای سینما مربوط میشود. از فیلم سینمایی گرفته تا انیمیشن و
فیلم مستند و کوتاه. در کل باید موادی داشته باشیم که استانداردها و قابلیتهای
عرضه بینالمللی را داشته باشد. اکنون آنچه ما با آن مواجهیم بحث مالی قضیه است.
با این قیمتهای ارزی که داریم حضور در بازارهای بینالمللی در بخش خصوصی غیرممکن
است. هزینه ثبت نام و اقامت مبلغ بسیار بالایی میشود.»
او در ادامه معتقد است: «شکل دادن پول برای ثبت نام یا اینکه اگر از
فروش این فیلمها پولی به دست بیاوریم دریافت کردنش به چه نحو است؟ ضمن اینکه در
بحث قراردادها هم با برخی کشورها دچار مشکل هستیم. به این نحو که با شرکتهای
داخلی ایران قرارداد نمیبندند و شرطشان این است که باید یک شرکتی خارج از ایران
ثبت شده باشد و ثبت شرکت هم در خارج از کشور دغدغهها و مشکلات خود را دارد.»
شاهرخی درباره اینکه آیا سینمای ما میتواند ارزآوری داشته باشد؟ میگوید
«ما میتوانیم ارزآوری کنیم. مثلاً فیلم را به فلان شرکت چینی یا روسی بدهیم.
چگونه باید پول را از آنها گرفت؟ ما فیلم خوب داریم. حسابهای برخی از دوستان ما
در کشورهای اروپایی بسته شده است. یعنی اگر تحریم نبودیم میتوانستیم در عرصه
اقتصاد فرهنگ حرفی داشته باشیم.»
او در خصوص لزوم حمایت دولت و سازمان سینمایی میگوید: «سازمان
سینمایی در یک بخش بسیار کوچکی به ما کمک میکند. آن هم در حوزه شرکت در بازار فیلم
است. مثلاً دردو بازار فیلم محل اقامت به ما میدهد. اما در این حوزه سازمان
سینمایی وقتی شورای بینالملل در بنیاد فارابی تشکیل داد، یکی از نکات همین بود.
مثلاً پیدا کردن راه حل مالی برای این قضیه و یا کمکهای دیگر در بخش سخت
افزاری بود برای دانلود فیلمهایمان. اما این که چقدر به عمل نزدیک شود
طبیعتاً سازمان سینمایی میتواند در بحث حضور در بازارهای فیلم کمک بیشتری کند،
فضا دهد و راهکاری برای واردات ارز بدهد. در حقیقت سازو کاری برای دریافت پول باید
بیندیشد.»
هرچه غیررسمیتر، ارزآورتر!
کاظم دوست حسینی استاد دانشگاه و اقتصاددان در مورد اینکه آیا دولت
برای واردات پول توسط بخش خصوصی درعرصه فرهنگ و هنرباید سازو کاری بیندیشد، میگوید:
«بخشی از حوزه اقتصاد به فرهنگ و هنر مربوط میشود و میتواند مثل کشورهای پیشرفته
که نقش مهمی ایفا میکند در کشور ما هم نقش خوبی ایفا کند. اما آنچه تاکنون در کشور ما وجود داشته از نظر عدد و رقمی به عنوان
درآمد ارزی قابل توجه نبوده است. قطعاً فیلمهای کنونی ما خیلی بهتر از گذشته شده و
جایش را هم در بازارهای دنیا باز کرده است اما از نظرعدد و رقم به عنوان یک درآمد
ارزی بالا برای کشور رقم قابل توجهی نیست. قطعاً باید سرمایهگذاری در این حوزه
کرد اما اینکه اقتصاد فرهنگ و هنر اکنون در این شرایط بتواند باری از تحریمها
بردارد، نمیتواند ولی در آینده امکانش هست.»
او که نظرش در خصوص حمایت دولت از بخش خصوصی برای ورود ارز به کشور
کاملاً با اهالی فرهنگ و هنر متفاوت است، در این خصوص تصریح کرد: «اینطور
نیست. اینها مثل خیلی از صادرکنندگان میتوانند به صورت مویرگی نقل و انتقال پول
انجام دهند، مثل کسانی که دفاتر خارج از کشور دارند، اینها هم از این طریق میتوانند
عمل کنند اما دولت به اینها نمیتواند دراین شرایط کمکی کند. چون باری از تحریمها
برنمیدارند.»
دوست حسینی ادامه داد: «فیلمسازان ما در داخل برای فروش فیلمهایشان
با مشکلاتی مواجهند. حالا اگر مثلاً فیلمی مثل «رستاخیز» در خارج از کشور هم
بفروشد نهایتاً یک میلیون دلار میفروشد که این برای اقتصاد کشور ما خیلی نمیتواند
کاری کند حتی اگر صد تا هم از این دست فیلمها داشته باشیم ممکن است خیلی اثرگذار نباشد.
این تحریم عموماً متوجه کانالهای رسمی ما در حوزه اقتصاد است. مؤسسات
دولتی و... اما خیلی از صادرکنندگان شرکتی با ماهیت حقوقی در خارج از کشور به ثبت
رساندند و با آن اسم فعالیت میکنند. صادرکنندگان ما متبحر شدهاند و میتوان از
آنها هم کمک گرفت. ضمن اینکه یک تعداد خاصی از کشورها هستند که به ما سخت میگیرند
و خیلی از کشورها هم هستند که سختگیری ندارند که امکان اینکه از طریق آنها هم
انجام شود وجود دارد. نیازی نیست سازمان سینمایی وارد عمل شود چون اتفاقاً هر چه
غیررسمی باشد بهتر و راحتتر میتوانند کار کنند.»
حوزه تجسمی هم با مشکلاتی روبهروست. آن هنرمندانی که
تابلوهایشان به قیمت کمی به دلالان حراجیها فروخته میشود در حراجهای خارج از
کشور که نفعی نمیبرند و قطعاً این دلالان و حراج داران هستند که پول فروش آثار را
به جیب خواهند زد اما نقاشانی مثل معصومه مظفری از ساز وکار سخت انتقال آثارشان به
خارج از کشور میگویند واین که اگر دولت حمایتشان نکند، قادر نخواهند بود که آثارشان
را بفروشند.