آرمان : خودکشی یکی از آسیبهای جدی است که طی سالهای اخیر به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. عوامل متعدد میتواند موجب انجام خودکشی از سوی فرد باشد که طبق اظهار نظر روانشناسان مهمترین آن شامل افسردگی و وضعیت نامناسب است. از این رو «آرمان» برای تبیین پدیده خودکشی و راهکارهای مقابله با آن اقدام به گفتوگو با علیرضا عابدین، متخصص روانشناسی بالینی، زهرا بهادری دکتری تخصصی روانشناسی و احمد جلیلی روانپزشک کرده است که در ادامه میخوانید.
یک متخصص روانشناسی بالینی درباره بررسی دلایل افزایش خودکشی میگوید:خودکشی از یک دیدگاه خشم فرو خورده است، به این معنا که احتمال دارد، فرد در رابطه با دیگران یا یک موضوع بیرونی که باید استیصال یا خشم خود را نشان دهد آن را به دلیل اینکه مورد خشم و غضب طرف مقابل قرار بگیرد، بروز نمیدهد که این خود میتواند انگیزهای برای خودکشی باشد. علیرضا عابدین در گفتوگو با «آرمان» و با اشاره به این مطلب اذعان میدارد: ترس و احساس گناه داشتن نیز میتواند موجب بروز خودکشی در افراد شود. به طور کلی خودکشی زمانی اتفاق می افتد که فرد دلیل دیگری برای ادامه زندگی ندارد. هر چند خودکشیها از انواع مختلفی برخوردار است. او ادامه میدهد: خودکشیهای خودخواهانه از ریز فاکتورهای بسیاری برخوردار است،اما باید در نظر داشت که احتمال خودکشی در میان نوجوانان و سالمندان بیشتر از دیگران است. همچنین به هنگام ابتلا به برخی از بیماریها مانند افسردگی،اسکیزوفرنی، ابتلا به بیماریهای مزمن یا استفاده از مواد مخدر احتمال انجام خودکشی افزایش پیدا میکند. وی در خصوص اینکه آیا خودکشی در میان زنان بیشتر از مردان است، میگوید: بهطور کلی اقدام به خودکشی در میان زنان در کل دنیا بیشتر است، اما درصد موفقیت خودکشی در میان مردان بیشتر است، چرا که زنان به طور معمول از ابزار و روشهایی برای خودکشی استفاده میکنند که چندان کارآمد نیست. این روانشناس ادامه میدهد: خودکشی در برخی از جوامع و فرهنگها رها کردن خود از درد فراوانی که میکشند وحاوی یک نوع پیغام اجتماعی نیز است. به این معنا که نوع خودکشی نیز یک نوع پیغام رسانی است. همان گونه که در دوران نوجوانی برخی از افراد با خودکشی خود میخواهند از بزرگترها انتقام بگیرند، غافل از اینکه بعد از خودکشی دیگر شاهد تأثیر خودکشی روی بزرگترها و اطرافیان نخواهند بود. به طور کلی نوع خودکشی میتواند حاوی پیام میزان عصبانیت یا اعتراض افراد باشد.این روانشناس بالینی در ارتباط با اینکه آیا شهرنشینی در افزایش خودکشی تأثیر دارد،میگوید: زندگی در جوامع شهری و صنعتی میتواند احتمال انجام خودکشی را افزایش دهد. هر چند این مهم بیشتر به دلیل نوع زندگی در این جوامع است، چرا که در شهرنشینی افراد از پشتیبانی اجتماعی برخوردار نیستند. او نقش فضای مجازی را در افزایش خودکشی این گونه ارزیابی میکند: برخی از افراد به دلیل استفاده بیش از اندازه از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از سیستم پشتیبانی اجتماعی و خانواده برخوردار نیستند؛ این دسته از افراد بیشتر در انزوا به سر میبرند و افرادی هستند که قوه ذهنی و توانایی لازم برای حل و فصل کردن مشکلات خود ندارند ما در جامعهای زندگی میکنیم که جمعگراست ما به عوامل اجتماعی تنها برای پشتیبانی شخصی خود اکتفا میکنیم از گرفتن این پیشتیانی اجتماعی، به دلیل اینکه این افراد برای زندگی فردی پرورش نیافتن میتواند مشکلات عدیدهای را برای فرد رقم بزند. او در ادامه میافزاید: نوجوانان که در جامعه جمعگرا و خانواده محور بزرگ میشوند، حال اگر حمایت و پشتیبانی لازم را از خانواده دریافت نکنند یا اگر امکان اتکا به اعضای خانواده و جامعه وجود نداشته باشد. همچنین اگر کودکان یا نوجوانان به حال خود رها شوند. دیگر آموزشهای لازم برای مقابله با استرس یا دیگر مشکلات را نمیبینند که این خود میتواند خطرناک باشد، چرا که در مقابل، این اتکا و حمایتهای لازم را از شبکههای اجتماعی دریافت میکنند که در بیشتر موارد واقعی نیست و میتواند مشکلات بسیاری را برای آنها فراهم کند. عابدین در ارتباط با نقش خانوادهها در میزان کاهش خودکشی میگوید: امروزه نحوه فرزند پروری در خانوادهها به گونهای نیست که فرزند به تکامل برسد، چرا که در بیشتر موارد نحوه تربیت است که این خود باعث یتیم شدن کودکان از نظر عاطفی خواهد شد و کودکی که در این خانواده بزرگ میشود، از تواناییهای لازم برخوردار نمیشود و بسیار آسیب پذیرتر از دیگران خواهد بود. وی ادامه میدهد: بیشتر نوجوانان از این نظر پرورش نیافتهاند که مشکلات ذهنی خود را بتوانند به راحتی یا تنهایی حل و فصل کنند و در بیشتر موارد تو خالی هستند، چرا که به راحتی و به سرعت عصبانی و مستأصل میشوند. در ارتباط با سالمندان نیز قضیه به این صورت است که آنها هم به دلیل اینکه سربار خانواده باشند و دیگر آن تواناییهای لازم را ندارند، اقدام به خودکشی میکنند. این روانشناس بالینی تأثیر استفاده از مواد مخدر بر افزایش خودکشی را مهم ارزیابی میکند و میگوید: امروزه افزایش بی رویه و در دسترس بودن مواد مخدر و همچنین داروهای پزشکی نیز عاملی برای افزایش خودکشی به حساب میآید. عابدین درباره برنامههای دولت برای پیشگیری از خودکشی میافزاید:به طور کلی تا به امروز اقدامات چندانی برای مقابله یا کاهش خودکشی در کشور انجام نشده است. عابدین در پایان میافزاید: خشم در جامعه بنا به دلایل مختلف افزایش یافته است و این احتمال نیز وجود دارد که افراد نتوانند خشم خود را بروز دهند.
آموزش سوادزندگی راه مقابله باخودکشی
در ادامه یک روانشناس درباره افزایش پدیده خودکشی میگوید: پدیده خودکشی در طول روزگاران متمادی و در پی تحولات جامعه انسانی به دلیل هزینههای روانی و اجتماعی بالایی که بر نهادهای اجتماعی تحمیل میکنند، به عنوان یکی از پدیدههای مورد توجه جامعه شناسان ، فیلسوفان، عالمان دینی و سایر متخصصان بوده است و هریک سعی بر تبیین و توصیف مختصات خودکشی میپردازند. به طور کلی خودکشی به عنوان پدیده که دارای عوامل تأثیر گذار بسیار است قابل تبیین خواهد بود. بنابراین خودکشی و اقدام به خودکشی بیانگر وجود مشکلات جدی در سلامت روان فرد است. زهرا بهادری در گفت و گو با خبرنگار «آرمان» و با اشاره به مطلب فوق اذعان میدارد: اگر بخواهیم نگاه آماری به خودکشی داشته باشیم، باید اشاره کنیم که طبق آمار سازمان بهداشت جهانی حدود ۱۰ درصد از مرگهای جهان مربوط به خودکشی است. البته آمار مربوط به رفتارهای شبه خودکشی یعنی همان رفتارهای منتهی نشده به مرگ چیزی نزدیک به ۲۰ برابر این رقم است. او ادامه میدهد: سالانه نزدیک به ۴۶۰۰ جوان ۱۰ تا ۲۴ ساله خودکشی میکنند،آمار تکان دهندهتر از این برای هر خودکشی منجر به مرگ در نوجوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ مورد اقدام به خودکشی وجود دارد، افکار خودکشی یا تلاشهای قبلی به عنوان پیش بینی کننده قوی برای خودکشی نوجوانان شناخته شده است. به طور تقریبی یک سوم نوجوانان افکار خودکشی دارند و در سنین نوجوانی برای خودکشی برنامه ریزی دارند حدود ۶۰ درصد از نوجوانانی که این برنامهها را دارند، به طور عمده یک سال پس از شروع پیدایش ایده خودکشی در ذهن خود اقدام به خودکشی میکنند، با تکیه بر این آمارها میتوان به اهمیت خودکشی در میان نوجوانان پی برد. بهادری در ارتباط با میزان خودکشی در میان زنان و مردان میگوید: در سرتاسر دنیا مردان بین ۱۵ تا ۱۹ ساله بیش از دو برابر زنان در این رده سنی است. در حالی که دختران بیشتر افکار خودکشی را تجربه میکنند، اما مردان بهدلیل برخورداری از ریزفاکتورهایی چون رفتارهای پرخطر، تمایل بیشتر به انجام رفتارهای خشونتگرایانه، رفتارهای برون گرایانه و یابیش فعالی که دارند، در انجام خودکشی موفقتر عمل میکنند. او ادامه میدهد: خودکشی دومین عامل در مرگ افراد است. از این رو پیشگیری برای انجام آن بسیار حائز اهمیت است. این روانشناس در ارتباط با عوامل تاثیرگذار بر افزایش خودکشی میگوید: عوامل ژنتیک یا وراثت میتواند در انجام خودکشی مهم است، چرا که طبق تحقیقات به عمل آمده حدود ۴۵ درصد از رفتارهای خودکشی میتواند تنها به دلیل وراثت باشد. وی ادامه میدهد: ابتلا به بیماریهای روحی و روانی نیز در انجام خودکشی تاثیرگذار است. از این رو میتوان با درمان به موقع و کامل این نوع بیماریها تا حد زیادی امکان بروز خودکشی و حتی رفتارهای خودکشی را کاهش داد. بهادری نقش مصرف مواد مخدر در افزایش آمار خودکشی میگوید: استفاده از مواد مخدر، نوشیدنیهای الکلی و حتی ابتلا به بیماریهای غیر قابل درمان مانند سرطان و حتی بیماریهای روحی مانند اسکیزوفرنی نیز میتواند در زمره دلایل انجام خودکشی گنجانده شوند. وی افزوده است: فقدان راهکارهای مقابله با استرس و افسردگی، نظام باورهای خشک نیز در انجام خودکشی تاثیرگذار است. هر چند سیستم خانواده نیز میتواند در انجام خودکشی مؤثر باشد، چرا که اگر سیستم خانواده از ساختار انعطاف ناپذیر در رویارویی با مشکلات ناشی از چرخه زندگی برخوردار باشد، میتواند انگیزه خودکشی را در افراد مستعد به انجام آن را افزایش دهد. این روانشناس در خصوص توانمندسازی نوجوانان برای مقابله و پیشگیری از خودکشی میگوید: با انجام طرحهای غربالگری و شناسایی افراد آسیبپذیر و آموزش همگانی برای مقابله با تعارضات میتوان تا حد زیادی مانع از انجام خودکشی شد. او انجام خودکشی در میان زنان متأهل را بالا میداند و میافزاید: آمار خودکشی در زنان متأهل بیشتر از زنان مجرد است. از این رو توجه به این قشر دقت بیشتری را میطلبد که دلایل آن را میتوان در نبود حمایتهای اجتماعی و خانوادگی زنان یا تبعیضهای جنسیتی جست و جو کرد. بهادری در پایان میگوید: داشتن سیستم آموزش همگانی و برخورداری از سواد و مهارتهای زندگی یک الزام برای ارتقای کیفیت زندگی است.
مهمترین عامل خودکشی
در ادامه یک روانپزشک درباره بررسی دلایل خودکشی در افراد میگوید: بهطور معمول مهمترین عامل انجام خودکشی افسردگی است که البته این افسردگی میتواند به صورت پنهان یا آشکار باشد. احمد جلیلی در گفت و گو با «آرمان» و با اشاره به مطلب فوق اذعان میدارد: احتمال خودکشی در افرادی که مبتلا به افسردگی پنهان هستند. بسیار بیشتر از افراد مبتلا به افسردگی آشکار است، چرا که هیچ درمان و مراقبتی برای این دسته از افراد انجام نمیشود. او میافزاید: در افسردگیهای تحت درمان قرار گرفته نیز امکان خودکشی وجود دارد که این مهم میتواند به علت وخیم شدن شرایط بیمار و یا عواملی از این دست باشد. این روانپزشک در ارتباط با عوامل مؤثر دیگر در خودکشی اذعان میدارد: مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز در احتمال انجام خودکشی تأثیر گذار است. بهطور کلی وضع بهداشت عمومی و روانی کشورها نقش تعیین کنندهای را در آمار خودکشی ایفا میکند. او درباره چگونگی وضعیت روانی کشور میگوید: شاخصهای دقیقی برای تبیین وضعیت بهداشت روانی کشور وجود ندارد، اما آن چیزی که مشاهده میشود، این است که ایران از لحاظ بهداشت روانی در وضعیت مناسبی قرار ندارد. جلیلی عوامل مؤثر بر بهداشت روانی افراد را این گونه ارزیابی میکند: به طور کلی وضعیت اقتصادی و اجتماعی و همچنین بهداشت فرد نقش تاثیرگذاری را در بهداشت روانی افراد بر عهده دارد. او ادامه میدهد: آلودگیهای محیط زیست، ورزش و همچنین وقوع حوادث طبیعی مانند زلزله یا طوفان نیز میتواند در بهداشت روانی و عمومی افراد مؤثر باشد. او نقش نابسامانیهای اقتصادی را در افزایش خودکشی مؤثر میداند و ادامه میدهد:فشارهای اقتصادی میتواند عاملی محرک برای خودکشی به حساب آید. او میگوید:باید بین ناراحت بودن و بیمار بودن نیز تمایزی قائل شد، چرا که این احتمال وجود دارد که برخی از افراد از شرایط موجود ناراضی باشند، اما این بدان معنی نیست که دچار بیماری روانی هستند. این روانپزشک در ارتباط با نقش جنسیت در میزان خودکشی بیان میکند: بهطور کلی میزان اقدام به خودکشی در زنان بیشتر از مردان است، اما موفق شدن در خودکشی در میان مردان بیشتر است. هر چند این مهم در هر کشور و در هر فرهنگ بسیار متفاوت است. وی درباره افزایش خودکشی در میان نوجوانان میگوید:زمانی که می گویم خودکشی در میان نوجوانان زیاد شده است، باید به آمار دقیق نیز دسترسی داشته باشیم تا با استفاده از آن بتوانیم بگوییم که در حال حاضر آمار خودکشی در میان نوجوانان افزایش پیدا کرده است یا نه. بنابراین اطلاع ما از یک حادثه را باید از این مساله جدا کرد. جلیلی در ادامه میافزاید: با توجه به استفاده بیش از اندازه و بدون نظارت نوجوانان از فضای مجازی شاهد اقدام به خودکشی در میان نوجوانان هستیم. از این رو باید متذکر شد که فضای مجازی و رسانهها میتوانند نقش تعیین کنندهای در شیوع خودکشی داشته باشند و به همین دلیل وزارت بهداشت، انجمن روان پزشکی ایران ضوابطی را تنظیم کردهاند که راهنمای همکارانی است که در این حوزه در رسانهها مشغول به کار هستند. او معتقد است که خبررسانی در ارتباط با خودکشی نیز میتواند موجب افزایش آمار خودکشی شود و میگوید: هرگونه اطلاع رسانی در خصوص خودکشی باید با دقت بیشتر و طبق ضوابط موجود انجام شود. همچنین باید به مردم آگاهی لازم را داد که ناخواسته به افزایش آمار خودکشی دامن نزنند. به عنوان مثال تاکید شده است که اخبار مربوط به خودکشی را با دقت منتشرکنند. او در پاسخ به این سؤال که آیا رسانهای نکردن اخبار مرتبط با خودکشی میتواند در کاهش آمار خودکشی مؤثر باشد،میگوید: خبر رسانی در این خصوص باید طبق ضوابط موجود باشد. هر چند باید این اخبار منتشر شود تا از طریق آن هشدارهای لازم به مردم و مسئولان داده شود. جلیلی در رابطه با اقدامات انجام شده برای کاهش آمار خودکشی در کشور میگوید: یکی از ابتداییترین راهها برای کاهش آمار خودکشی توجه و رسیدگی به بهداشت عمومی و روانی افراد جامعه است. هر چند این مهم تنها بر عهده مردم نیست، بلکه عوامل و دستگاههای متعدد باید برای تحقق این مهم همکاری کنند. جلیلی درپایان بیان میکند: شناسایی افراد مستعد به خودکشی میتواند کمک شایانی به کاهش آمار خودکشی کند همچنین افراد مبتلا به افسردگی نیز باید روند درمانی خود را به طور کامل سپری کنند.