ایران: عبدالله کوثری، بیست و دوم آبانماه یکهزار و سیصد و بیست و
پنج در همدان به دنیا آمد. در رشته اقتصاد در دانشگاه ملی سابق تحصیل کرد، از سالهای
جوانی مأنوس با زبان انگلیسی بود و نخستین سالهای جوانی به شاعری پرداخت و در دهه
پنجاه نخستین مجموعه شعرش را با عنوان «از پنجره به شهر هرمها»، منتشر کرد اما در
سالهای بعد به ترجمه روی آورد. به قلم این شاعر و مترجم کتابهای متعددی منتشر
شده است از آن جمله میتوان اشاره کرد به، «نبرد»، «کنستانسیا»، «زندانی لاس لوماس»، «پوست انداختن»، «خودم با دیگران»، «گرینگوی پیر»، «آئورا» از آثار
کارلوس فوئنتس، «کینکاس بوربا» نوشته ماشادو د آسیس، «استاد شیشهای» نوشته میگل سروانتس،
«مرگ در آند»، «گفتوگو در کاتدرال»، «جنگ آخرالزمان»، «سور بز»، از نوشتههای ماریو بارگاس یوسا و...
عباس مخبر
مترجم
با پیامکی، تولد عبدالله کوثری را تبریک گفتم و برایش نوشتم؛ به این
جهان خوش آمدید و چه خوب است، که هستید.با خودم فکر میکردم اگر عبدالله کوثری
نبود چه کسی میخواست این همه کتابهای خوب را به زیبایی و بلاغت و خلاقیت به فارسی
برگرداند؟! آیا اگر عبدالله کوثری رمانهای خلاق و خواندنی از ادبیات امریکای
لاتین را به فارسی ترجمه نمیکرد، دیگرانی میتوانستند این بار بر زمین مانده را
بردارند؟! بیشک اگر عبدالله کوثری نبود، جهان ایرانی وجودی مهم را کم داشت.بیش از
بیست سال است با این مترجم زبده و انسان شریف در پیوند و دوستی و معاشرت هستم و
معمولاً در انتشارات آگاه، دیدارهای دوستانه و دورهمیهای شبانه هم را میدیدیم و
میبینیم و با دوستان مشترکی مانند حسین حسینخانی، نصرالله کسائیان و... از کار و
احوال و گاه بیگاه هم سیاست سخن میگفتیم و میگوییم. من ترجمههای ایشان، از
آثار ادبیات امریکای لاتین را خواندهام و بسیار دوست دارم و از آنجایی که بسیار
خوش ذوق است و درک درستی از نثر و زبان فارسی دارد، ترجمههای خواندنی را پیش روی
مخاطب میگذارد و به دلیل اینکه شاعر است و نگاه و جهانی شاعرانه دارد، بازتاب این
نثر و نگاه شاعرانه را میتوان در ترجمههایش دید. او آثار درخور و نویسندگان مهمی
را به ادبیات فارسی و مخاطبهای رمان و داستان در ایران معرفی کرده ست و کوشیده تا
آثاری را انتخاب کند که به وضعیت و زیست امروز ایران نزدیک باشد. از سویی او
انسانی مهربان و خوشمشرب است، همه این ویژگیها از او چهرههایی متمایز ساخت است.
برایش آرزوی تندرستی و شادی دارم.
حسین حسینخانی
مدیر نشر آگاه
نخستین آشـــنایی مـــن بـــا عبـــدالله کوثـــــــری بـــــــــــه ســــال
یکهــــزار و سیصد و شصت بازمیگــردد، سی و هفت سال از آن نخستین دیدارها و
آشنایی ما میگذرد.خاطرم هست در آن سالها نخستین اثری که از ایشان چاپ کردیم یک مجموعه
شعر بود. او از شعرای خوش ذوق و خلاق ادبیات مدرن فارسی و از ارادتمندان احمد
شاملو بود. بسیار خوش قریحه بود و خلاقانه شعر مینوشت. چند زمانی در زمینه ویرایش آثار و کتابهای عرصه اقتصادی مشغول شد و
با توجه به درک دقیق از نثر فارسی در ویراست آثار بسیار خوب عمل میکرد. در همه
ایام شاعری و ویرایش به رمان عشق میورزید و بسیار میخواند و زبان انگلیسی هم به
خوبی میدانست و پس از چندی به ترجمه روی آورد و خاطرم هست ما کتاب «آنتوان
بلوایه» نوشته پل نیزان را با ترجمه عبدالله کوثری منتشر کردیم. این اثر در آن
روزگار بسیار معروف شده بود و ژان پل سارتر هم نقد مفصل بر این اثر نوشته بود. از
آن سالها تا امروز این همکاری و دوستی صمیمانه ادامه یافته است و من از دوستی با
عبدالله کوثری عزیز افتخار میکنم. او در گذر ایام اشراف بسیار خوبی بر ادبیات
امریکای لاتین پیدا کرده است و بیشک بررسی ادبیات امریکای لاتین در ایران بدون
توجه به تلاشهای عبدالله کوثری اعتباری ندارد. علاوه بر عمری فعالیت این مترجم پیشکسوت
و بزرگ، انسان شریف و صمیمی و مهربان و بیآلایش است. برای دوست عزیزم آرزوی
تندرستی و شادی دارم. عبدالله کوثری عزیزم تولدت بر همه ما دوستداران فرهنگ و هنر
ایران مبارک.