شهرآرا: بعد از گذشت دهها سال از ترجمه اشعار فرنگی به زبان فارسی و احتمالاً
برعکس، هنوز بحثها بر سر ترجمهپذیری یا ترجمهناپذیری شعر بر قوت خود پا برجاست.
برخی کارشناسان و ادیبان معتقدند ترجمه تحتاللفظی شعر شاعران غیرفارسی زبان آوردهای
ندارد و باور دارند که میتوان فحوای کلام را گرفت و در قالبهای شعر فارسی
گنجاند. دیگرانی هم به ترجمه واژهبهواژه اشعار باور دارند. دانشکده ادبیات و
علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد روز گذشته طرح بحثی را درهمینباره با موضوع شعر
و ترجمه با حضور عبدا... کوثری، نویسنده، شاعر و مترجم، و همچنین دکتر علی خزاعیفر،
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد و مدیرمسئول و
سردبیر فصلنامه مترجم، ترتیب داده بود.
اصل، معنی است
در این نشست، دکتر خزاعیفر چشمانداز ترجمه شعر را در ۵ منظر دستهبندی کرد. این استاد
دانشگاه «فرم شعر»، «معنی شعر»، «انتقال ادبیت و ارزش ادبی شعر»، «مود و اتمسفر» و
«کلمات ممنوعه در شعر» را از اصلیترین متغیرهایی برشمرد که مترجم باید در نظر
داشته باشد: در ترجمه شعر، تلاش برای حفظ قالب و فرم باعث میشود به معنا آسیب
برسد. باید در نظر داشته باشیم شعر هرچه باشد ترجمهاش نثر خواهد بود.
خزاعیفر با بیان اینکه معنی در ترجمه، اصل است، تأکید
کرد: در شعر خلأهایی وجود دارد که فرامتنی است و باید مترجم به آن توجه کند. گاهی
او تلقیاش از شعر را ترجمه میکند، یعنی ابتدا اثر را تفسیر و سپس تفسیر خود را
ترجمه میکند.
دیگر متغیری که سردبیر فصلنامه مترجم تشریح کرد انتقال
ادبیت اثر بود: همانطور که متن اصلی را یک اثر با ارزش ادبی میشناسیم و مترجم بر
همین اساس دست به برگرداندن آن میزند، باید توجه داشته باشد در ترجمه چیزی از
ادبیت اثر کم نشود.
او همچنین حفظ «مود و اتمسفر» شعر و شاعر را از ملاحظات
ترجمه برشمرد و افزود: مترجم باید حس غالب بر شعر و حسی را که شاعر را در زمان
سرودن احاطه کرده است درنظر داشته باشد و شعر را با همان مود و اتمسفر ترجمه کند.
در ترجمه دسترسی به شعر دشوار است
کوثری در واکنش به صحبتهای دکتر خزاعیفر گفت: مسائلی
را که ایشان درباره چشمانداز ترجمه شعر بیان کردند نمیتوان در ترجمههای موجود
دید. این بهخاطر آن است که بهطور کلی از منظر ترجمه دسترسی به شعر دشوار است و قدمای
ما هم این را دریافته بودند و برای همین مترجمان ما در گذشته دور کمتر به سراغ
برگردان اشعار شاعران رفتهاند.
مترجم ادبیات آمریکای لاتین و متون کلاسیک یونان با
اشاره به دهههای پس از ۱۳۲۰
گفت: در دوران جدید هرچه رویارویی ما با فرهنگ جدید (فرهنگ غرب) گستردهتر شد،
ترجمه نیز گسترش یافت. در آغاز مشروطه خیلی به ترجمه شعر توجه نمیشد. اما در دورههای
جدید افرادی مثل ایرج، بهار و رشید یاسمی کارهایی شبیه به اقتباس کردند. از ۱۳۲۰ به بعد آن ترجمهای را که ما مد
نظرمان است بیشتر میبینیم. برای نمونه در ترجمه اشعار عاشقانه
آثار شجاعالدین شفا شاخص بوده است.
البته نمیتوان تأثیر جنبشهای سیاسی دهه ۳۰ را نادیده گرفت که باعث شد شعرهای
انگلیسی به ترجمه راه پیدا کنند و سپس راه برای شناساندن شاعران معروف جهان مانند
پابلو نرودا و برتولت برشت و مایاکوفسکی هموار شد. وقتی به دهه ۴۰ میرسیم اسم احمد شاملو میدرخشد ولی
او تنها مترجم آن دهه نبوده است.
کوثری با تفکیک «دریافت معنا» از «درک کردن و لذت بردن»
از شعر در تشریح فاکتورهای ترجمه شعر تصریح کرد: اولاً باید ببینیم شعر به ترجمه تن
میدهد یا نه و دوم اینکه باید توجه داشته باشیم که تجربههای شاعر را درک کردهایم
یانه. ما در جایی به ترجمهناپذیری میرسیم. مثلاً شعر پرمعنای کهن را چطور میتوان
ترجمه کرد؟
در ادامه بحث، خزاعیفر با اشاره به بخشی از اظهارات
کوثری مبنی بر دشواری زبان و ممانعت آن از ترجمه شعر قدما خاطرنشان کرد: پیشینیان
ما معتقد بودند اگر قرار است شعر را ترجمه کنیم باید آن را به صورت شعر ترجمه کنیم
و برایشان دریافتنی نبوده که میشود شعر را به نثر ترجمه کرد، برای همین کمتر به
سراغ ترجمه شعر میرفتند.
او ادامه داد: کسی که شعر اصلی را میخواهد باید دنبال
اصل شعر باشد و نمیتواند نیازش را با ترجمه رفع کند. مخاطب وقتی وارد ترجمه شعر
یا شعر ترجمه شده میشود، یک نوع نسبیت را میپذیرد. وقتی وارد عالم ترجمه میشویم
باید بپذیریم که به ناچار چیزهایی از اصل از بین میرود. رابرت فراست گفته آنچه در
ترجمه از دست میرود شعر است. بله فرم، قافیه، وزن و... ممکن است از دست برود و
قرار هم نبوده است که حفظ شود؛ اما معنی و مفهوم آن کاملاً منتقل میشود.
این مترجم در بخشی دیگر از سخنرانیاش به تبیین دیدگاه حسین
معصومی همدانی، مترجم و پژوهشگر، درباره سیر تاریخی ترجمه شعر پرداخت و گفت: ترجمه
شعر را میتوان به ۳
دوره تقسیم کرد. دوره اول را به برگردان شعرهای رمانتیک اختصاص دادهاند. اگر قرار
باشد این ترجمهها را که بیشتر از ادبیات فرانسوی صورت گرفته است با نسخه اصل آن
مقایسه کنیم خواهیم دید که بخش اعظمی از شعر از بین رفته است. در دوره دوم که دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی را دربر میگیرد به ترجمه شعرهای معناگرا میپرداختهاند
ودر دوره سوم ترجمه شعر با ساختارهای نو و سنت جدید ادبی عجین شده است.
ترجمه واقعی اثر هنری است
در ادامه بار دیگر نوبت به کوثری رسید که با بیان دلایلش
مبنی بر اینکه چرا به سراغ شعر نرفته است اظهار کرد: نخواستم دریافت خودم را ترجمه
کنم. من
مترجم باید بدانم از شعر چه میخواهم. نمیخواهم جوهر شعر را دریافت کنم و همان را
ترجمه کنم. همانکاری را که در رمان و داستان نمیکنیم اینجا هم نباید انجام
بدهیم. ما هرگز در رمان کلیت را دریافت نمیکنیم که بر اساس آن ترجمه کنیم.
در پایان بحث درباره ترجمه و شعر گفتوگو میان این ۲ صاحب نظر داغتر، صریحتر و سریعتر شده بود. دکتر علی خزاعی
فر گفت: مغالطهای وجود دارد و به نظرم باید
اهم و مهم کنیم. آن چیزی که در شعر دنبالش هستیم معناست. آیا واقعاً معنا چیزی است
که نشود آن را بیان کرد؟ یک نویسنده در گوشهای از جهان حرفی زده است که ما نمیتوانیم
در اینجا ترجمهاش کنیم. ما دنبال بازی با کلمات نیستیم. اقتباس را در قالب ترجمه نمیآوریم.
سالها فیتزجرالد را عتاب میکردند که کارهایش ترجمه درستی از منبع اصلی نیست؛ خب
او اصلاً ترجمه نکرده و اقتباس کرده بود. اگر مترجم، مترجم باشد حاصل ترجمهاش هم
اثری هنری خواهد بود.
سردبیر مجله مترجم همچنین تأکید کرد: برای جامعه شعرزده
و موسیقی زده ما خیلی مهم است که ما در ترجمه دنبال معنی باشیم. به نظرم درست نیست
وزن و آهنگ یک شعر ما را با خود ببرد و در ترجمه مرکز توجه مترجم قرار بگیرد.
عبدا... کوثری هم در پایان به همزیستی مترجم با شعرهای یک شاعر اشاره کرد و گفت:
میان کار مترجمی که با شعرهای یک شاعر سالها زندگی کرده است و مترجمی که مثلاً
شعر چندین شاعر را ترجمه کرده است تفاوت وجود دارد. مترجمان غربی با اشعار شاعران
ما رفتار اول را داشتند، چرا که بخت مترجم دوم برای رسیدن به شناخت از یک شاعر
کمتر است.