کد مطلب: ۱۷۱۴۸
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷

سرقتی برای فرهیخته شدن

فاطمه خلخالی استاد

شهرآرا:  بگذارید در میان دردبازار گرانی کاغذ، بالارفتن بهای خرید کتاب، شنیدن خبرهای پی‌درپی خمیرشدن کتاب‌های قاچاق و کلاً در این بی‌سروسامانی وضع نشر از درد دیگری به‌نام «کتاب‌سازی» بگوییم. از انتشار کتاب‌هایی که رونوشت آثاری دیگرند، از چاق شدن کتاب‌های لاغر، از چندجلدی شدن کتاب‌های یک‌جلدی که در طی فرایندی به نام «آب‌بندی» و «تقلب» یا «سرقت» فربه می‌شوند.

بعضی کتاب‌سازی‌ها آشکار است و نمونه‌هایش را در نمایشگاه‌های کتاب، فراوان روی میزهای انتشاراتی‌ها می‌بینیم، کتاب‌های قطع جیبی یا خشتی با جلدهای نفیس و کاغذهای گلاسه که کلمات قصار بزرگان یا مثلاً گزیده اشعار شاعران کهن در آن‌ها گردآوری شده است. هیچ وجدان ناراحتی هم پشت این اتفاق نیست که از خودش بپرسد چرا در این وانفسای اقتصادی، بی‌هیچ ضرورتی دارد کاغذ حرام می‌شود؟ اما تشخیص کتاب‌سازی همیشه به این راحتی نیست. گاهی نویسندگان (البته نویسنده‌نماها) آن‌قدر تر و تمیز کارشان را انجام می‌دهند و مطالب مختلف را از منابعی که دیگران پای نوشتنش عرق ریخته‌اند، سرقت می‌کنند و کنار هم می‌چسبانند که مو لای درزش نمی‌رود و آدم خبره آن حوزه را لازم دارد تا مچ سارق ادبی را بگیرد. ساده لوحانه است اگر تصور کنیم با دنبال کردن سرنخ ماجرا می‌توانیم متهم پرونده کتاب‌سازی را پیدا کنیم؛ چون اساساً در قوانین ایران جرمی با عنوان «کتاب‌سازی» تعریف نشده است؛ بنابراین این آب به اندازه کافی گل‌آلود هست تا هر فردی هوس کند به هر طریقی نامش روی جلد کتابی بیاید و خودش را روشنفکر جا بزند و یا هر ناشری که نمی‌تواند نویسنده‌های خوبی را جذب کند -مگر چند نویسنده خوب داریم؟- تن به انتشار هر کتابی بدهد. پیچیدگی مقوله کتاب‌سازی و حواشی آن را در صحبت‌های اهل نظر آن در این گزارش دنبال کنید.

  خودش هم نمی‌داند چه نوشته!
اینکه بگوییم برخی نویسنده‌های کتاب‌ساز خودشان هم نمی‌دانند چه نوشته‌اند گزاف نیست. درواقع طرف فقط گردآورنده است. تورج صیادپور، نویسنده و فعال حوزه کتاب، نیز همین عقیده را دارد. او به طور خاص درباره کتاب‌سازی در حوزه ادبیات داستانی حرف می‌زند: این همه کتاب در زمینه آموزش داستان‌نویسی داریم، باز می‌بینی کتابی منتشر شده که مطالب و منابعش در همه کتاب‌های قبلی هست. یعنی نویسنده هیچ چیزی اضافه نکرده و فقط گردآوری کرده است. بدتر اینکه شاید خودش هم متوجه نباشد کتابش چه می‌گوید!
بازار تقلب در دنیای داستان گرم است. مثلاً علاقه‌مندان این حوزه دیده‌اند کتابی درباره تئوری‌های داستان‌نویسی منتشر می‌شود، کمی بعد فصل اول همان کتاب در کنار چند داستان -به عنوان نمونه کار- به چاپ می‌رسد، آن هم داستان‌هایی که قبلاً در دیگر کتاب‌ها بارها به چاپ رسیده‌اند. این موضوع برای فصل‌های دیگر کتاب نیز به مرور اتفاق می‌افتد. به قول صیادپور: طرف یک بار زحمت کشیده و کتابی نوشته است و حالا می‌خواهد ۱۰ بار از آن بهره‌برداری کند.
این فعال حوزه کتاب، مثال‌های مشخصی هم برای این دست نویسندگان دارد اما می‌گوید: نامشان را ننویسید؛ حوصله ندارم فحش بخورم. فقط بنویسید اگر حرف جدید ندارند کتاب ننویسند!

  نوشتن برای رزومه چاق کردن
در فرایند کتاب‌سازی، بسیاری از کتاب‌های لاغر به تدریج فربه می‌شوند و تنها خوراک این کتاب‌ها برای فربه‌شدن، کاغذ است، نه اندیشه، نه قلم، نه تحقیق، نه عرق‌ریزی روح. چه خوب بود اگر هر فردی پیش از انتشار کتاب، آنچه را صیادپور به آن‌ها اشاره دارد از خودش می‌پرسید: آیا جای نوشته من در فضای ادبی، علمی، فلسفی و... خالی است؟ اصلاً مخاطبان ما به این کتاب نیاز دارند؟
این فعال حوزه کتاب معتقد است ما به این سؤال پاسخ نمی‌دهیم. دلیل نوشتن کتاب، نیاز جامعه نیست، نیاز فرد است. دوست دارد دیده شود و رزومه بیشتری داشته باشد: هروقت ما به این نیاز فردی اهمیت ندهیم و نیاز جامعه را در حوزه کتاب ببینیم از کتاب‌سازی دور می‌شویم. در پیشگفتار بسیاری از کتاب‌های خارجی می‌بینیم که ضرورت نوشتن کتاب توضیح داده شده است. مثلاً در همین کتاب‌های ترجمه در زمینه آموزش داستان‌نویسی طرف توضیح می‌دهد که چرا وقتی این همه کتاب آموزش داستان‌نویسی هست من یکی دیگر باید بنویسم و چه خلأیی را می‌خواهم پوشش دهم.
صیادپور معتقد است اگر ناشر حرفه‌ای باشد و گروه قدرتمندی را به عنوان بررسِ پیش از چاپ داشته باشد تا حد زیادی جلو کتاب‌سازی گرفته می‌شود: مسئله این است که خیلی از ناشران ما ناخواسته به دام کتاب‌سازی می‌افتند چون در همه زمینه‌ها افراد متخصصی ندارند که کتاب‌ها را بررسی کنند. کتاب‌سازی مسئله‌ای اخلاقی است که خود فرد باید درباره‌اش بیندیشد، نه اینکه اعمال زور وجود داشته
باشد.

این همه ناشر و رونق بازار کتاب‌سازی
اما محمدرضا جعفری، مدیر نشر نو، نقش ناشر را در جلوگیری از کتاب‌سازی مؤثر می‌داند و می‌گوید ناشر در چاپ نکردن چنین کتاب‌هایی باید رودربایستی نداشته باشد. باید اثری را که منابع و ارجاعاتش مشخص نیست قبول نکند و کارشناسانی برای بررسی کتاب‌ها داشته باشد که از مؤلف منابع را بخواهند.او که معتقد است تمام گزیده‌هایی که از اشعار شاعران کلاسیک مثل حافظ و مولانا منتشر می‌شود، کتاب‌سازی است می‌گوید: به جز این‌ها در حوزه ترجمه هم کتاب‌سازی صورت می‌گیرد. یعنی آثار پرفروش ترجمه را با کمی تغییر و به نام یک مترجم دیگر منتشر می‌کنند.یکی از گره‌های اصلی پرونده کتاب‌سازی، این است که تا دلتان بخواهد ناشر غیرحرفه‌ای داریم. به قول مدیر نشر نو کشورهای پیشرفته این همه ناشر ندارند.
  نقش سلبریتی‌ها در کتاب‌سازی
یک ناشر خوب و حرفه‌ای دور از شأن خود می‌داند که نیازهای فردی کتاب‌سازان را اقناع کند. مهدی رئیس‌المحدثین، داستان‌نویس و نماینده پخش‌کتاب گسترش در مشهد، معتقد است چاپ کلمات قصار مثلاً سخنان دکتر شریعتی برای مخاطب عامی که حوصله خواندن کامل کتاب‌ها را ندارد خوب است اما ناشر حرفه‌ای تن به این کار نمی‌دهد.
ناشران درجه ۲، برای مخاطب درجه ۲ کتاب منتشر می‌کنند. یک بده‌بستان دوطرفه است و تا وقتی که هر ۲ سوی این الاکلنگ، افرادی نشسته باشند، این بازی ادامه دارد و یک نمونه دیگر که رئیس‌المحدثین به آن اشاره می‌کند: کتاب‌هایی که به صورت فانتزی چاپ می‌شوند مخاطب دارند و خوب هم می‌فروشند و این است که برخی کتاب‌ها که بازچاپشان ضرورتی ندارد، این بار به شکل فانتزی و با چاپ نفیس منتشر می‌شوند.
ماجرا پیچیده‌تر می‌شود وقتی برخی سلبریتی‌ها هم با سوءاستفاده از نامشان در این گردونه نقش بازی می‌کنند و این گزیده‌کاری را انجام می‌دهند و پایش می‌نویسند: به اهتمام فلانی!

  مصححان قلابی!
کتاب‌سازی در دانشگاه، خود دردی مجزاست. یکی از دانش‌آموختگان دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی که تمایل به بیان نامش ندارد اظهار می‌کند نشریات دانشگاهی به سختی مقاله دانشجویان را منتشر می‌کنند و اگر قرار به چاپ باشد دانشجو باید اسم استادش را به مقاله اضافه کند، گاه به‌عنوان نویسنده مسئول و اگر استاد منصف باشد به عنوان نویسنده دوم. او که موضوع رساله دکتری‌اش سرقت ادبی بوده است، کتاب‌سازی برخی استادان را امری رایج می‌داند: آن‌ها مقاله‌های دانشجویان را به نام خودشان در مجلات دانشگاهی منتشر می‌کنند، بعد مقالات را کتاب می‌کنند و همین مقالات را باز در کتاب‌های بعدی‌شان تکرار می‌کنند.
همه این تقلب‌ها ریشه در این دارد که طرف توانایی نوشتن ندارد اما عشق نویسنده‌شدن را چرا. سواد و دانایی نوشتن ندارد اما میل به معروف‌شدن چرا. حتی این میل کاذب گاه سبب می‌شود افراد خودشان را مصحح جا بزنند: برخی نسخه‌ها و دیوان‌های تصحیح‌شده را برمی‌دارند و نقدهای بی‌سروتهی هم بر آن‌ها می‌نویسند و با رنگ و لعاب‌دادن به اسم خودشان منتشر می‌کنند.
  سرقت می‌کنند درجه هم می‌گیرند
قانون در این زمینه خیلی ضعیف عمل می‌کند. چیزی با عنوان جرم کتاب‌سازی و سرقت ادبی و علمی تعریف نشده است. سایت‌هایی خارجی وجود دارد که می‌توانند با بررسی مقالات و کتاب‌ها میزان سرقت و تقلب متن را تشخیص دهند و کاملاً مشخص کنند چه بخش‌هایی از متن از فلان منبع گرفته شده است. ما چنین سایتی را که محصول ایران باشد نداریم. این دانش‌آموخته ادبیات می‌گوید: البته ما می‌توانیم از همان سایت‌های خارجی استفاده کنیم ولی چون بانک اطلاعات این سایت‌های جست‌وجوگر اینترنت است و متن تمام مقالات و کتاب‌های ما در اینترنت به ثبت نرسیده است، خروجی درستی هم نخواهیم داشت.
به نظر می‌رسد یکی از راه‌حل‌هایی که می‌شود روی آن حساب کرد افشاگری است. البته معذوریت‌های اخلاقی ما معمولاً مانع می‌شود این کار را بکنیم ولی کاش خودمان آستین بالا بزنیم و هر فردی که متوجه سرقت ادبی در جایی شد با مدرک و سند آن را در فضای شخصی‌اش در اینترنت بیان کند. رسانه‌ها از جمله روزنامه‌ها و مجله‌ها نیز هراسی نداشته باشند و افشاگری کنند؛ شاید که کمی عرق شرم بر پیشانی سارقان و کتاب‌سازان بنشیند. شاید که با رسواشدنشان دست از این
خودخواهی بردارند.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST