اعتماد: «نوروز» بدون تردید مشهورترین سنت کهن ایرانی است که سراسر جهانیان با آن آشنایی دارند. این جشن قدیمی در عنوانش، یعنی روز نو، به امر تازه و جدید اشاره دارد، در واقعیت هم تجدید حیات طبیعت است. هزاران سال است که مردمانی که در حوزه فرهنگی ایرانی زندگی میکنند یا به هر دلیل به آن تعلق خاطر دارند، این سنت درازآهنگ و دیرپا را برپا میدارند، با جشن و سرور و شادی و شادمانی. هیچ زمان هم نشده که احساس کهنگی و فرسودگی به آنها دست دهد، سنتی در ستایش تجدد و برای آن.
عموماً سنت و تجدد را رو در روی هم میگذارند و از تقابل و بلکه تضاد این دو سخنسرایی میکنند. گویی این دو در تعارضی آشتیناپذیر با یکدیگر قرار گرفتهاند و به هیچ عنوان نمیتوان از همنوایی آنها حرفی به میان آورد. بر این اساس نیز سالهاست بلکه دههها که از تعابیری چون «در ضرورت گذار از سنت به تجدد» سخن میگویند یا مشکل اصلیمان را ماندن در میان این دو معرفی میکنند. این سخنان نیز لابد به گوش همه آشناست که «ما جامعه و مردمانی در حال گذاریم، وامانده میان سنت و تجدد، نه جدیدیم و نه قدیم، به مارماهی مانیم، نه این تمام، نه آن، نه پایی بر زمین و نه دستی بر آسمان. تا زمانی هم که در این وضعیت تعلیق به سر میبریم، وضعیت به همین منوال است، بالاخره باید یا رومی روم شد یا زنگی زنگ ماند.»
مدافعان این گفتارهای ناامیدانه و سلبی اولاً توجه نمیکنند به اینکه سنت و تجدد، نه فقط چنان از یکدیگر گسسته نیستند که هر دو در یک اقلیم و در یک زمان نگنجند، بلکه از قضا هیچ تجددی بدون ابتنا بر سنت امکانپذیر نیست. بدون برآمدن و ایستادن بر زمین سنت و تکیه بر متکای آن، هیچ گامی به هیچ سمت و سویی نمیتوان برداشت. هرگونه تجددی، لامحاله تجدید سنت است، ورزیدن با آن به هدف نو کردنش، گسست در عین پیوست و توامان با آن. کسانی که این همبستگی و پیوستگی در عین گسست را نمیبینند، لاجرم حرکت و تحول را در نمییابند. یا در سکون سردابههای نمور و تاریک امر کهنه خود و دیگران را اسیر میکنند یا در تمنای محال ناکجاآباد امر بیسابقه، سخنانی لغو و بدون مصداق را تکرار میکنند و در نسیان محض به سر میبرند.
واقعیت نوروز به عنوان جشن سنتی گرامیداشت فرارسیدن روز و روزگار نو، آشکارا این درهمتنیدگی در عین دوگانگی قدیم و جدید را نشان میدهد و بر رابطه مهر و کین ناگسستنی میان آن دو صحه میگذارد. در تاریخ فرهنگی و اجتماعی مردمان ایرانزمین نیز این آمیزش امروز و دیروز پیداست. شکی نیست مراسمی که امروز به عنوان نوروز در میان ایرانیان برگزار میشود، با جشن نوروزی که در طول هزاران سال پیش نزد اقوام ایرانی برپا میشد، تفاوتهای جدی دارد. یعنی نوروز، که نوید روز نو است، در گذر تاریخ، خود را هم نو کرده و از سالیان و دههها و سدهها و هزارهها رنگ گرفته است، اگرچه تردیدی نداریم که عناصری بنیادین در رهگذر زمان، به عنوان سنت نوروز باقی مانده و هویت خود را حفظ کرده، همچنانکه هر موجود زندهای، با حفظ هویت خود همواره در معرض دگرگونی و تغییر است و لامحاله هرگونه انجماد و سکونی را نفی میکند.