اعتماد: در روزهای آخر اسفند، نزدیک عید که میشود، همه شروع میکنند به جمع کردن اسباب و ادوات تفریح و شادی. شماری که دستشان به دهانشان میرسد، برای سفرهای دور و دراز برنامهریزی میکنند، آنها که جیب کوچکتری دارند، مسافرت به شهر و روستاهای خودمان را برمیگزینند و شمار کثیرتری که قابل مقایسه با دو دسته نخست نیستند، بیخیال سفر قندهار به سیر در انفس قناعت میکنند. تهرانیها این میان یک توجیه دهانپرکن هم دارند، اینکه نوروز، هیچ جا بهتر از تهران نیست، خلوت، ساکت، آب و هوا خوب، مردم خوشگل و خوشتیپ و ... بگذریم که چند سالی است از بس پایتختنشینانی که با این استدلال تهرانگردی و تهرانمانی میکنند که در ایام عید، نه فقط از حجم ترافیک به شکل محسوس کاسته نمیشود که از قضا در برخی مواقع خیابانها چنان شلوغ میشود که با ایام عادی سال قابل مقایسه نیست.
اما برای پر کردن روزها و ساعتهای عید در خانه، غیر از دید و بازدید و وقتگذرانی جلوی تلویزیون، میتوان کارهای فرهنگیتری هم کرد. کتاب خواندن همیشه توصیه میشود، اما قبول کنید سخت است. اگرچه قطعا همه فرهنگدوستان، به تناسب حال و حوصله و همتشان، زمانهایی را صرف مطالعه میکنند، از خواندن رمانهای قطور و کتابهای فلسفی و نظری گرفته تا ورق زدن مجلات و بالا و پایین کردن صفحات سایتها. جذابتر کتاب اما تماشای فیلمهای خارجی است. لابد همه ما در طول سالی که گذشت، شمار زیادی فیلم خریدهایم، «دانلود» کردهایم یا از دوستانمان گرفتهایم. نوروز فرصت خوبی برای دیدن آنهاست. اما یکی از مشکلات اساسی در این مورد، انتخاب فیلم است. چه فیلمی را ببینیم؟ یک راه انتخاب فیلمهای مشهور است، یعنی آثاری که برنده جوایز بزرگ (اسکار، کن، ونیز، برلین و ...) شدهاند. راه دیگر مراجعه به سایتها یا نشریات مشهور و اعتماد به ارزشگذاریهای آنهاست. اما به اعتقاد نگارنده، مطمئنترین روش، اعتماد به توصیههای دوستان و آشنایانی است که با علایق و سلایقشان آشنایی داریم یا میدانند که ما از چطور فیلمی خوشمان میآید.
شما که نگارنده را نمیشناسید و بر این اساس گفتن اینکه چه فیلمی خوب است و چه فیلمی بد، بدون در نظر گرفتن سلیقه من، فرقی با راههای پیشین ندارد. بنابراین بد نیست پیش از توصیه فیلمها مختصری درباره سلیقه خودم بنویسم. کار من فلسفه و اندیشه است، به سینمای اروپا و آنچه سینمای هنری نامیده میشود، علاقهمندم، سینمای هالیوود و بالیوود را دوست ندارم، کلاسیکهای سینمای امریکا (مثل جان فورد و ...) و کارگردانان متفاوتش (مثل اسکورسیزی و جیم جارموش و برادران کوئن) را میپسندم و فیلمسازان محبوبم از درگذشتگان عبارتند از: اینگمار برگمان، آندری تارکوفسکی، فدریکو فلینی، لوئیس بونوئل، کیشلوفسکی و آنجلوپولوس و از میان معاصران: میشاییل هانکه، نوری بیلگه جیلان، زویاگنتسف، تارانتینو، برادران کوئن و ... .
حالا شما احتمالا میدانید فیلمی که پیشنهاد میکنم، به چه «ژانر» و گونهای اختصاص دارد. با در نظر گرفتن این سلایق و علایق از میان فیلمهایی که سال گذشته دیدم، ۱۰ فیلمی که به نظرم خوب آمد، اما کمتر دیده شدهاند یا دربارهشان صحبت شده و توصیه میکنم در نوروز ببینید، عبارتند از: «جنگ سرد» (پاول پاولیکوفسکی محصول لهستان)، «کمون» (توماس وینتربرگ، محصول مشترک دانمارک، سوئد و هلند)، «داگمن یا مرد سگی» (ماتئو گارونه، محصول ایتالیا)، «ترانزیت» (کریستین پتسولد، آلمان)، «در محو شدگی» (فاتح آکین، آلمان)، «تصنیف باستر اسکراگز» (برادران کوئن، امریکا)، «درخت گلابی وحشی» (نوری بیلگه جیلان، ترکیه)، «دزدان فروشگاه» (هیروکازو کورئیدا، ژاپن)، «شعلهور» (لی چانگ-دونگ، کرهجنوبی) و بالاخره «پایان خوش» (میشاییل هانکه، آلمان).