آرمان: «سووشون» یکی از مهمترین آثار فارسی است و شاید مهمترین اثر سمین دانشور. این رمان در سال ۴۸ منتشر شد و نیم قرن از انتشار آن میگذرد. در این پنجاهسال، بیش از پانصدهزار نسخه از آن فروش رفته و به بیش از هفده زبان ترجمه شده است. سووشون داستان زری (زهرا) و همسرش یوسف است؛ در بازه زمانی نیمه دوم ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲. داستان در شیراز و در روزهای جنگ دوم و ورود نیروهای متفقین به ایران میگذرد...
«سووشون» اینگونه آغاز میشود:
«آن روز، روز عقدکنان دختر حاکم بود. نانواها با هم شور کرده بودند، و نان سنگکی پخته بودند که نظیرش را تا آن وقت هیچکس ندیده بود. مهمانها دستهدسته به اتاق عقدکنان میآمدند و نان را تماشا میکردند. خانم زهرا و یوسفخان هم نان را از نزدیک دیدند. یوسف تا چشمش به نان افتاد گفت: «گوسالهها، چطور دست میرغضبشان را میبوسند! چه نعمتی حرام شده و آن هم در چه موقعی...» مهمانهایی که نزدیک زن و شوهر بودند و شنیدند یوسف چه گفت اول از کنارشان عقب نشستند و بعد از اتاق عقدکنان بیرون رفتند. زری تحسینش را فروخورد، دست یوسف را گرفت و با چشمهایش التماس کرد و گفت: «تو را خدا یک امشب بگذار ته دلم از حرفهایت نلرزد!» و یوسف به روی زنش خندید. همیشه سعی میکرد به روی زنش بخندد؛ با لبهایی که انگار سجاف داشت و هم دالبر، و دندانهایی که روزی روزگاری از سفیدی برق میزد و حالا دیگر از دود قلیان سیاه شده بود. یوسف رفت و زری همانطور ایستاده بود و به نان نگاه میکرد...»
«سووشون» از زمان انتشار تا به امروز، مورد توجه و ستایش بسیاری از نویسندگان قرار گرفته و دربارهاش کتابها و رسالههای بسیاری نوشته شده است. از جمله: حسینعلی قبادی آن را نقطهعطفی در ادبیات داستانی فارسی برمیشمرد و هوشنگ گلشیری آن را «معیار» رمان در زبان فارسی میداند که «حضورش بر بسیاری از رمانهای پیش از آن خط میکشد و رمانهای پس از آن را باید با آن سنجید.» حسین پاینده «سووشون» را یکی از سه اثر ماندگار در بین رمانهای ایرانی معرفی میکند و محمدعلی سپانلو «سووشون» را اولین رمان فارسی بهمعنای ادبی آن میداند که در جذب مخاطب نیز موفق بوده است. حسین سناپور هم این اثر را یک رمان رئالیستی میداند که با بهرهگیری از همه نیروهای مختلف و درگیر اجتماع و قشرهای مختلف مردم و تقابل آنها با یکدیگر، داستان کاملی برای مخاطب روایت میکند.
هوشنگ گلشیری در کتاب «جدال نقش با نقاش» بیان «سووشون» را بیانی رمزی و تمثیلی میداند و برای آن دو معنای نزدیک و دور قائل است: مخاطب در نگاه نخست، معنای اول را درمییابد اما خواننده آزموده معنای دور را هم میتواند استنباط کند. با دریافت معنای دور، معنای نزدیک فراموش نمیشود؛ چون سطح ظاهری یا معنای نزدیک، صرفاً نشانه و انتزاع نیست. معنای دو سطحی و بیان رمزی باعث شده پیام رمان نسبت به وقایع زمان وقوع داستان (اشغال ایران به دست متفقین) نسبت به وقایع سیاسی زمان نشر (کودتای ۲۸ مرداد) نیز قابل استنباط باشد و احتمالاً برای حل معضلات اجتماعی و سیاسی در هر زمان و مکانی نیز همان طرح ثابت برای خوانندگان قابل دریافت خواهد بود. نویسنده با استفاده از این لایههای معنایی در رمان، بین عناصر اجتماعی و سیاسی معاصر و عناصر اسطورهای پیوند برقرار کرده است. رویکرد ظلمستیزانه و کشتهشدن غریبانه یوسف، سرگذشت سیاوش را تداعی میکند. یوسف مانند سیاوش پسری به نام خسرو دارد که در جایی خطاب به او میگوید: «اگر من نتوانستم، تو خواهی توانست.» خسرو یا کیخسرو، پسر سیاوش، به خونخواهی پدر برمیخیزد و موفق میشود. به نظر میرسد که سیمین دانشور به صورتی رمزگونه در پی انتقال این مفهوم است که نسل یا نسلهای آینده (وجه نمادین خسرو) موفق به ادامه راه ظلمستیزان و روشنفکران ایرانی (وجه نمادین یوسف) خواهند شد. سیمین دانشور، خود، «سووشون» را یک رمان فلسفی میداند که تأکید ویژهای بر نمادها دارد؛ چنانکه سرنوشت سیاوش و یوسف مشابه است و سرنوشت ملک سهراب با سهراب نیز یکی است؛ یکی را پدر کشت و دیگری را جامعه پدرسالار. او منظور خود از زاری بر مرگ سیاوش را زاری بر ملت ایران بیان میکند.
برایان اسپونر مترجم انگلیسی رمان معتقد است که این رمان چکیدهای است از تجربیات نسلی از ایرانیان در دوران معاصر که با فشارهای سیاسی و تاریخی مبارزه میکردند. منطق تبیینی داستان «سووشون» نیز بر مبنای جستوجوی دلایل ستم اجتماعی، تسلط بیگانگان و نیاز مردم به دفاع از سرزمینشان استوار شده است. سیمین دانشور اگرچه مسائل خاص زنان را در خلال داستان بیان میکند، اما این مسائل تابعی است از موضوع جدیتر و عالیتری به نام آرمانگرایی ملی؛ چنانکه زری، ایفای وظایف مادری و همسری را بالاتر از هر چیز، حتی عواطف و احساسات درونیاش میداند.
عبدالعلی دستغیب، وجه مبارزه سیاسی در جهان سوم را در «سووشون» برجسته میداند و مینویسد این اثر توانسته این مبارزه سیاسی خطرناک را از نگاه زن ایرانی به تصویر بکشد و به یوسف چهرهای واقعی و دوستداشتنی ببخشد. اگرچه مبارزه یوسف ریشهای نیست، اما مبارزهای ناکام و صادقانه است و سیمین دانشور با دستمایه قراردادن سیاوش در انتخاب نام رمان و شعری از حافظ که بر پیشانی کتاب نشانده «شاه ترکان سخن مدعیان میشنود/ شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد»، ریشه آن را در اساطیر ایران دنبال میکند...