ایران: تنهایی مفهومی است که با صنعتی شدن جوامع گره خورده است.
به روایتی هرچه جوامع پیشرفتهتر و صنعتیتر شدهاند شکایت انسانها از تنهایی
بیشتر شده است.
دنیای مدرن با وجود «امکانات» بسیار وسیع برای ایجاد
ارتباط ، دنیای آدمهای تنهاست. این تنهایی تنها دارای بعد «وجود شناسانه» و غربت
انسان در پهنه وسیع هستی نیست، بلکه در حال حاضر این تنهایی نوعی تنهایی اجتماعی و
انزوای خودخواسته است که تک تک افراد اجتماع را با خود درگیر ساخته است. تکثر گیجکننده
ابزارهای متنوع ارتباطی
به نوعی افراد را از عمق و وسعت تجربههای میان فردی
محروم کرده و درگیر روابط اجتماعی متعدد ولی فاقد عمق و معنا کرده است. افراد
براحتی و تنها با فشردن یک کلید ولمس یک صفحه گوشی تلفن همراه خود، براحتی و به
سرعت قادر به دسترسی به خصوصیترین وجوه زندگی یکدیگر هستند که این حضور همه جانبه
در زندگیهای اجتماعی و حتی شخصی افراد غریبه تا چند سال قبل کاملاً غیر ممکن و
حتی مذموم بود.
تمایل بسیاری از افراد برای دیدن و دیده شدن در
این عرصه باعث پیدایش روابطی شده که بههمان آسانی و با فشردن همان کلید و لمس
همان صفحه نیز پایان میپذیرد. بنا براین میبینیم که تعدد روابط سریع و «فست
فودی» جای ایجاد صمیمیت را گرفته که خود دارای یک روال به نسبت طولانی و زمانبر برای
ساختن یک رابطه اجتماعی؛ شکلگیری یک گروه دوستانه و ایجاد اعتماد و دلبستگی متقابل
است.
در واقع تا چند دهه قبل؛ از نظر عملی امکان انتخاب
تنهایی بهعنوان یک گزینه برای شیوه زندگی گزینه دشواری و برای کمتر کسی مقدور بود
از همین رو مسأله «تنهایی» نیز یک مسأله عام و فراگیر نشان داده نمیشد.
با رشد روند صنعتی شدن، خدمات خانگی مانند غذاهای آماده
و نیمه آماده، دستگاههای خانگی خدمات دهنده مانند ماشین لباسشویی، جاروبرقی،
یخچال و فریزر در دسترس قرار گرفتند و همچنین نرخ اشتغال زنان و سن ازدواج بالا
رفت و همچنین بالا رفتن ناگهانی آمار طلاق و کوچک شدن روز بروز ابعاد خانواده باعث
شد تا بازار مسکن نیز به سمت آپارتمان سازی، انبوهسازی مسکن با ابعاد هرچه
کوچکترسوق یابد و از همین رو بسیاری از افراد قادر باشند بهطور جدی به گزینه
«تنها زندگی کردن» فکر کنند.
اتفاقات فوق که در مجموع منجر به افزایش فردگرایی و دور
شدن از زندگی جمعی و قبیلهای شده، گاهی این واکنش همراه با ترس را در افراد سنتگراتر
و محافظهکارتر بر میانگیزد که تنها راه جلوگیری از این تغییرات که ناخوشایند به
نظر میرسند، محدودتر کردن هر چه بیشتر رشد صنعتی به منظور سرکوب این روند
است.مانند سیاستهای منع زنان از تحصیل واشتغال، ایجاد موانع قانونی برای طلاق،
سیاستهای اجتماعی مبنی بر محدودسازی خدمات برای افراد تنها، آنها امیدوارانه منتظرند
تا این سیاستها «به اجبار» افراد را به زندگی جمعی سوق دهند.
واکنش ترس همیشه جزو اولین واکنشها به هر ناشناختهای
است. منتها بعید به نظر میرسد که واکنش خام و جهت نایافتهای مانند ترس و محدودسازی
در مقابل یک روند هوشمند و ریشهدار و همه جانبه بتواند راه حل موفقیت آمیزی را
بیرون دهد.
در این میانه میتوان به توصیه جامعه شناسان با این
تغییر و تبدیل به مثابه فرصتی برای بازنگری روابط انسانی نگریست و بر یافتن راههایی
متمرکز شد که بدون استفاده بیرویه از سیاستهای محدودکننده که کمترین اثر را در
فرهنگ دارند راههایی آفرید که با حفظ و صیانت از کرامت انسانی و احترام به فردیت
انسانها، روشهایی برای تقویت پیوندهای اجتماعی مبتنی بر الزامات دنیای صنعتی و
جدید ساخت.
یکی از عمدهترین راهکارهایی که برای ایجاد دوباره
صمیمیت اجتماعی و عمق بخشیدن به روابط مدتهاست که عملکرد مطلوبی داشته، ایجاد و
تقویت زمینههای پیوند اجتماعی با گوشه چشمی به ساختارهای کلی فرهنگی، دینی است.
تقویت پایگاههای فرهنگی -هنری همچون سالنهای نمایش و
کنسرت ، تقویت بنیادهای مذهبی - فرهنگی، تقویت توریسم و گردشگری، ... از طریق
تقویت همبستگیهای اجتماعی و فرهنگی در این مورد میتوانند بسیار موفق عمل کنند.
علاوه بر این میتوان با بهرهگیری از تجربیات جوامع دیگر برایگذار از این دوره
نیز استفاده وافر برد.