کد مطلب: ۱۹۱۸
تاریخ انتشار: یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۱

شیخ الرئیس به مثابه‌ی یک عارف

 خبرگزاری مهر ـ دکتر حمیدرضا خادمی: امام فخر رازی معتقد است در بیان مراتب و مقامات اهل عرفان هیچ کس به پایه ابن سینا نرسیده، البته بینش معنوی و سلوک باطنی در جهان اسلام بسیار متنوع بوده و عرفان ابن سینا نیز صورتی از صور متنوع عرفان اسلامی است.

اگر فیلسوفی درباره عرفان سخن گوید، می‌توان گفت که فلسفه عرفان آغاز شده است. این شیوه در غرب توسط ویلیام جیمز آمریکایی وعده‌ای دیگر مطرح شد. در شرق نیز درباره تصوف و عرفان بحث‌ها و نقدهایی شده است اما در این مورد می‌توان ابن سینا را پیشگام دانست که ضمن یک کتاب فلسفی ـ اشارات ـ و در ردیف مسائل فلسفه و موضوعات مربوط به آن مسائل عرفان را هم مطرح می‌کند.

در این نوشتار سعی بر آن است به طور اجمالی به این پرسش پاسخ داده شود: آیا ابن سینا دارای اندیشه‌های عرفانی است؟ با مراجعه به آثار ابن سینا می‌توان اندیشه‌های عرفانی او را که متاثر از مکتب نو افلاطونی تعالیم اسلام و مکتب عرفان است دریافت. در این نوشتار سبک عرفان سینوی و ارتباط آن با تعقل و فلسفه نیز تا حدودی روشن می‌گردد.

باید توجه داشت که تفکیک فلسفه از عرفان و قول به جدایی آن‌ها از یکدیگر امری معقول و قابل پذیرش است. این مساله نیز که ابن سینا بیش از اینکه یک عارف باشد یک فیلسوف شناخته می‌شود می‌تواند قابل بحث و بررسی قرار گیرد، ولی آنچه در اینجا موجب شگفتی می‌شود این است که برخی اشخاص در عین اینکه روی عارف بودن فارابی تاکید می‌گذارند در تمایلات عرفانی ابن سینا به شدت تشکیک کرده و سخنان عارفانه‌ی او را به عنوان یک امر واقعی و حقیقی نمی‌پذیرند. این اشخاص ادعا می‌کنند که در همه‌ی آثار فارابی رنگ عرفان و تصوف دیده می‌شود و سخنان او نیز صبغه صوفیانه دارد ولی همین اشخاص در آنچه ابن سینا به عنوان مسائل عرفانی مطرح کرده تردید روا می‌دارند و آن را نوعی تفنن به شمار می‌آورند.

به نظر می‌رسد این داوری بر اساس انصاف صورت نپذیرفته و برای قول به تفکیک و تفاوت میان روش فارابی و ابن سینا در این باب وجه معقولی وجود ندارد زیرا اگر روش فارابی در باب عرفان و تصوف طریق تفکر و تامل شناخته شود روش ابن سینا نیز در این باب بر اساس تفکر و تامل استوار گشته است.

عرفان ابن سینا نه در مقابل عقل و علم که موافق و سازگار با آن است. همچنین این عرفان نه مخالف با شرع، بلکه جزئی از آن و سازگار با آن است. عرفانی است خدامحور. عبادتش برای عشق به خداست و ریاضتش برای قطع تعلقات به ماسوا. عرفان ابن سینا نه مخالف با اخلاق، بلکه سازگار با آن و مستلزم آن است.

برخی ادعا کرده‌اند که تفکر و تامل برای فارابی یک حالت درونی و باطنی بود که در نفس او رسوخ داشت، در حالی که برای ابن سینا تفکر و تامل تنها در قالب موازین منطقی و فلسفی تحقق می‌پذیرفت. حقیقت این است که این سخن نیز یک ادعای بی‌دلیل است و شاهد معتبری برای آن در دست نیست زیرا برای درک و دریافت حالت درونی و باطنی هر یک از این دو فیلسوف بزرگ راهی جز توجه به آثار و سخنان آن‌ها وجود ندارد. اکنون اگر پدیدار‌شناسانه سخنان و آثار این دو فیلسوف را مورد توجه و بررسی قرار دهیم خواهیم دید که روش تفکر و تامل برای هر یک از این دو اندیشمند طریق و وصول به حقیقت بوده و تصوف آنان نیز از همین راه تحقق می‌پذیرد.

ه‌مان گونه که فارابی برای وصول به حقیقت، طریق زهد و ریاضت را مطرح نساخت، ابن سینا نیز در راه وصول به حقیقت به وادی زهد و ریاضت قدم نگذاشت. در مورد نظریه‌ی معرفت و شناخت نیز اندیشه‌ی این دو فیلسوف بزرگ به یکدیگر نزدیک است زیرا هم فارابی و هم ابن سینا بر این عقیده‌اند که انسان در اثر تامل و اتصال به عقل فعال به مرحله‌ی عقل مستفاد نائل می‌شود و در این مرحله است که اشراقات الهی و افاضات رحمانی بر او وارد و نازل می‌گردد.

ابن سینا در یکی از رساله‌های خود که تحت عنوان ترغیب بر دعا تحریر یافته و به وسیله‌ی ضیاءالدین دری به زبان فارسی ترجمه شده چنین می‌گوید: «هر آن کس بخواهد خود را در عداد اولیاء به شمار آورد و از جمله واصلان به حق تبارک و تعالی گردد باید قد مردانگی را علم نماید و دامن همت بر کمر زند و خود را به اسمای حق تبارک و تعالی مسلح و مجهز کند تا به واسطه‌ی نام نامی و اسم گرامی او قادر بر قلع وقمع وساوس نفسانی و خیالات شیطانی گردد و قلب خود را به اوراد و اذکار روشن نماید و از خواب غفلت بیدار کند. باید ابتدا غلبه دهد تفکر نمودن در نمعمتهای حق را بر اذکار و او راد زیرا که گفتن اذکار فقط، غالبا از عادات و اخلاق مردمان دروغگو و کم مایه است.»

ه‌مان گونه که در این عبارت مشاهده می‌شود شیخ الرئیس ابوعلی سینا فکر را بر ذکر مقدم دانسته و ذکر بی‌فکر را فاقد ثمر شمرده است. البته شیخ روی این نکته نیز تأکید می‌کند که برای زدودن برخی خیالات فاسده و تسلط آن‌ها بر قلب باید به ذکر توجه کرد و آن را بر فکر مسلط ساخت. به این ترتیب برای وصول به مقصود حقیقی فکر و ذکر لازم و ضروری است و بدون فکر و ذکر نیل به سعادت امکان پذیر نخواهد بود. شیخ الرئیس ابوعلی سینا بعد از اینکه روی فکر و ذکر تاکید کرده و برای آن‌ها اهمیت فراوان قائل می‌شود به مرتبه‌ی دیگری اشاره کرده و آن را بر‌تر و بالا‌تر از فکر و ذکر می‌شمارد.

ترجمه‌ی عبارت شیخ در این باب چنین است: «مرتبه‌ی سوم که بر‌تر از مراتب مذکوره است آن است که انسان از این هر دو مرتبه اعراض کند و به واسطه‌ی توبه و انابه متوجه پروردگار عالمیان گردد و این مراتب‌‌ همان است که خداوند در این آیه‌ی شریفه بیان فرموده است: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین» سبک سخن او در این رساله سبک سخن عارفان است و سخن نیز همواره آئینه‌ی روح به شمار می‌آید. در اینجا ممکن است گفته شود آنچه در رساله‌ی ترغیب بر دعا آمده قابل اعتماد نیست زیرا در صحت انتساب این رساله به شیخ الرئیس تردید هست.

در پاسخ به این اشکال باید گفت برای تردید در صحت انتساب این رساله به ابن سینا نه تنها دلیل معتبری وجود ندارد بلکه شواهدی در دست است که می‌تواند انتساب این رساله را به شیخ الرئیس تایید نماید. او نه تنها به نوشتن رساله‌هایی مانند تحفه و ترغیب بر دعا مبادرت کرده بلکه بسیاری از رسائل رمزی را نیز تالیف نموده که محتوای آن‌ها به مسائل اشراقی و عرفانی مربوط است. آن دسته از رساله‌هایی که ابن سینا در این باب به رشته‌ی تحریر در آورده به ترتیب زیر عبارتند از: ۱. رساله عشق، ۲. رساله الطیر، ۳. رساله حی ابن یقظان.


عقل و عرفان


عرفان ابن سینا نه در مقابل عقل و علم که موافق و سازگار با آن است. همچنین این عرفان نه مخالف با شرع، بلکه جزئی از آن و سازگار با آن است. عرفانی است خدامحور. عبادتش برای عشق به خداست و ریاضتش برای قطع تعلقات به ماسوا. عرفان ابن سینا نه مخالف با اخلاق، بلکه سازگار با آن و مستلزم آن است. بهجت و انبساط، گشاده رویی و تواضع و زیبا دیدن همه چیز از عناصر اخلاقی عرفان سینوی است. نظر محض بدون سلوک، فلسفه مشائی است. سلوک بدون نظر تصوف عامیانه است.

قطعا ابن سینا در هیچ یک از این دو فرقه نمی‌گنجد. او متعلق به طایفه سوم است که قائل به نظر همراه با سلوک باطنی‌اند. اما این طایفه خود درجات و مراتب مختلف دارند. در برخی نظر غالب بر سلوک است، در دسته‌ای سلوک حاکم بر نظر است و در قومی نیز نظر و سلوک تا حدی هم افق و در یک رتبه‌اند. شاید بتوان با تسامح ابن سینا را در دسته اول، جلال الدین مولوی را در دسته دوم و ملاصدرا را در دسته سوم قرار داد. در عرفان او چنانکه تفکر ضروری است، ریاضت و زهد نیز ناگزیر است.

مشاهده عقلانی یا معقول‌‌ همان تفکر مشائی نیست. آن با مشاهده تناسب ندارد و صرف تصور و تصدیقات ذهنی موجب قرب نمی‌شود. ابن سینا از تهذیب نفس و تطهیر قلب و مشاهده معقولات سخن می‌گوید. دراصطلاح افلاطون حقایق مثالی معقولند و مشاهده آن‌ها تعقل است. این تعقل اشراقی است که‌‌ همان شهود است و البته منافاتی با تفکر نظری ندارد؛ بلکه تفکر نظری ممد و مفید در این راه می‌باشد. عقل از نظر او معیار و مقیاس داوری است. او حتی برای خوارق عادات و تجارب و احوال عرفانی تفسیر عقلی و طبیعی ارائه می‌کند و معنوی بودن و الهی بودن را منافی با عقلانی بودن نمی‌داند.

برخی گفته‌اند ابن سینا عارف نیست. عرفان او یک عرفان عقل گرایانه (راسیونالیست) است، عرفانی است که با جذبه و شور و شطح صوفیانه و با طوری «ورای طور عقل» سر و کار ندارد، بلکه عرفانی است زائیده مستی عقل، عقلی که از محدودیت‌های وجودی خود آگاه می‌شود و بر آشفته می‌گردد، می‌کوشد گریبان خود را از چنگال مقال برهاند و به خیال پناه برد، زیرا شناخت حقیقی از راه گفت‌و‌گو و آموختن دست نمی‌دهد، بلکه از راه مشاهده دست یافتنی است.



این بیان قابل تامل است؛ زیرا مشاهده‌‌ همان طور ورای طور عقل است. عرفانی که زهد و عبادت و ذکر و عشق به حق شیوه آن است، و تخلق به اخلاق الله و مشاهده و وصول و بهجهت و سعادت ثمره آن است،‌‌ همان عرفان ناب اسلامی است. گوهر این عرفان معرفت است، معرفتی که از تفکر نظری شروع می‌شود و با عبادت و انقطاع و ذکر به شهود می‌رسد. بلی، او یک صوفی حرفه‌ای گریزان از تفکر و دفتر و قلم، و خزیده در انزوای از خلق نیست، و چون چنین است عرفانش یک عرفان راستین است.


نتیجه

امام فخرالدین رازی به عنوان یک اندیشمند اشعری از مخالفان ابن سینا بوده و تا آنجا که توانسته کوشیده است مواضع فکری و فلسفی او را مورد نقد و اشکال قرار دهد. با این همه این اندیشمند در مورد نمط نهم کتاب اشارات به گونه‌ای دیگر سخن گفته و سخنان ابن سینا را در این باب بسیار معتبر و مهم معرفی کرده است. امام فخر رازی معتقد است در بیان مراتب و مقامات اهل عرفان هیچ کس به پایه‌ی ابن سینا نرسیده است. خواجه طوسی نیز عبارت امام رازی را چنین آورده است: «ان هذا الباب اجل ما فی هذا الکتاب فانه رثب فیه علوم الصوفیه ترتیبا ما سبقه الیه من قبله و لا لحقه من بعده» بی‌شک ابن سینا دارای اندیشه‌های عرفانی عمیقی است که در آثارش آشکار است.

اندیشه‌های عرفانی او در الهیات، هبوط روح، مقامات عارفان و مراحل سیر و سلوک و حقیقت و باطن عبادت و ذکر و قرب، بحث از موت ارادی در رساله «الشفاء من خوف الموت»، کاوش در ثواب و عقاب در «سرالقدر»، جستجو از معانی باطنی حروف در «نیروزیه» و سخن در سفر روحانی و معنوی در رسائل رمزی، آشکارا در نظام مشائی ارسطویی نمی‌گنجد. این‌ها عناصر حکمت معنوی و باطنی است که ابن سینا با بهره گیری از تعلیمات اسلامی و میراث نوافلاطونی پی می‌ریزد.

همچنین با اطمینان می‌توان گفت که او از ذوق و حال عرفانی بیگانه نبوده و زندگی او از عبادت و ذکر و سلوک معنوی خالی نبوده است. هر چند باید افزود که عرفان نظری او البته متفاوت با عرفان نظری ابن عربی و سلوک عرفانیش متفاوت با سلوک بایزید و جنید بوده است و این امری طبیعی است. بینش معنوی و سلوک باطنی در جهان اسلام بسیار متنوع بوده است. بینش و روش معنوی اخوان الصفا، سهروردی، مولوی، بایزید، و ملاصدرا یکسان نیست. عرفان ابن سینا نیز صورتی از صور متنوع عرفان اسلامی است با ویژگی‌هایی که اجمالی از آن در اینجا گفته آمد.


 
*فهرست منابع و مآخذ:


۱. ابن سینا، الالهیات من کتاب الشفاء، تحقیق حسن زاده‌ی آملی، قم، دفتر تبیلغات اسلامی، ۱۳۸۵.


۲. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، ۱۳۷۵.


۳. ابن سینا، رسائل، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۰هـ. ق


۴. ابن سینا، رسائل ابن سینا، ترجمه‌ی ضیاء الدین دُری، تهران، انتشارات مرکزی، ۱۳۶۰.


۵. ابن سینا، رساله‌ی الطیر، شرح عمر بن سهلان ساوی، تهران، انتشارات الزهراء، ۱۳۷۰


۶. ابراهیم دینانی، دفتر عقل و آیت عشق، تهران، طرح نو، ۱۳۸۵.


۷. سید ضیاء الدین سجادی، حیّ بن یقظان و سلامان و ابسال، تهران، سروش، ۱۳۸۲.


۸. محسن جهانگیری، عرفان ابن سینا یا نظر ابن سینا درباره‌ی عرفان، فصلنامه فلسفی دانشگاه تهران شماره‌ی۹، ۱۳۸۳


۹. محمد حسین طباطبایی، نهایه‌ی الحکمه‌ی، قم، مؤسسه‌ی نشر اسلامی، ۱۴۱۶هـ. ق


۱۰. احمد بهشتی، تجرید، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵. فیلسوف عقل گراواندیشه‌های عرفانی


 
------------------
نویسنده: دکتر حمیدرضاخادمی، استاد دانشگاه قم

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST