کد مطلب: ۲۰۴۷۴
تاریخ انتشار: سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸

باید زندگی کرد، قبل مردن

محسن آزموده

اعتماد: اخبار این روزها ما را از همه سو محاصره کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند که یک لحظه نفس بکشیم. یک روز خبر گران شدن بنزین، پشت سر آن اخبار اعتراض‌ها، دیگر روز خبر حمله تروریستی، بعد از آن سقوط هواپیما و حالا هم کرونا. از صبح که چشم از خواب باز می‌کنیم، با سیل اخبار و پیام‌های صوتی و تصویری و متنی مواجه می‌شویم که انذار می‌دهند که این کار را کنید و آن کار را نه، در این شهر آمار مبتلایان فلان قدر است و در شهر دیگر بیسار قدر، این‌ها را بخورید و آنها را نخورید. عموماً چنان غرق این اخبار و حواشی مربوط به آن می‌شویم که اصل زندگی را فراموش می‌کنیم و یادمان می‌رود که اصلاً برای چه زنده هستیم و زندگی می‌کنیم. همواره درگیر و مبتلای یک خبر هستیم و نگران اینکه نکند اتفاقی بیفتد و ما بمیریم، بدون اینکه ذره‌ای به این فکر کنیم که اولاً برای چه زنده هستیم و ثانیاً و مهم‌تر از آن، در این همه سال که زندگی کرده‌ایم، چه کرده‌ایم. به قول خیام، از آمدنم نبود گردون را سود/ وز رفتن من جلال و جاهش نفزود// وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود / کائن آمدن و رفتنم از بهر چه بود.

از دورانی که سواد یاد گرفتم، یکی از مهم‌ترین علایقم خواندن زندگینامه آدم‌های بزرگ بود، از زندگی مقدسین و نویسندگان و بازیگران و دانشمندان در دوران نوجوانی گرفته تا سیاستمداران و فیلسوفان و تاریخ‌سازان و مخترعان و مکتشفان و... در سال‌های بعد. منظورم به‌طور کلی افرادی است که هر یک به نحوی از انحای مرزهای زندگی خودشان و دیگران را جابه‌جا کرده‌اند و صرفاً مصرف‌کننده نبوده‌اند، کوشیده‌اند از محدودیت‌های مکانی و زمانی و تاریخی خود فرا روند و چیزی به هستی افزوده‌اند. انسان‌هایی که تنها درگیر خور و خواب و خشم و شهوت نیستند و به فراسوی این امور می‌اندیشند و برای آن در حد توان تلاش می‌کنند.

معمولاً یکی از ویژگی‌های مشترک این افراد آن است که بیشتر از کمیت زندگی به کیفیت آن می‌اندیشند. البته عموم ما منظور از کیفیت زندگی را در کنار افزایش و بهبود وضعیت ضروریات زندگی مثل خوراک و نوشاک و پوشاک و مسکن و استراحت و... به تلاش در جهت افزایش مطلوب‌های اجتماعی یعنی ثروت و قدرت و شهرت و احترام و علم و... منحصر می‌دانیم. در حالی که از قضا آنچه آن افراد را شاخص ساخته، فراتر رفتن از این مقدار است، یعنی پا را از مرزهای «خود» و نیازها و مطلوب‌های آن فراتر می‌گذارند و به دیگران و به هستی در معنای عام آن فکر می‌کنند. اینچنین است که با هر بادی مثل بید نمی‌لرزند و مدام در گوشه‌ای هراسان و لرزان ننشسته‌اند و منتظر این نیستند که ببینند چه اتفاق جدیدی افتاده و چه خطر تازه‌ای زندگی‌شان را تهدید می‌کند. گویی این انسان‌ها، اگرچه همچون همه انسان‌ها به مرگ به عنوان واقعیتی ناگزیر و محتوم باور دارند، اما مهم‌تر از آن با کارهایی که می‌کند، نشان می‌دهند که به زندگی اعتقاد دارند و می‌دانند که باید زندگی کرد و زندگی کردن هم تنها زنده ماندن و مصرف کردن و در هراس مرگ لحظه‌شماری کردن نیست، بلکه کوشش و جوششی مدام است برای گسترش مرزهای وجودی خود و حتی فراتر رفتن از آنها.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST