در سالی که گذشت آثار گوناگون خواندهام و پارهای از آنها را در نشستهای تخصصی علمی نقد کردهام: تاریخ، متن، نظریه نوشته الیزابت کلارک ترجمه دکتر آقاجری؛ اختراع قوم یهود نوشته شلومو زند ترجمه احد علیقلیان؛ سرآغازهای تجددشناسی فلسفی در ایران معاصر نوشته دکتر مالک شجاعی؛ برگهایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران نوشته بهرامالدین صلاحالدینویچ منانف ترجمه تورج اتابکی و همکاران؛ و...
درباره آثار یادشده در نشستهای مورد اشاره سخن گفتهام. گزارشهای مربوطه و فایلهای صوتی آنها در فضای مجازی در دسترس است.
در این مجال میخواهم به یک اثر بسیار پرارج اشاره کنم: سیرالملوک خواجه نظامالملک تصحیح دکتر محمود عابدی.
متن گرانمایه بیمانندی چون سیرالملوک - یا چنانکه در روزگار ما معروف شده است: سیاستنامه - همچون بسیاری از متنها دیگر، خود تاریخی دارد که باید مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد و به نگارش درآید. متنها - جدای از پدیدآورندگانشان - در تاریخ زندگی میکنند و میرویند و میبالند و اثرگذار میشوند. تاریخ متنها موضوعیست بسیار پرارج و پراهمیت که در کشور ما هنوز چنانکه باید و شاید مورد توجه و عنایت اهلفضلوتحقیق قرار نگرفته است. مورخ متنها - در کنار دیگر مباحث و مسائل مربوط به متنها و اثرها - بطور عمده به اثر/اثرات آثار توجه میکند. از این بابت و از این منظر متنی چون سیرالملوک خواجه نظامالملک اهمیتی بسبار ویژه دارد و ما باید اثرات آن را در تاریخمان به دقت پیگیری و مطالعه کنیم. باید ببینیم که این متن یگانه و بیمانند چه تاریخی داشته و در تاریخ قدیم و جدید/معاصر ما چه اثرات و کارکردهایی داشته و چه نقشی داشته است. پژوهش و نگارش تاریخ متنها البته کار بسبار دشواری است و هنر و دانش و بینش ویژه میخواهد. کاری است میانرشتهای و در دسترس نگاهها و رویکردهای تکرشتهای نیست. و ناگفته پیداست که دستبردن به چنین کاری درباره متنهایی چون سیرالملوک جز با دسترسی به شکل مصحح و محشی آنها ناشدنیست. ما به در دسترس قرار گرفتن تصحیحات محققانهی دقیق و روشمند از اینگونه متنها نیازی بسبار مبرم و اساسی داریم. در قیاس با پارهای از دیگر آثار میراثقدیم ما سیرالملوک چندان خوشاقبال نبوده است و آنگونه که شایسته و بایسته بوده مورد توجه مصححان و محققان قرار نگرفته است. اینجا مجالی نیست تا گزارشی از آنچه که در چند دهه اخیر در پارهای از کتابها - بخشها و فصلهایی از کتابها - و مقالات تحقیقی و رسالهها و پایاننامههای دانشگاهی درباره خواجه و اثر برجستهی او نوشته شده است ارائه دهیم. افزون بر نگارشها و پژوهشهای فارسی آنچه که به زبانهای دیگر - انگلیسی، فرانسه، آلمانی، روسی، ترکی، عربی و... - درباره خواجه و سیرالملوک - ترجمه آن به آن زبانها - به دست داده شده است قابل توجه است و ساید وقت آن رسیده باشد که کسی همت کند و یک کتابشناسی جامع در این موضوع تدوین کند.
باری از این مقدمه و این اشارات قصدم این بود که به سهم خود به اهمیت کار جناب دکتر عابدی توجه داده باشم. از هنگامی که شارلشفر فرانسوی نخستین متن مصحح سیرالملوک - با عنوان سیاستنامه - را به دست داد تا کار هیوبرت دارک و کار و کوششهای پارهای از دانشمندان ایرانی از عباس اقبال گرفته تاجعفرشعار و محمد استعلامی - که چند سال پیش چاپی از سیرالملوک منتشر کرد - حق این متن یگانه گرانمایه چنانکه باید و شاید ادا نشده بود و همه این کوششها - که صدالبته هرکدام به درجات سودمند بودهاند و ماجورند و مایهی سپاس و شایستهی ستایش - نیاز پژوهشگران را - آنگونه که باید و شاید - برآورده نمیکردند. اینک به لطف همت والا و کوشش ستودهی جناب دکتر عابدی برای نخستین بار متنی از سیرالملوک در دسترس قرار گرفته است که کار تحقیق و تفسیر این متن را - در قیاس با چاپها و تصحیحهای پیشین - به درجات آسانتر کرده و راه را گشودهتر و هموارتر.
افزون بر تعلیقات و حواشی محققانه و سودمند؛ این چاپ از سیرالملوک به مقدمهای ممتع و مشبع و مفصل آراسته است که بویژه بخش مربوط به ملاحظات ادبی و زبانشناختی و دستوری آن بسبار سودمندست. همچنین است نمایه و فهرستهای پایان کتاب که شامل فهرست آیات و احادیث، عبارات عربی، داستانهاآیینها، مثلها، اشعار، لقبها، اصطلاحات، لغات و ترکیلات و تعبیرات، اسخاص، اقوام و قبایل، جایها و کتابها میشود و کار جستجو در متن را برای پژوهشگران آسان کرده است.
با توجه به آنچه که به کوتاهی آمد میتوان گفت تصحیح دکتر عابدی از سیرالملوک بهترین و کاربردیترین تصحیح و چاپیست که تاکنون از این متن به دست داده شده است. ایشان پیش از این با همین شیوه مرضیه به بازتصحیح آثار پرارجی چون کشفالمحجوب هجویری و نفحاتالانس جامی پرداخته بودند.
راست این است که فراواناند متون و آثاری از میراثمکتوبقدیم ما که تاکنون یک و یا حتی چندین بار - به دست چندین تن - تصحیح شدهاند ولی همچنان نیاز به تصحیح دارند. بطور کلی نیاز به تصحیح نو به نو و پیدرپی متنهای قدیم هیچگاه پایان نمیپذیرد. در هر زمانهای با رویکردها و روشهای نو متنهای کهن را باید تصحیح و تحقیق و تفسیر کرد. این نو کردن و به روز آوردن و اکنونی کردن و زنده کردن و نگهداشتن متنهای کهن است و کاریست که از آن غفلت نمیتوان کرد که غفلت از آن آفتها و زیانها دارد.