کد مطلب: ۲۰۷۲۰
تاریخ انتشار: شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹

کرونا؛ اندکی خنده، کمی آرامش!...

رویا صدر

شرق:

اگر آثار فضاي مجازي مثل نوشته‌هاي رسانه‌هاي کاغذي  يا الواح سنگي قابليت ماندگاري داشتند و در آينده دور نيز قابل‌ دسترس بودند، احتمالا آيندگان شيوع اپيدميک طنز را يکي از مؤلفه‌هاي مهم  پاندمي کرونا قلمداد مي‌کردند؛ امري که در تاريخ رويارويي بشريت با بلاياي اپيدميک بي‌سابقه‌ است. گستردگي اين‌گونه از طنز در فضاي مجازي (که آن را طنز کرونايي ناميده‌اند) شايد نتيجه دموکراسي ديجيتالي باشد که زمينه را براي بازتاب نگاه همه کاربران بدون گذر از فيلترهاي معمول فضاي رسانه‌‌اي رسمي فراهم کرده؛ نگاهي که چه‌بسا امکان انعکاس آن در رسانه‌هاي رسمي به علت ملاحظات معمول فراهم نباشد. بر اين دليل بايد قابليت‌هاي گسترده فضاي چندرسانه‌اي امروز را نيز افزود که امکان آزمايشگري را در عرصه طنز بيش از رسانه‌هاي سنتي براي کاربران با توانايي‌هاي متفاوت فراهم مي‌کند. از نظر مضموني اين‌گونه طنزها گاه با درون‌مايه انتقادي، ابعاد مختلف زندگي فردي، اجتماعي و سياسي را در رويارويي با کرونا به طنز مي‌کشند، گاهي به نگاهي هستي‌شناسانه يا فلسفي پهلو مي‌زنند، گاه از حد يک شوخي ساده فراتر نمي‌روند و گاهي نيز به ورطه هجو مي‌افتند و رنگ طنز تهاجمي و پرخاشگرانه به خود مي‌گيرند. از نظر ساختاري طنزهاي کرونايي از تنوع در قالب و ژانر برخوردارند و بهره‌گيري از فضاي چندرسانه‌اي به اين تنوع دامن زده است. فارغ از ارزش‌گذاري قالبي يا محتوايي اين آثار، شايد بتوان گفت آنچه طيف گسترده آثار طنز کرونايي را مثل حلقه‌هاي زنجير به هم مربوط مي‌کند همان نگاه شوخ‌طبعانه‌اي است که با تلاش براي تحمل‌پذيرکردن شرايط گره ‌خورده است.

ما طنز را مي‌آفرينيم تا بتوانيم در سايه آن دمي بياساييم و نفسي تازه کنيم و مخاطب را در اين حس آسودن با خود شريک کنيم. نگاه انتقادي طنز نيز اين آسودن و نفس تازه‌کردن را در خود دارد؛ نگاهي که در ظرف سخن جد نمي‌گنجد، چراکه اصحاب قدرت را توان تاب‌آوري در برابرش نيست. البته شکی نيست که طيف آثار طنز کرونايي در فضاي مجازي به تناسب طيف گسترده مخاطبان اين فضا متفاوت و گسترده است و انواع و اقسام آثار شوخ‌طبعانه را شامل مي‌شود که چه‌بسا برخي از آنها اصولا فاقد ارزش ادبي يا هنري باشد و يک ذهن سالم را به جاي آسودن دچار آشفتگي کند ولي بي‌شک براي آفريننده‌اش آسايش‌بخش است!... ويکتور فرانکل روان‌پزشک و عصب‌شناس معروف اتريشي و صاحب نظريه معنادرماني (لوگوتراپي) که دوره‌اي از زندگي‌اش را در اردوگاه‌هاي آشوويتس گذرانده است، در کتاب «انسان در جستجوي معنا» هنگام بازگويي تجربياتش از اين اردوگاه‌ها نشان مي‌دهد چگونه کساني ‌که توانستند در آشوويتس معنايي براي ادامه زندگي و رنج‌کشيدنشان بيابند سختي‌ها را راحت‌تر تحمل کردند و شانس زنده‌ماندنشان نيز بيشتر شد. او در اين‌ ميان تعريف مي‌کند که چگونه هر روز از زندانيان مي‌خواسته ماجراهاي خنده‌داري را که ممکن است بعد از آزادي‌شان رخ دهد براي او تعريف کنند؛ امري که به افراد کمک مي‌کرده تا بتوانند شرايط را براي خودشان تحمل‌پذيرتر کنند و در برابر شدايد تاب آورند. البته تجربه کرونايي را نمي‌توان با زيستن در جهنم آشوويتس مقايسه کرد ولي فکر مي‌کنم  جوهر مشترک شوخ‌طبعي ميان تجربه‌کنندگان اين دو فضا همان ياري‌گرفتن از طنز براي آسودگي است. يکي از کارکردهاي طنز در دوره‌هاي رنج، از عهده سختي‌ها برآمدن است. شايد ما نيز ميان طنزهاي کرونايي در تلاش براي يافتن معناي تازه‌اي براي زندگي در اين روزهايمان هستيم تا بر رنج تنهايي و ابهام روزهاي پيش‌ِرو فائق آييم و در آينده به ياد بياوريم که همين دوران را باهم خنديديم و در سايه اين خنده، اندکي از التهاب ناشي از تصورات جهان پساکرونايي فاصله گرفتيم و کمي هم آسوديم!...

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST