بررسی پذیرش ادبی نقش مهمی در پژوهشهای ادبیّات تطبیقی دارد. بیگمان پذیرش یک نویسنده در فرهنگ دیگر همواره با فراز و فرودهایی همراه است. برای انجام این کار، تطبیقگر میبایست ابتدا فهرستی از ترجمههای آثار نویسندهی مفروض را به ترتیب تاریخ نشر تهیّه کند، سپس تمامی مقالات و نقدهایی را که بر آنها نوشته شده گردآوری، و به دقّت تحلیل کند. افزون بر این، برای روشنداشتِ پذیرش ادبی یک نویسنده در فرهنگ دیگر باید ذائقه ادبی، بافتار فرهنگی و اجتماعی، و زیست جهانِ او را طی سالهای مدّ نظر بررسی کرد. تطبیقگر، باید به گونهای روشمند بسیاری از عوامل اجتماعی ــ مانندِ طیف مختلف خوانندگان آثار نویسندهی مفروض را در ادوار مختلف ــ سیاسی و تاریخی را مطمحِ نظر قرار دهد. به علاوه، او باید به نقش رسانههای جمعی ــ روزنامه، سینما، رادیو و ... ــ تبلیغات و حتّی نام و شهرت ناشران ــ در اشاعهی آوازهی نویسنده نیز توجّه کند. افراد ناآشنا با مبانی نظری و پژوهشی ادبیات تطبیقی، مطالعاتی از این دست را به فهرستی از نامها و عناوین، اعداد و ارقام، تاریخ چاپ و انتشار، و نام مترجمان و ناشران فرومیکاهند. حالآنکه لازمهی چنین پژوهشهایی باریکبینی، پُرمایگی، روشمندی و تحلیل عالمانهی شرایطی است که محملِ پذیرش ادبی بوده است. از این رو چنانکه آمد، تطبیقگر ابتدا باید با شکیبایی و پشتکار اطّلاعات لازم را گردآوری و سپس به دقّت پردازش و تفسیر نمایند.
بیگُمان عمر خیّام پرآوازهترین شاعر ایرانی در آن سوی مرزهاست. این آوازه، از سویی، مرهون مضامین ابدی رباعیّات اندکشمار اوست که به زبانی سخته و پخته، و در قالبی موجز و آهنگین سروده شدهاند، و از دیگر سو به دلیلِ ترجمهی استادانه و افسونکارانهی ادوارد فیتزجرالد[۱] (۱۸۰۹-۱۸۸۳)، شاعر ـ مترجم انگلیسی، است. این حقیقت که شعر خیّام از رهگذر ترجمهی منظوم فیتزجرالد، اندکاندک، جهان غرب را درنوردید، بر هیچکس پوشیده نیست. شاید یکی از علل شهرت جهانگیر و حُسن قبول شعر خیّام این است که شعر او ترجمانِ سرگشتگیها و درماندگیهای انسانِ غربی بود. گویی خیّام از زبانِ او سخن میراند.
کتاب ارزشمند عمر خیّام بزرگ: پذیرش جهانی رباعیّات[۲] (۲۰۱۲) که زیر نظر دکتر علیاصغر سیّدغراب، استاد برجستهی ادبیّات فارسی دانشگاه لیدنِ هلند، گردآوری شده حاوی مقالاتی پُربار دربارهی پذیرش رباعیّات خیّام در کشورهای مختلف جهان است. «سال ۲۰۰۹ مصادف بود با دویستمین زادروزِ ادوارد فیتزجرالد و یکصد و پنجاهمین سالگرد نخستین چاپ ترجمهی او از رباعیّات عمر خیّام. همایشها، کارگاهها و نمایشگاههای بسیاری برای بزرگداشت این مراسم ترتیب داده شد. دانشگاه لیدن[۳] دربارهی میراث شعری خیّام، پذیرش و اقبال به شعر او در فرهنگهای مختلف سراسر جهان همایش بینالمللی دو روزهای (۶ و ۷ جولای) برگزار کرد. این مجموعه شامل گلچینی از مقالات ارائهشده در این همایش و چند مقاله دیگر است که من از محققان درخواست کردم تا در این باب بنویسند. این اوّلین بار است که تاریخچهی پذیرش و اقبال به رباعیّات عمر خیّام در سنّتهای ادبی مختلف در یک مجلّد به انگلیسی گردآوری میشود. در نگارش مقالاتِ آن محقّقان برجستهای که در زمینهی خیّام یا ادبیّات پارسی تخصّص دارند همکاری کردهاند. فصلهای مختلف کتاب پذیرش خیّام را افزون بر کشورهای فارسی، عربی و ترک زبان در هند، هلند، انگلستان، روسیه و گرجستان نیز بررسی میکند» (صص. ۳۰- ۳۱). به گفتهی سیّدغُراب «کتابِ حاضر، نخستین پژوهشِ عالمانهی تاریخ پذیرش رباعیّات در سنّتهای ادبی مختلف، و مکمّل پژوهشهای پیشین است» (ص. ۱۵). کتاب، دارای یک مقدّمهی مفصّل ــ «جذبهی جهانی خیّام: انسان، باده، و رستاخیز» ــ به قلم سیّدغراب و هفت فصل است که هر فصل شامل چند مقالهی مستقل است که عناوین فصلهای آن به ترتیب عبارتند از: خیّام در ایران، خیّام در جهان عرب و ترکیه، خیّام در هلند، خیّام در روسیه و گرجستان، خیّام در انگلستان دورهی ویکتوریا، خیّام در هندوستان، و پایگاه جهانی خیّام.
پذیرش خیّام در ایران در سه مقاله بررسی شده است. مهدی امینرضوی در «خوانش رباعیّات به منزلهی شعر اعتراض» بر اساس منابع و بافتار عصر خیّام، رباعیّات را در چارچوب تاریخ تفکّر اسلامی بررسی میکند و میپرسد چرا خیّام و چند فیلسوف دیگر مانند فارابی، ابن سینا، رازی، و بیرونی به بدعت متّهم شدند. امینرضوی شعر خیّام را از مقولهی شعر اعتراض روشنفکران تلقّی و تصریح میکند که روشنفکران ایرانی «با استفاده از جوازات شاعری سنّت اسلامی را به باد انتقاد گرفتند». به گمان او، خیّام با به پرسش گرفتنِ قطعیّت معرفتشناختی عالمان دین، عبث بودن چنین مباحثی را اعلام کرد: رندی دیدم نشسته بر خنگِ زمین/ نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین/ نه حق، نه حقیقت، نه شریعت، نه یقین/ اندر دو جهان کرا بود زَهره چنین.
پذیرش خیّام در زمانهی او در دو فصل به بحث نهاده شده است. جستارِ نخست ــ «برخی از رباعیّات خیّامی از روزگار عمر خیّام» ــ به قلم الکساندر مرتن[۴] است، که از یک جُنگ ادبی فراموششده اثر ابوالقاسم نصر بن احمد بن عمر الشادان نیشابوری و متعلّق به دوران سلطنت مسعود غزنوی سوّم (۴۹۲- ۵۰۸) رونمایی میکند. گرچه مرتن در این مقاله بر جنبههای ادبی رباعیّات انگشت نهاده، امّا فصل دوم اثر محمّد باقری ــ زیر عنوان «بین میخانه و مدرسه: عمر خیّامِ دانشمند» ــ دربارهی خیّامِ دانشمند و نشانگر هنر او در تلفیق قابلیّتهای علمی با نبوغ ادبی است. جُستار باقری شامل طبقهبندی خیّام از معادلات سه مجهولی، شرح او بر کتاب کلیّات اقلیدس، و دستاوردهای علمی حکیم نیشابور است.
یان یوست ویتکام[۵] و محمّد السلمی، پذیرش خیّام در جهان عرب را بررسیدهاند. موضوع این دو فصل، بررسی ترجمههای مختلف خیّام به عربی است. ویتکام در این فصل ــ «رباعیّات عمر خیّام با آواز امّ کلثوم» ــ ترجمههای شاعر مصری احمد رامی (۱۸۹۲-۱۹۸۱) از رباعیّات خیّام و روشی که خوانندگان مشهور امّ کلثوم (۱۹۰۴-۱۹۷۵) و محمّد عبدالوهاب (۱۹۰۷- ۱۹۹۱) آنها را به آواز خواندهاند بررسی میکند. ویتکام و السلمی نشان میدهند که شهرت عظیم خیّام مرهون خوانندگان محبوب عرب، مانندِ امّ کلثوم است. خیّام در ترکیه هم مشهور است. سیتسکه سوتهمان[۶] در مقالهاش «رباعیّات عمر خیّام به ترکی و رباعیّات ترکی» از پرهیز شاعرانِ عثمانی در سُرایش رباعی و ترجیح قالبهای دیگر در اوج تأثیرپذیریشان از شعر فارسی سخن میگوید. در این میان یحیی کمال بیاتلی (۱۸۸۴- ۱۹۸۵) یک استثناء بود، او کوشید تا بر تمامی قالبها و انواع شعر عثمانی تسلّط پیدا کند. بیاتلی با ترجمهی خیّام در اثنای فعّالیّتهای ادبیاش شعر او را به مردم ترکیه معرّفی کرد.
پنج فصل بعدی به جنبههای مختلف پذیرش خیّام در هلند اختصاص یافته است. مقالهی هانس دو بروین[۷] با عنوان «دیگر رباعیّات فارسی در هلند: گلزار دانشِ حسین آزاد» در بابِ رواج رباعیّات فارسی در شعر هلند از قرن نوزده به بعد بود. وی پس از معرّفی دو شاعر بزرگ هلندی پ. س. بوتنز[۸] (۱۸۷۰-۱۹۴۳) و ی. ه . لئوپلد[۹] (۱۸۶۵- ۱۹۲۵) بر منبع مشترک آن دو تمرکز میکند، جُنگی از رباعیّات فارسی در دو بخش که در سال ۱۹۰۶ به ترتیب زیر عناوینِ گلزار معرفت و گلزار دانش منتشر شد. مؤلّف این جُنگهای فارسی و فرانسوی فردی ایرانی به نام حسین آزاد بود، او که پزشکِ دربار قاجار در اصفهان بود به لندن و پاریس سفر کرد، امّا بعدها در پاریس سکنی گزید و در آنجا به بررسی شعر اروپایی و فارسی همّت گماشت. دو بروین در این فصل، تصویر روشنی از زندگی حسین آزاد و تلاش او برای معرّفی گنجینههایی از سنّت ادبی پارس به جامعهی غرب به دست میدهد.
«تأثیر خیّام بر ادبیّات مدرن هلند» عنوان فصلی است که مارکو خود[۱۰]، در آن پذیرش خیّام در ادبیّات مدرن هلند را به نیکی مرور کرده است. نوشتهی مارکو خود شامل مترجمان هلندی نظیر کریس فان بالن[۱۱] (۱۹۱۰)، ی. ه. لئوپلد (۱۹۱۱)، ویلم دو مرود[۱۲] (۱۹۳۱) و چندین شاعر مشهور دیگر است. تأکید اصلی خود بر پ. س. بوتنز ( ۱۹۱۳) است که در سراسر زندگیش مسحور رباعیّات خیّام بود. دیک فان هالسما[۱۳] در جُستارش «حقیقت تلخ: تأثیرپذیری ی. ه. لئوپلد از عمر خیّام» بازمینماید که چگونهی. ه. لئوپلد شاعر( ۱۸۶۵-۱۹۲۵) بین سالهایِ ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۶ با تمرکز بر فلسفه در اندیشهی حلّ مشکلِ تنهایی انسان بود. او آثار استوا، اپیکور، اسپینوزا، دکارت، هیوم و کانت را به دقّت مطالعه کرد و در سال ۱۹۰۴، عمر خیّام را یافت.
خیّام همچنین الهامبخش هنرمندان و موسیقیدانهای هلندی بود. یوس بیخستراتن[۱۴] در فصل «چگونه عمر خیّام بر هنرمندان تجسّمیِ هلندی تأثیر گذاشت؟» اثر چهار هنرمند هلندی: ویلم آروندیوز[۱۵] (۱۸۹۴-۱۹۴۳)، خِر خِریتس[۱۶] (۱۸۹۳-۱۹۶۵)، سیپ فان دن برخ[۱۷] (۱۹۲۰-۱۹۹۸)، و تئو فُرر[۱۸] (۱۹۲۳-۲۰۰۴) را بررسی میکند که از رباعیّات خیّام ملهم بودند. در مقالهی بعدی ــ «میراث عمر خیّام در موسیقی هلند» ــ روکوس دوگروت[۱۹] تصنیفهایی چند، اثر تصنیفسازان هلندی را برمیرسد. افزون بر بررسی این جنبه از پذیرش موسیقایی خیّام، او از واکنش تصنیفسازان هلندی به رباعیّات عمر خیّام فیتزجرالد نیز سخن میراند. این واکنشها به رباعیّات مختلف بود: در برخی از تصنیفها بُعد روحانیِ رباعیّات و در برخی دیگر مفهوم شادخواری برجسته شد.
پذیرش خیّام در روسیه در مقالهی مشترکی اثر فیروزه عبداللهاوه[۲۰]، ناتالیا چالیسوا[۲۱] و چارلز ملویل[۲۲] ــ «پذیرش خیّام در روسیه: از متن تا تصویر» ــ بررسی شده است. در این فصل نویسندگان به بررسی شهرت گستردهی خیّام در روسیه، حتّی پیش از انتشار ترجمهی فیتزجرالد، میپردازند. ترجمهی انگلیسی، تنها به شهرت خیّام افزود. نویسندگان همچنین شهرت امروزینِ خیّام و در دسترس بودن چاپهای مختلف رباعیّات او، از کتابفروشیهای بزرگ گرفته تا غرفههای کوچک، را کاویده و با مطالعهی ترجمههای مختلف در هر نسل به بررسی نقش آنها در محبوبیّتِ خیّام پرداختهاند. مقاله با توجّه نویسندگان به جعلی ادبی و شیوهی دست یافتن آن به ارزش و اهمیّت در سطح ملّی پایان مییابد. د. سریبریاکف[۲۳] در سال ۲۰۰۰ با گفتن اینکه زادگاه خیّام تاتاریا بود، «مدعی عمر خیّامی ملّی شد».
تئا شورغایا[۲۴] در مقالهاش ــ «ترجمهی شعر عمر خیّام به گرجی ــ معیاری برای مترجمان» ــ به بررسی تاریخ ترجمهی رباعیّات به گرجی میپردازد. ژوستین آبولادزه[۲۵]، مورّخ ادبیّات فارسی، اوّلین ترجمهی ادبی شعر خیّام را در سال ۱۹۲۴ منتشر کرد، به دنبال آن یک مجموعه ترجمه از رباعیّات عمر خیّام تا قرن بیست و یک شکل گرفت. اسماعیل زارعبهتاش در فصل «پذیرش رباعیّات عمر خیّام فیتزجرالد در انگلستانِ عصر ویکتوریا» تصویری کلی از پذیرش خیّام در انگلستانِ دورهی ویکتوریا عرضه میکند و به ذکر دلایلی میپردازد که موجب شد تا رباعیّات به الگوی شعری عصر ویکتوریا تبدیل شود. شعری که نمایشگونه، عرفانگرا، دَمغنیمتانگار، غمناک، خداناباور و دلنگرانِ آینده و امور ناآشنا بود.
دو مقاله به تاریخ پذیرش رباعیّات در هند اختصاص یافته است. «بومی کردن رباعیّات: سیاستِ میخانه در بافتار ملّیگرایی هندی» عنوانِ مقالهای از آنه کاستاینگ[۲۶] است که در آن به تأثیر خیّام بر شاعر جوان هندو، هاریوانش رأی باچان[۲۷] (۱۹۰۷-۲۰۰۳)، اشاره میکند. باچان رباعیّات خیّام را زیر عنوان میخانهی عمر خیّام به هندو ترجمه کرد. او مجموعه رباعیّات خود را با عنوان میخانه (۱۹۳۵) و دربارهی همان بُنمایهها و نمادها سرود که به مثابهی «تمثیلی از آفرینشِ شعری، وطن، جهان، عشق، و جُز آن به همراه باده و مستی که نهاد دوگانگی حیاتاند، هم شیرین و هم تلخ» تفسیر میشود. باچان با بهرهگیری از این مضامین، موضوع سنّت در برابر آزاداندیشی، سلسله مراتب هستی و جایگاه انسان در جهان را دیگربار مطرح میکند. مقالهی بعدی نیز به پرسشهای فلسفی دربارهی جایگاه آدمی میپردازد. رانگارایان[۲۸] در مقالهی «قراردادن رباعیّات در تفکّر فلسفی هند» از رهگذر مقایسهی توصیف حیات آدمی در کنار نظم ماوراءالطبیعی هندویسم از رباعیّات خیّام خوانشی متافیزیکی به دست میدهد. افزون بر این، او به سراغ دیگر ادیان مثل بودیسم، یائینیسم و آدیویکیسم نیز میرود و همخوانی فلسفة خیام را با آموزههای بنیادی این ادیان بر آفتاب میافکند. آخرین در رتبت امّا نه کمترین در اهمیّت، یوس کومانس[۲۹] در مقالهاش ــ «پایگاه اطلاعاتی عمر خیّام» ــ پس از بررسی شهرت جهانی خیّام روشی را برای تأسیس پایگاه اطلاعاتی پیش مینهد تا به کمکِ آن تمامی یافتههای مربوط به رباعیّات، منابع فارسی، و ادبیّات ثانوی فراهم شود و محقّقان به بررسی آنها اهتمام ورزند.
مقالات این دفترِ گرانسنگ جملگی نکتهآموزند و خواننده در نتیجهی مطالعهی آن به انبوهی اطّلاعات مفید دربارهی شعر خیّام در دیگر کشورها دست مییازد. مقالات کتاب هرچند مستقلاند، امّا رشتهای نامرئی، اندیشهی خیّامی، آنها را به هم پیوند میدهد. افزون بر اینها، کتاب در حکمِ رمانی جذّاب و گیراست که خواننده را همراه شعر خیّام، تفرّجکنان، به سفری شورانگیز در چهارگوشهی جهان میبرد و طُرفه آنکه شخصیّت اصلیِ آن کسی نیست جُز «پیر سپیدموی دیرینهروز نشابور». این اثر برای خوانندگان عام، دوستدارانِ ادب فارسی، ادبیّات تطبیقی و ادبیّات جهان سودمند است. و سرانجام اینکه جای مقالاتی نظیر خیّام در آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و چند کشور دیگر در کتاب خالی است؛ کاش سیّدغرابِ عزیز برای آن هم چارهای بیندیشند[۳۰].
[۱] Edward FitzGerald
[۲] The Great Umar Khayyam: A Global Reception of the Rubáiyát
[۳] Leiden University
[۴] Alexander H. Morton
[۵] Jan Just Witkam
[۶] S. Sötemann
[۷] Hans de Bruijn
[۸] Pieter Cornelis Boutens
[۹] Johan Hendrik Leopold
[۱۰] Marco Goud
[۱۱] Chris van Balen
[۱۲] Willem de Mérode
[۱۳] Dick van Halsema
[۱۴] Jos Biegstraaten
[۱۵] Willem Arondéus
[۱۶] Ger Gerrits
[۱۷] Siep van den Berg
[۱۸] Theo Forrer
[۱۹] Rokus de Groot
[۲۰] Firuza Abdullaeva
[۲۱] Natalia Chalisova
[۲۲] Charles Melville
[۲۳] D. Serebryakov
[۲۴] Tea Shurgaia
[۲۵] Justine Abuladze
[۲۶] Anne Castaing
[۲۷] Harivansh Rai Bacchan
[۲۸] A. Rangarajan
[۲۹] Jos Coumans
[۳۰] کتاب مذکور توسط راقم این سطور به فارسی ترجمه شده و قرار است توسط انتشارات هرمس به روشنای نشر برسد.