مرکز فرهنگی شهر کتاب چند پرسش کوتاه دربارهی کتاب خواندن و انس با کتاب با نویسندگان و دیگر صاحبنظران اهل فرهنگ مطرح کرده است تا از کتابها، نویسندگان و شخصیتهای داستانی محبوبشان بگویند. بهتدریج این پاسخها در اختیار مخاطبان عزیز قرار میگیرد.
در ادامه پاسخهای عبدالله کوثری، مترجم، شاعر و ویراستار را به این پرسشها میخوانیم که با لطف و همت او بسیاری از آثار داستانی امریکای لاتین به زبان فارسی ترجمه شده و کارنامهی درخشان او در تالیف، ویرایش و پژوهش سرآمد است:
چه کتابهایی را قبل از خواب میخوانید؟
من عادت به خواندن در بستر ندارم. فقط بعد از ناهار در یک ساعتی که استراحت میکنم. مجله را ترجیح می دهم. وقت خواب شب به سبب خستگی چشم چیزی نمی خوانم.
آخرین کتاب بینظیری که خواندید چه بود؟
یکی از کتابهای بسیار خوبی که این اواخر خواندهام رمانی است با عنوان kiss of the spider woman
نوشتهی مانوئل پوئیگ نویسندهی آرژانتینی. کل کتاب گفتگوی دو زندانی است در سلول زندان. پوئیگ که شیفتهی سینما بود در این گفتگو مضمون بسیاری از فیلمهای کلاسیک را از زبان یکی از زندانی ها روایت می کند. اما نکتهی بدیع دیگر رابطهای است که میان این دو زندانی شکل می گیرد و ما در خلال گفتگوها به آن پی میبریم. متاسفانه این کتاب به علت نوع همین رابطه قابل ترجمه کردن نیست؛ اما کار به نظر من یکی از شگفتترین کارهایی است که در امریکای لاتین نوشته شده. کتاب دیگر مجموعه داستانهای نویسندهی مشهور امریکای لاتین خوان کارلوس اونتی است که مطالعه میکنم. شاید بعضی از آنها را برای ترجمه انتخاب کنم. اونتی نویسندهی بزر گی است و از پیشگامان شکوفایی رمان امریکای لاتین؛ اما میشود گفت نامتعارف است یعنی سنگین و دشوار است. به همین دلیل تا به حال به فکر ترجمهی رمانهایش نیفتادهام. نمیدانم خواننده فارسی زبان چه واکنشی خواهد داشت. در مجموعه داستانهای امریکای لاتین دو داستان از او آوردهام.
کتاب کلاسیک مورد علاقهتان چیست؟
منظور شما خیلی روشن نیست. آیا منظور ازک لاسیک آثار ادبیات غرب است یا شامل ادبیات فارسی هم می شود. این گزینش به نظر من ناممکن است. چگونه میتوانم از میان آن همه شاهکار که تاکنون خواندهام یک یا دو اثر را انتخاب کنم. اما در این لحظه فقط برای این که پاسخی داده باشم رمان جنگ و صلح از تالستوی و دیوان حافظ را نام میبرم.
کدام رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد، روزنامهنگار و یا شاعر را در حال حاضر بیش از همه تحسین میکنید؟
در حال حاضر نویسندهی محبوبم ماریو بارگاس یوسا. اما باید بگویم چهار نویسندهی روس یعنی تالستوی، داستایوسکی، تورگنیف و چخوف را استثناهایی میدانم که تکرار نخواهند شد.
چه زمانی کتاب میخوانید؟
اگر مشغول ترجمه باشم زمان مطالعه بعد از دست کشیدن از کار است؛ یعنی مثلا از ساعت هفت شب به بعد؛ اما در حین کارهم برای تغییر ذائقه و تنفس هوایی دیگر اغلب شعر سعدی و حافظ را کنار دست خود دارم. روزهایی هم هست که تمام مدت را به مطالعه میگذرانم.
از خواندن چه ژانرهایی بیش از بقیه لذت میبرید؟ و از چه ژانرهایی دوری میکنید؟
غیر از رمان و شعر که از کودکی با آنها آشنا شدهام و هنوز هم میخوانم، تاریخ را دوست دارم و ضروری میدانم. بخصوص تاریخ این صدوپنجاه سال اخیر را. همچنین تاریخ رویدادهای مهم مثل حملهی مغول یا تیمور.
دوست داشتید کدام کتاب را که توسط نویسنده دیگری نوشته شده شما می نوشتید؟
صادقانه میگویم تا به حال به این مسئله فکر نکردهام. البته بعضی ترجمههای بد بوده که پیش خود گفتهام کاش خودم یا مترجم دیگری این کتاب را ترجمه میکرد. اما کار دیگران اگر خوب باشد چه لزومی دارد که من ترجمه کنم؟
آخرین کتابی که به یکی از اعضای خانوادهتان پیشنهاد کردید چه بود؟
دوکتاب یادداشتهای پزشک دهکده از بولگاکف و آدمها و حمامها از زوشچنکو را به دوستی توصیه کردهام.
چه کتابهایی در کتابخانهی شما جایی ندارد؟
خیلی کتابها هست که بیگمان در کتابخانهی من جایی ندارد اما نه به این دلیل که مورد علاقهام نیست، بلکه از آن روی که فراتر از دانش من است یا ذوق و استعداد آن را ندارم. مثل علم ریاضی یا کتب فلسفی محض.
قهرمان داستانی مورد علاقهتان و شخصیت منفی مورد علاقهتان کیست؟
پاسخ به این پرسش (قهرمان محبوب) هم کم و بیش ناممکن است؛ اما میتوانم بگویم از شخصیتهایی که یکباره به یاد آنها میافتم یکی راسکولنیکوف در جنایت و مکافات است و دیگری دن کیشوت؛ اما از اینها جالبتر شخصیت فرنگیس در رمان چشمهایش است که اول بار در ۱۴ـ۱۵ سالگی به رویای من پانهاد و هنوز هم در گوشهای از ذهن من جایی برای خودش دارد. از شخصیتهای دیگر که شاید بتوان گفت منفی است شخصیت دیکتاتور پاراگوئه دکتر گاسپار رودریگس فرانسیا در رمان I,the Supreme اثر اوگوستو روئا باستوس است. این مرد دقیقا از همان پدرسالارهای امریکای لاتین بود و مدت سی سال بر پاراگوئه حکم راند و در تمام این مدت راه ورود و خروج بر قلمرو خود را بست. عادات عجیب و غریبی داشت و در عین حال یکی از آدمهای فاضل زمان خودش بود.
در زمان کودکی چه نوع خوانندهای بودید؟ چه کتابهای کودکانه و چه نویسندگانی برای شما جذاب بودند؟
وقتی ما کودک بودیم کتابهای کودکان به شکل امروزی اصلا وجود نداشت؛ بنابراین من از دبستان با رمان شروع کردم. البته رمانهای تاریخی مثل فرزند سرنوشت و دنبالهاش پارس پیروز که در واقع سرگذشت کوروش کبیر بود. از شاپورآرین نژاد؛ و کتاب دیگر او ده مرد رشید و انتقام تیرداد. همچنین آثار ژول ورن مثل فرزندان کاپیتان گرانت و جزیرهی اسرار آمیز و... و ویکتور هوگو مثل کلود ولگرد، آخرین روز یک محکوم، مردی که میخندد و گوژپشت نتردام و...
علاوه بر این رمان بسیار جذاب کنت مونت کریستو از الکساندر دوما (پدر) و آتیلا (نویسندهاش یادم نیست) و ده نفر قزلباش از استاد حسین مسرور. اغلب این کتابها به صورت جزوههای صد صفحهای هر هفته منتشر میشد قیمت آنها هم اگر خطا نکنم پنج ریال بود و من هر هفته چند تا از آنها میخریدم. دو مجلهی خاص کودکان، کیهان بچهها و اطلاعات کودکان در همان ایام منتشر شد اما برای من که آن رمانها را خوانده بودم اصلا جذاب نبود و هیچ وقت مشتری آنها نشدم.
اگر قرار باشد یک شام تدارک ببینید ازبین سه نویسندهای که در قید حیات هستند و آنها که نیستند کدام را انتخاب میکنید؟
درمورد مهمانی اصلا فکر نکردهام. یک علت این است آشنایی نزدیک با خیلی از حضرات ندارم.
آیا آخرین کتابی را که قبل از آنکه تمامش کنید کنار گذاشتهاید، به یاد دارید؟
کمتر کتابی بوده که تمامش نکنم؛ اما کتاب مالون میمیرد از ساموئل بکت را یادم هست که تمام نکردم. کتاب در جستجوی زمان از دست رفته هم کتابی است که هرچند پارههایی از آن را خواندهام هیچ وقت به فکر مطالعهی سرتاسر آن نیفتادهام.
میخواهید در آینده چه کتابی بخوانید؟
خیلی کتابها هست که خریدهام و هنوز نخواندهام؛ اما درحال حاضر یعنی در ایام کرونازدهی فعلی که گاه حوصلهی هیچ کار نیست هوس کردهام بعضی کارهای آگاتا کریستی و آرتور کانن دویل را به انگلیسی بخوانم. ژانر جنایی چیزی است که خیلی جدی دنبال نکردهام. شاید در این ایام که خستگی و دلمردگی گریبانگیر همهمان شده این کتابها تنوعی باشد.