علیاصغر محمدخانی
به تازگی کتاب «سرسخنان نغزخاقانی» که ناگفتههایی درباره زندگی، شخصیت و شعر خاقانیشروانی است به قلم دکتر محمدرضا ترکی ( عضو هیات علمی دانشگاه تهران، شاعر و خاقانیپژوه) به همت انتشارات سمت انتشار یافتهاست که دریچه ای نوین برای شناخت خاقانی بر روی خوانندی و جستجوگر میگشاید. ترکی پرتوی بر زوایای مختلف شعر او تابانیدهاست و آشنایی بیشتری برای مخاطب با این شاعر دیرآشنا فراهم کرده است.
مرکز فرهنگی شهرکتاب ازدی ماه ۱۳۹۴ به مدت یک سال حدود چهل درسگفتار درباره خاقانی برگزار کرد که این درسگفتارها، زمینهای را برای انس بیشتر علاقهمندان به زندگی و درک راز و رمز شعرش فراهم ساخت و در این فرصت به تحلیل و بررسی کتاب «سرسخنان نغزخاقانی» می پردازیم.
این کتاب با سال شماری از حوادث سیاسی و فرهنگی قرن ششم آغاز میشود. مرور این حوادث که پیش از تولد خاقانی تا پس از درگذشت او را شامل میشود، ما را با فضای قرن ششم و حوادثی که در بستر آن شخصیت و شعر خاقانی و فضای سیاسی و ادبی روزگار او شکل گرفته آشنا می کند.بخش بعدی کتاب، زندگینامه و آشنایی با شعر و شخصیت و آثار خاقانی است و بعد از این بخش که حدود ۹۰ صفحه نکتههایی را در این حوزه مطرح کردهاست شرح قصاید خاقانی آغاز میشود و با نگاه کلی به هر قصیده، گزارشی از هر قصیده براساس محور عمودی آن ارایه میشود. مولف معتقداست که بدون نگاه به محور عمودی یک قصیده و نحوه چینش اجزاء و تصاویر آن در ساختار کلی، بسیاری از راز و رمزهای موجود در قصاید فنی و ساختارمند، مثل سرودههای خاقانی، مغفول می ماند.
خاقانی ۵۲۰ قمری متولد شد و پانزده سالگی آغاز جدی دوران شاعری اوست و در طول نزدیک به شصت سال زندگی آثار ارزشمندی خلق کرد و از بزرگترین شاعران و قصیدهپردازان زبان فارسی در قرن ششم قمری است.خاقانی به دلیل کمال در سخنوری و نعتهای درخشانی که برای پیامبراکرم( ص) گفته به حسان العجم نیز شهرت یافت. خاقانی ب اشاعران مشهور آن روزگار، از قبیل رشید وطواط و ابوالعلاء گنجوی و فلکی شروانی و جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و مجیرالدین بیلقانی و اثیرالدین اخسیکتی و نظامی گنجوی مناسبات دوستانه یا خصمانه داشته است.
غرابت سخن خاقانی در آوردن معانی تازه و برجستهسازی در حوزهی لفظ و معنی و ساختن ترکیبات تازه و نوآیین و کاربرد فنیتر صنایع بدیعی است.
دکتر ترکی خاقانی را یکی از غناییترین شاعران زبان فارسی میداند که من شاعرانهی او بیش از هر چیز دیگر در شعرش حضور دارد و بیانگر احساسات فردی وی در دوره های مختلف زندگانی اوست و قصاید خاقانی در رثای فرزندش رشید از درخشانترین مراثی زبان فارسی است.
خاقانی شاعری اهل سیاحت بود و به شهرهای مختلف سفر کرد و با انکه آرزوی دیدار خراسان را داشت ولی این دیدار برای او فراهم نشد. او با ان که بیشتر در شروان میزیست اما از دربار و محیط شروان خاطری آزردهداشت، خاصه، پس از مرگ پدر و مادر و بستگان نزدیک، دیگر انگیزهای برای ماندن در شروان نمییافت.این بود که از زادگاه خود دل برید و دیگر به شروان برنگشت و سالهای پایانی عمر خود را بیشتر در تبریز گذراند و در این شهر دیده از جهان فروبست و در مزارآباد مشهور این شهر" سرخاب"( مقبره الشعرا) آسود.
خاقانی مسلمانی پاک اعتقاد و پیرو مذهب کلامی اشعری بود و بر معتزله در برخی موارد، مثل مبحث رویت حق، خرده میگرفت. با فلسفه میانهای نداشت و فقه را بالاتر از فلسفه میشمرد.ارادت و علاقهی خاصی به پیامبر و اهل بیت داشت و نعتهای او و نظامی درباره پیامبراکرم( ص) در ادب فارسی کمنظیراست. دکتر ترکی معتقداست که خاقانی را باید بزرگترین ستایندهی کعبه و رسول اکرم ( ص) در زبان فارسی به شمارآورد. دکتر ترکی در مقدمه کتاب به خانواده او و مرگ برخی از فرزندانش اشاره کرده و تفسیر و تحلیلی نیز دربارهی خشنودی او از مرگ دخترش ارایه کرده است. اما در ادب فارسی ، خاقانی به زن ستیزی شهرت دارد و نیاز است که ستیز او با فلسفه و زنان بیشتر کاویده شود.
با آن که خاقانی کمتر شهرتی به شاعر عرفانی دارد اما انس او با سنایی نشان می دهد که در آفریدن مضامین عرفانی پیرو سنایی بوده است و عرفان او بیشتر عرفان نظری است تا عملی.
شایسته است که به آثار منظوم و منثور خاقانی بیشتر توجه و دیوان او که شامل۱۷۰۰۰ بیت در قالبهای رایج شعر فارسی است به همراه تحفه العراقین و منشآت خاقانی بیشتر خوانده شود.
تلاش دکتر ترکی در شناساندن خاقانی و آثارش و نکتهبینیهای او ماجوراست.