ایران: پاندمی کرونا که این روزها، بسیاری از ساحتها را متأثر از خود کرده، جنس مناسبات در فضاهای آموزشی اعم از دانشگاه و مدرسه را نیز تحتتأثیر قرار داده است و طی آن، آموزشها به سمت آموزشهای غیرحضوری و مجازی سوق پیدا کردهاند. در این فضا، شاید این پرسش مطرح شود که تولید علم برای جامعه در شرایطی که همهچیز در قالب «اجتماعات مجازی» در حال انجام است و با غیبت اجتماعات علمی مواجهایم، چه سرانجامی خواهد یافت؟
واقعیت این است که ارتباط دانشگاه با مسائل جامعه بستگی به شناخت دانشگاهها یا اجتماعات علمی از رسالتشان دارد و این معطوف به بسترهایی فراتر از اجتماعات علمی است. مشکل ما این است که اساساً جایگاه دانشگاهها در حل مسائل جامعه تعریف نشده است. از این رو، دانشگاه چه مجازی باشد چه واقعی چندان بر مسأله تولید علم برای جامعه اثری نخواهد داشت.
اما سوق پیدا کردن آموزش از حالت «واقعی» به «مجازی» روی فهم دانشجو و دانشآموز از درس اثرگذار خواهد بود اما بررسی چند و چون دقیق این اثرگذاری نیازمند گذر زمان است. با این حال، بهنظر میرسد که فضای مجازی الزامات خاص خود را دارد که اگر درست از آن استفاده شود میتواند موجب تحریک انگیزه دانشجویان برای تحصیل شود و اگر بدرستی هدایت نشود و برنامهریزی برایش صورت نگیرد میتواند آسیبهای بسیاری را بهدنبال داشته باشد. به این اعتبار، میتوان گفت مجازی شدن آموزش همچون تیغی دودم است که باید معایب و محاسناش را بخوبی شناخت تا از آسیبهایش برحذر بود و از مزایایش بهره برد.
با آمدن پاندمی کرونا «تجمعات مجازی» در مقایسه با گذشته بیشتر شده که خود این امر باعث «قدرت گرفتن جامعه مجازی» میشود؛ این افزایش قدرت در عین حال که میتواند به بخشهایی همچون مناسبات واقعی و هویت واقعی جامعه لطماتی وارد کند، از طرف دیگر، ظرفیتهایی هم در عرصه مجازی ایجاد کرده و منجر به شکلگیری «اجتماعات مجازی»، «هویتمجازی» و «جامعهپذیری مجازی» شده است.
اگر بخواهیم به ذکر عمدهترین پیامدهای «مجازی شدن آموزش» و «غیبت اجتماعات علمی» بسنده کنیم میتوان این موارد را متذکر شد:
۱ شخصیتسازی و جامعهپذیری: حضور در فضای «مدرسه» و «دانشگاه» نقش بسیار پررنگی در «شخصیتسازی» و «جامعهپذیری» دانشآموزان و دانشجویان دارد به این اعتبار، مجازی شدن آموزش میتواند جامعهپذیری دانشجویان و دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد.
۲ هویت انعکاسی: در زمانهای که ارتباطات و دنیای مجازی قدرت گرفته است دو نوع هویت پیدا کردهایم؛ یکی «هویت واقعی» و دیگری «هویت مجازی»؛ که خود این دو نوع هویت منجر به شکلگیری «هویت انعکاسی» میشود. در این وضعیت، حتی اگر بحران هویت هم پیدا کنیم بیتردید با سه اصل هویتی روبهرو خواهیم شد؛ «هویت واقعی» چیزی که ما از خودمان در «مناسبات واقعی» با دیگران میشناسیم، «هویت مجازی» چیزی که ما از خودمان در «مناسبات مجازی» با دیگران میشناسیم و «هویت انعکاسی» که نتیجه انعکاس «مجاز در واقعیت یا واقعیت در مجاز» است.
اگر جنس هویتیابی در دنیای امروز را «انعکاسی» در نظر بگیریم، به نظر میرسد که سهم هویت مجازی در مقایسه با هویت واقعی افزایش روزافزون دارد. در این فضا، جامعهپذیریهای ما نیز به سمت درونی کردن هر چه بیشتر ارزشهای مجازی پیش میرود، در نتیجه آن نظامهای واقعی و آن کنترلهای بیرونی که پیش از این در محیطهای واقعی وجود داشت، جای خود را به کنترلهای مجازی و جامعهپذیری مجازی خواهد داد.
۳ فرهنگ دانشجویی: آنچه در دانشگاه اهمیت دارد بیش از هر چیزی «فرهنگ دانشجویی» است؛ البته فرهنگ دانشجویی لزوماً امر مثبتی نیست و گاهی کارکردهای منفی هم دارد. «جامعهپذیری مجازی» باعث میشود تا فرهنگ دانشجویی و دانشآموزی بیشتر به سمت فرهنگ مجازی و گروههای مجازی شیفت پیدا کند. مادامی که فرهنگ دانشجویی واقعی تضعیف میشود و یک فرهنگ مجازی شکل میگیرد، آنانی که در فضای مجازی قدرت بیشتری دارند تأثیرگذار میشوند.
۴ عدالت آموزشی: نقطه مثبت مجازی شدن آموزش برای دانشگاهها و مدارس «عدالت آموزشی» است؛ چراکه امروز امکان استفاده همه دانشجویان از فایلهای آموزشی استادان در دانشگاههای دیگر فراهم شده است و خاصبودگی محیطهای آموزشی کاهش یافته است.
۵ اجتماعات علمی: اتفاق دیگری که در نتیجه مجازی شدن آموزش رخ میدهد «شکلگیری اجتماع مجازی» است. یکی از مهمترین کارکردهای نظامهای آموزشی شکل دادن «اجتماعات علمی» است؛ اجتماع علمی موقعیتی است که افراد میتوانند نظرات، نظریهها و پرسشهای خود را مطرح کرده و به گفتوگوی علمی بپردازند. با مجازی شدن آموزش این امکان محدود شده اما با این حال، فرصتهای دیگری در قالب وبینارها و همایشهای مجازی فراهم شده است که محدودیتهای گذشته را در بعد مکانی و زمانی کاهش داده است؛ هرچند که مزایای حضوری اجتماع علمی تحتالشعاع قرار گرفته است.