بهتازگی کتاب «شهر پریان» نوشتهی آمنه ابراهیمی به همت نشر گلآذین منتشر شده است. نویسنده در این اثر تلاش کرده دنیای آرمانی زنان را در درازنای تاریخ ایران قرون ششم تا دوازدهم هجری قمری با نگاهی پدیدارشناسانه به داستانهای عامیانه بررسی کند و به تصاویر درهمتنیده و متعدد زنان و تیپ آرمانی آنها بپردازد.
نشست هفتگی شهرکتاب در روز سهشنبه ۲۸ بهمن به نقد و بررسی «شهر پریان» اختصاص داشت که با حضور عبدالرسول خیراندیش، طوبی فاضلیپور، فرشته نوبخت و آمنه ابراهیمی به صورت مجازی برگزار شد.
زنان و مردان در کنار هم کار میکنند
آمنه ابراهیمی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: «شهر پریان» پایاننامهی من در مقطع دکتری در دانشگاه شیراز است. به سبب علاقه به حوزهی تاریخ و قلمروهای روانشناسی، اسطورهشناسی، فلسفه و ادبیات، علاقهمند و دلمشغول پژوهش دربارهی تاریخ ذهنیت مردم ایران شدم. در جستوجوهایم متوجه شدم که دراینباره در ایران کار چندانی انجام نشده است. بنابراین، تصمیم گرفتم با نگاهی تاریخی حوزهی تاریخ ذهنیت زنان را براساس داستانهای عامیانهی برجایمانده بررسی کنم. ازآنجاکه تاریخنگاریهای رسمی و سلسلهای رد پایی کمرنگ از نقش زنان در تاریخ به دست میدهند تمرکز اصلی خودم را روی داستانهای عامیانهای قرار دادم که شفاهی بودند و بعد به صورت مکتوب درآمدند. اولین داستان «سمک عیار» است که شفاهی بازگو میشده و در قرن ششم به صورت مکتوب درآمده و امروز به دست ما رسیده است. تا دوران زندیه پیش آمدم و ۲۷ داستان عامیانه را انتخاب کردم. در دوران قاجاریه ایستادم چراکه در دوران قاجاریه ما با تمدن مدرن مواجه میشویم و نقش و جایگاه زن تغییر و تحولات زیادی میپذیرید. بنابراین، یک بریدهی ششبندی را براساس داستانهای شفاهی مکتوب شده و در دسترس در نظر گرفتم.
او ادامه داد: ازآنجاکه فرهنگ به صورت دفعی و بلاواسطه به دست نمیآید و محصول درازنای زمان است این بریدهی شش قرنی مدنظر قرار گرفت. در بررسی داستانهای عامیانه به بستری چندگفتمانی برخوردم که عناصر آمیختهای از افسانهها، اسطورهها و تاریخ ایران را در بر داشت و نیازمند خوانشی معناکاوانه بود. بنابراین، روش معناکاوانهای را اتخاذ کردم و در حوزهی فلسفه روش پدیدارشناسی ادموند هوسرل را انتخاب کردم.
او دربارهی ساختار و محتوای کتاب گفت: حدود شش فصل را برای کارم در نظر گرفتم. در فصل اول مقدمه و کلیات کار را گنجاندم. در فصل دوم زن را در هجومهای قرن ششم تا دوازدهم در نظر گرفتم و بر این نظر بودم که زنان در فاصلهی این قرون به خاطر مسائل تاریخی و هجومهای متعدد در جایگاه جنس شکننده و آسیبپذیر بسیار صدمه خوردند اما با درونگرایی و قصهگویی، که نوعی تسکین و آرامش را در بردارد، خودشان را حفظ کردند. در فصل سوم بازخوانی وضعیت اجتماعی و فرهنگی زنان را در فاصلهی این قرون پی گرفتم. برای کندوکاو در این عرصه سراغ موضوع تعلیماتی رفتم که از زن چیزهایی میخواست و میخواست زن را در سپهری زنانه نگه دارد. زنی که بیسواد بود و به این بیسوادی میبالید. در این قسمت به این نتیجه رسیدم که سپهر زنانه و مردانهای تعریف شده است و در داستانها کاملاً سپهر زنانه مورد سؤال قرار میگیرد و زنها میخواهند وارد سپهر مردانه هم بشوند. در فصل چهارم که الگوهای آرمانی ذهنیت زنان است، کاملاً چالش زنان با دنیای مردانه محرز بود و من در این قسمت به تیپشناسی پرداختم. در قسمت بعدی هم تیپهای ضدآرمانی را مورد توجه قرار دادم و در فصل آخر زوایای دیگری از زندگی اجتماعی و فرهنگی زنان را مدنظر داشتم که به صورت آرمانی هم بروز کرده است.
او افزود: در کلیت بخشهای چهارم تا ششم بهنوعی تیپولوژی آرمانی و ضدآرمانی پرداختم تا الگوهایی از زنان آرمانی را بازشناسی کنم. در بخش پایانی هم زوایای دیگری از دنیای آرمانی را مورد توجه قرار دادم که با دنیای واقعی آنها نزدیکی بسیاری داشت و در واقع، از تفکر اسطورهای ما برمیخاست. زنها در داستانهای مورد مطالعه واجد چندین ویژگی آرمانی بودند و صورتی تمثیلی و نمادین و خیالین را از خودشان برمیساختند. زنها که خودشان افسانهی مردسالاری را برساختهاند و آن خواستهای مردان را پذیرفتند، در این آثار در پی پسزدن حصارهای پیرامونشان به سمت آرمانهایشان گام بر میدارند و در این گامها حتی مردان را هم در کنار خودشان دارند.
ابراهیمی بیان داشت: گرچه من در تاریخ ایران زنان را مطالعه کردم این کار جدای از نقشآفرینی مردان در کنار زنان نیست. همانطورکه در داستان «سمک عیار» هم چنین موضوعی عنوان شده است که در جهان زنان و مردان در کنار هم کار میکنند. من هم در این کار به نقش زنان و مردان در مقام دو آینهی روبهرو نگاه کردم که از یکدیگر تصاویر متعددی را در خودشان منعکس میکنند. با در نظر گرفتن بنمایهی گفتارهای زنان و همهی نقشهایی که در دل داستانها پذیرفتند میتوانم بگویم که زن در داستانهای منتخب من از زیستجهان خاموش خود به در آمده و صدایش کاملاً شنیده میشود. در واقع زنها در ساحت چندگفتمانیای کاملاً منعکسشده در دنیای داستانها افزون بر قدم زدن در دنیای واقعیت خودشان، در دنیای آرمانیشان هم قدم میزنند و با واقعیتی که آنها را محدود میکند در کشاکش و ستیزند. در این متون زنها بهنوعی به ابطال زنستیزی و بهنوعی به برابریخواهی معتقدند.
بازخوانی تاریخ
فرشته نوبخت در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: من بیشتر از جنبهی ادبی به این کار میپردازم و پیشنهاد کتاب را برای ادبیات ایران میجویم. «شهر پریان» پژوهشی است که تاریخ و ادبیات را به یکدیگر پیوند میزند و بهنوعی نگاهی فراتاریخنگرانه به موضوع تاریخ دارد؛ یعنی تاریخ را مبنا قرار میدهد اما محدود به تاریخ باقی نمیماند و میکوشد از طریق افسانهها، داستانها و رویدادهای ادبی آن دورهی تاریخ به مکاشفه در دل تاریخ بپردازد. این یک مکاشفهی کلی و کلان هم نیست. اتفاقاً بسیار خرد و جزء شده و موضوع خود را زنان قرار داده است و تلاش کرده با کمک ادبیات تاریخ را بر محور زنان بازخوانی کند و آن صدای کمتر شنیده شده یا بهنوعی خاموش در تاریخ را در بیاورد و به گوش ما برساند.
او ادامه داد: شاید پژوهشگران ما کمتر دست به چنین تلاشی زده باشند و بیشتر به دورهی متأخرتر، بهخصوص دورهی صفویه و قاجاریه و اوایل دورهی پهلوی به اینسو، پرداخته باشند. اما در این کتاب از قرن ششم تا دوازدهم بررسی شده است که شاید سختتر بتوان در آن از طریق اشارات و رگههای موجود در تاریخ به زنان و پیوند آنها با آنچه در ادبیات بازتاب یافته دست یافت و تصویری واضح و روشن و نزدیک به حیات روزمرهی زن و زندگی زنانه ساخت. این کار بسیار سختی است. به نظر من شبیه بافتن یک قالی پر نقش و نگار آمد. نویسنده از هر حیثی تلاش کرده به جنبههای وجودی زن نزدیک شود، شخصیت او را کاوش کند و تصویری چندگانه و متکثر از صورت او در آیینه بازتاب بدهد. برای همین هم در بدنهی پژوهش وارد زندگی روزمرهی زنان شده و به شدت متون ادبی را مورد کاوش و مقایسه با سطوری از تاریخ قرار داده است و انواع متنوعی از شخصیتهای زنان را از دل این متون بیرون کشیده و با جزئیات توصیف کرده است.
او افزود: در «شهر پریان» نویسنده تمام جزئیاتی پراکنده را از دل تاریخ و ادبیات بیرون کشیده است و حتی اگر در حد یک خط یا چند جمله باشد، تصویرهای چندگانه و متکثری از زن ساخته و به ما امکان این را داده است که از آن صورت یکدست و تخت تصویر زن فاصله بگیریم و با تصویری از زن مواجه شویم که فقط بخشی از ذهنیت ما را شامل میشود. او تمام اینها را غیرمستقیم با تجربهی معاصر ما از زن امروزی در آینهی فرهنگ و جامعهمان پیوند میزند. منتها او این را از تاریخ وام گرفته است. و سویهی درخشان این کار هم این است که از طریق منظر پدیدارشناسانه تاریخ و فرهنگ ما را در یک دوره از تاریخ باهم و با جلوههایی از زندگی روزمرهی زنها گره زده است. جالب است که در آن حتی میشود تصاویر متنوعی و متفاوت از مرد هم دید که این از نکات بالقوهی کار است.
نوبخت در پایان گفت: از منظر ادبی و فراتاریخ، بافت شکلگرفته از طریق پیوند زدن سه طیف وسیع از متنها؛ یعنی متون اساطیری و متون تاریخی و متون ادبی، بسیار ارزشمند است. به لحاظ پژوهشی این کار لقمهای حاضر و آماده است برای اینکه تصویری از زن در آن دورهی تاریخی را در متون نمایشی، تاریخی، تصویری، سینمایی، انیمیشنها و ادبیات روزمان بسازیم که تا حدی نزدیک و پژوهش شده به حیات زن در آن دوره باشد.
نقال دنیای آرمانی زن
طوبی فاضلیپور اظهار داشت: زنان بهعنوان پشتیبان فرهنگسازان جامعه در فرهنگ درازدامان ایران همیشه حضوری پشتپرده و مؤثر داشتهاند. اگر موشکافانه به موقعیت این قشر اجتماعی بنگریم به فضای برساختهی زنان با تأیید قدرت مردسالاری برمیخوریم که پردهنشینی و در حصار خانه بودن را نصیب آنان کرده است. فضایی که نویسندهی «شهر پریان» با ورود به آن، از طریق انتخاب متنهای ادبی داستانهای عامیانه، دنیای پردهنشینان را کشف کرده و از منظری دیگر نقشمندی نادیدهی زنان را دیدنی کرده است. ورود به دنیای رمانها از مسیر رشتههایی که منحصر به شرححال مردان جامعه بوده کار بسیار دشواری است. اما نویسنده پس از مطالعهی آثار ادبی و تاریخی توانسته بنمایه و مضامین این فضا را برای فهم تاریخی فرهنگی پردهنشینان میسر کند.
او ادامه داد: در میان آثار پرشمار برگزیده متن داستان «سمک عیار» مربوط به قرن ششم هجری محوریت دارد و نمونههایی از نقشمندی زنان در این متن به گونهی قابلتأمل در آثار دیگر نیز همانندی یافته که نشانگر کندوکاو چشمگیر نویسنده است. تاریخ ایران در شش قرن گسترهی متون این پژوهش فراز و نشیبهای بسیاری را طی کرده است که با تهاجم و یورشهای بیگانگان همراه بوده و میراثی جز مصائب بزرگ اجتماعی نداشته است. حملاتی که بر فرهنگ جامعه تأثیر گذاشته است و باعث روی آوردن مردمان به عرصهی تصوف و عرفان و پناه گرفتن در خانقاهها به امید دست یافتن به مأمنی امن از نظر روانی و آرامشی شده است که غیرقابلدسترس به نظر میآمده است. در چنین فضایی تأسف خوردن، ترسیم خیالانگیز گذشته و با حسرت به نظارهی دوران ازدسترفته نشستن دوران آرمانیای را ترسیم میکند که بر حسب مقتضیات زمانی در ذهن هر انسانی نمود پیدا میکند. در این عرصه آنچه در ذهن است به دنیای برون راه ندارد. این همان دنیای آرمانیای است که نویسنده در آن به کاوش پرداخته و نقش زنان، انتقالدهندگان سنتهای شفاهی، را به رشتهی تحریر درآورده است. هرچند اکثریتی از زنان از سواد مختصری بهرهمند بودهاند، به واقع پدیدآوردندگان واقعی و گمنام داستانهای عامیانهاند. ناگفته نماند که مردان در دنیای آرمانی زنان نیز حضور دارند.
او بهاختصار ساختار و محتوای کتاب «شهر پریان» را مرور کرد و در بخشی از سخنان خود توضیح داد: هوسرل معتقد است پدیدار چیزی است که در عالم ذهن آشکار میشود و با نگاهی دروننگر و معناکاوانه مورد توجه قرار میگیرد. پس وقتی میگوییم پدیدارشناسی یعنی رسیدن به ذات هر چیز از بیرون به درون؛ یعنی چگونگی و صورتبندی شناخت انسانها از جهان در ذهن که پویایی ذهن را نشان میدهد. اینجاست که اندیشیدن و اندیشهها معنا میگیرد و زیست و اجتماعی فرهنگی مبانی رفتارهای انسان را متجلی میسازد. نویسنده با همین روش به بررسی پویایی ذهن زنان در دنیای آرمانی آنان میپردازد و با رویکرد معناکاوانه بهسوی کشف و دریافت صور ذهنیای ره میسپارد که در دل تاریخ بسط یافته و سبب برآمدن وقایع تاریخی شده است تا با بازآفرینی صورتهای آرمانی در متن این فضا فهم تاریخ فرهنگی را آسان کند و سنتهای فکری را شرح و بسط دهد که خود به حرکتی ساختارشکنانه منتهی میشود.
او افزود: در پدیدارشناسی شهود گزارهای است که به پدیده اعتبار میبخشد و برای دستیابی به آن هیچ مدرکی قویتر از خودش نمیتواند ارائه دهد. با این توصیف هیچ مدرک و استنادی قویتر از دنیای آرمانی زنان برای پیبردن به تجربهی زیستهی آنها از درون ذهنشان نیست. چون گزارههای پدیدارشناسی نباید دربارهی چیزهای موجود و قابلدیدن باشد. این همان حلقهی مفقودهای است که زمینهی حضور زن در نقش مادر، همسر، خواهر و دختر را در داستانهای عامیانه پررنگ میسازد. در چنین روشی حرکت از برون به درون حضور زن در عرصهی خیال را میسر ساخته و چگونگی شکلگیری و رسیدن تدریجی از ذهنیت به عینیت را ترسیم میکند که از این منظر کمتر بدان پرداخته شده است. میتوان گفت «شهر پریان» اگر نه نخستین بلکه در شمار نخستینها، جایگاه زن در ادبیات، آنهم در داستانهای عامیانهی شش قرن تاریخی ایران، را به تصویر کشیده است.
فاضلیپور در بخش دیگری از سخنان خود گفت: باید توجه داشت که زن در پس پردهی سپهر خصوصی خود اثرگذارترین نقش را در زمینهی فرهنگی داشته زیرا انتقالدهندهی اصلی دستاوردهای فرهنگ شفاهی به نسلهای آیندهی جامعه بوده است. نقال فرهنگ شفاهی با هنرمندی زنانهاش قصهگو و مجسمکنندهی صحنههایی است که تُن صدایش به فضا زیبایی میداده و حکایت دیگری را نمودار میساخته که از بهرهمندی زن از هوش تجسمی او خبر میدهد نه ناقصالعقلی او. واکاوی ابهامات ذهنی زن در این لحظات با پردازش نویسنده امکانپذیر شده است. اینجا میتوان گفت هرچند در آن شش قرن اندک زنانی دیده و شنیده شدهاند، نویسنده با تحسین و توصیف بهجای این نقشها اشاراتی به لایههای دنیای زیست زنان دارد. توصیف واژگان بهکاررفته از ویژگیهای برجستهی این اثر برای کمک به خواننده است. ابراهیمی در سیر تاریخی این شش قرن زنان را موجودی آسیبپذیرتر از مردان دانسته که در یورشها دستبهدست شدهاند و در نهایت در گسترهی تاریخ موجودی که بیشترین تجاوز به حقوقش را تحمل کرده انسانی متحمل بوده نه ناقصالعقل. طبیعی بود که زن بیشتر در نهانخانهی خود فرو رود درحالیکه ذهن او در عالم خیال سیر میکند و دنیای آرمانیاش را میسازد.
او افزود: نویسنده از کارکرد زن در مقام معمار خانواده غافل نمیشود. درحالیکه در جایجای نوشتار ساختارشکنان را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چارچوبهی گفتمانهای حاکم در نهانخانه میان زن و مرد از مذهب نشئت گرفته است. گامزنی عمیقتر نویسنده در پردازش نقش زنان حکایت از تأثیر آموزههای فرق مختلف در دوران تاریخی، بهخصوص در قشر نادیدهی جامعه، دارد.
او در پایان گفت: نقال دنیای وسیع آرمانی زن، ابراهیمی، خود نیز بانویی است که ساختارشکنی را از متون برگزیده در آورده و با نگارش کتاب «شهر پریان» خود نیز ساختارشکن رسم حاکم بر زمانه است که آنچه را در درون کتابهای ادبی مسکوت بوده با قلمش و از دنیای ذهنی همجنسان خود عیان کرده است. او سعی کرده تکاپوی موجودی که کنش او از یکسو طراحی و معماری سپهر خصوصیاش بوده و از سوی دیگر شکستن آن سپهر را عیان سازد. این دو سوی جریان به درآمدن زن را از زیستبوم خاموش خود به نمایش میگذارد تا صدایش به گوش جامعهای برسد که قرنها او را نادیده گرفته است. زنان «سمک عیار»، «شاهنامه»، «ابومسلم نامه»، «سندباد نامه» و بسیار دیگر از آثار همان ساختارشکنانی بودند که عنوان بزرگبانوی خانه و کدبانویی در جامعهی چندهمسری معنا و مفهومی جز مغالطه برای آنها نداشته است و آنها را به کنشگری در نقشهای دیگری کشانده که قلم مردان آنان را ساحره، جادوگر، ناقصالعقل و بسیار صفتهای دیگر در داستانهای عامیانه خوانده است. اما خردمندی زن پذیرش مقابله و مخالفت را در دوران مختلف برای او رقم زده است. ابراهیمی توانسته این سیر و تداوم را با قلمی ساده و روان از سپهر خصوصی ذهن زنان به سپهر عمومی بکشاند. هرچند او به قرون بعد نپرداخته، در منابع و آثار تاریخی حضور زن رنگ گرفته و با ورود به عرصهی مطبوعات و فعالیتهای اجتماعی عالم آرمانی و خیال را به کناری گذاشته و تا امروز همچنان در مسیر آرمانهایش گام بر میدارد.
تاریخ فرهنگی سپهر زنانه
عبدالرسول خیراندیش در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: «شهر پریان» کتابی است با حجمی قابلتوجه در موضوعی خاص و حوزهی پژوهشی آنهم در زمینهی تاریخ ایران از حدود سال ششصد، مقارن با حملهی مغول، تا سقوط دولت صفویان؛ یعنی نقش و موقعیت زنان را از خلال کتابهای داستانی نوشته شده یا فراهم آمده در یک دورهی ششصدساله بررسی میکند. نویسنده برای این کار کتابهای بسیاری را دیده و به حوزههای مختلفی از دانش سر زده و آنها را در اثر خودش بهکارگرفته است. در مجموع، آنچه از این تحقیق و تألیف حاصل شده کاری است در حوزهی تاریخ فرهنگی. برای این منظور نویسنده با دقت خاصی مقدماتی نظری دربارهی تاریخنگاری فرهنگی و مبحث مربوط به پدیدارشناسی هوسرل طرح کرده است. به همین نحو، در علوم و عرصههای مختلفی از معرفت کندوکاو کرده و آنها را بهکار گرفته است. ازاینجهت، کاری پروپیمان و قابلتوجه انجام داده است.
او دربارهی محدودهی تاریخی موردنظر در «شهر پریان» توضیح داد: این دوره از حدود سال ششصد تا شش قرن را در بر میگیرد و بهطورکلی شامل دو دوره میشود. هم دورهی مغول هم دورهی تیموری در تاریخ ما دورهای پرتلاطم است. در این دوران، شهرهای بسیاری ویران و مردمان بسیاری کشته میشود. اگرچه در نهایت همراه با بازسازی مجدد شهرها و رونق دوبارهی زندگی است، این دورهی سیصدساله با آشوبها و فرازوفرودهای نظامی و سیاسی دیگری هم همراه بوده است و بهطورخاص آسیبپذیری زنان در ناامنی روزگار و مسائل و مصائبی که بر آنها گذشته قابلتوجه بوده است که نویسنده آن را در کانون توجه خودش قرار داده است. بعدازاین دورهی سیصدسالهی تقریباً پرآشوب، در دورهی ۲۵۰ سالهی تاریخ صفویان مرزهای کشور امن و شهرها دوباره آباد میشود و آرامشی در کشور برقرار میشود. بدینجهت، موقعیت زنان به نسبت دورهی ناامن قبلی بایستی بسیار تغییر میکند.
او افزود: در این دورهی ششصدساله کتابهای داستانی متعددی به وجود آمده است که برخی از اینها داستانهایی بوده که از قبل وجود داشته و اکنون نوشته میشده یا استنساخی از این دوران است یا در همین دوره و با توجه به تحولات روی داده بهوجودآمده است. این کتابها متنوع و متعددند و قسمت مهمی از ادبیات فارسی را تشکیل میدهند؛ شامل «سمک عیار»، «حمزهنامه»، «فلکناز نامه»، «حسین کردشبستری» و امثالهم. این کتابها در اصل ممکن است دربارهی زنان نباشند، اما از دو جهت با زنان ارتباط دارند. یکی اینکه ممکن است دربارهی پهلوان یا پهلوانان مرد باشد، اما در کنار و پابهپای آنها زنانی هم بوده باشند با نقشهای مثبت یا منفی. یا اینکه زنان به عنوان راوی قصهها و موضوع داستانها مطرح شوند. از جنبهی صرف ادبیات با توجه به موقعیت بارز زنان در چنین کتابهای داستانی به نسبت تاریخنگاریهای رسمی یا کتابهای حوزههای دیگر علوم، زنان را بهتر میتوان دید و پیدا کرد. آنهم در جامعهای که به دلیل ناامنی یا دلایل اجتماعی و اعتقادی ممکن است که زنان بهدرستی در عرصهی اجتماع دیده نشوند.
او در ادامه گفت: نویسنده سعی میکند با بیان مقدمات نظری به جایی برسد که به آن سپهر زنانه میگوید؛ یعنی عوالم خاص زنان. اینکه اینان چگونه دنیای خاصی دارند، این دنیای خاص زنانه کجاست، آیا در عالم مثال است و چیزی از جنس خیال است، حالا در واقعیت زندگی اجتماعی اقتصادی سیاسی و فرهنگی جامعهها مقداری از آن دنیای مثالی امکان تحقق و بروز پیدا کرده است و سپس این امکان را پیدا کرده است که به کتابهای داستانی تاریخی ادبی و امثال آن وارد بشود و یا اینکه این دنیای زنانه یک دنیای واقعی است و واقعیتی بوده که به صورت داستان به دست ما رسیده است. نویسنده خود درسخواندهی سطح عالی رشتهی تاریخ است و با کتابهای تاریخ بسیار سروکار داشته است و در کنار کتابهای تاریخی کتابهای داستانی و ادبی را هم مورد استفاده قرار داده است. پس در کار خودش در مرز میان واقعیت و خیال؛ یعنی دو عرصهی واقعی تحولات تاریخی و به تعبیر او دنیای خاص زنان، در حرکت است. او سعی کرده هر دو جنبه را ببیند و به مقدار بسیار زیادی در این کار مشکل توفیق پیدا کرده است. او برای این منظور ابتدا بحث کرده که دنیای خیال چگونه دنیایی است. سپس سعی کرده است که عوالم زنان، دنیای زنان، سپهر زنانه را به این دنیای خیالی نزدیک کند. این دنیای خیالی اگر به سمت بحثهای اسطورهشناسی و کهنالگوها میرفت به سمت این میرفت که دنیای خیال دنیای آفرینش گری است. کمااینکه زنان عامل مهم تولید نسل و پیدایش انسانهایند. اما اگر به سمت جنبههای عرفانی هنری و امثال آن میرفت، بایستی دنیای زیبای خیال یا ابعاد دیگری را بیشتر مورد توجه قرار میداد.
خیراندیش دربارهی بحث جغرافیایی و تاریخی شهر زنان توضیحاتی ارائه کرد و در پایان گفت: این دنیایی که در تخیل وارد داستانها شده است، آنچنان که کتاب در مقدمات بحث خودش هم سعی کرده از طریق پدیدارشناسی یا با عنایت و اشاراتی به نگرشهای نئوکانتی در قرن بیستم و امثال آن بگوید که تا چه اندازه این دنیای شکلگرفته در تخیل خود دارای واقعیتی است. بدین معنا که این امر ذهنی خود امری واقعی و از این رو مؤثر است. بررسی چگونگی تبدیل یک امر مجازی به واقعیت وجودی بهعنوان ادبیات خاص زنان پیچیدگی خاصی به لحاظ روش و بررسی لازم داشته است، اگر سپهر زنانه یا جغرافیای زنانه هیچگاه قابلتحقق و تعین نبوده باشد؛ یعنی امکان بروز و شکلگیری آنهم به هر دلیلی وجود نداشته است. اما اینجا دنیای فرضی خاص زنان، آرمانهای آنان آنچنان که خود نمایندگی آن را داشته باشند و سخنگوی آن باشند و در همانحال بازگوکنندهی واقعیت در مورد خودشان باشد، در ادبیات مورد بررسی ابراهیمی قابلپیگیری است و امکان ظهور و بروز پیدا کرده است.