کد مطلب: ۲۴۴۶۷
تاریخ انتشار: شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰

چاپ رمان پیراندللو درباره «دفترهای سرافینو گوبیو فیلمبردار سینما»

مهر: رمان «دفترهای سرافینو گوبیو فیلمبردار سینما» نوشته لوییجی پیراندللو به‌تازگی با ترجمه اثمار موسوی‌نیا منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۱۹۹۴ منتشر شده است.

لوییجی پیراندللو نویسنده این‌کتاب، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس ایتالیایی قرن بیستم است که سال ۱۸۶۷ متولد و سال ۱۹۳۶ درگذشت. این‌کتابِ او، برای اولین‌بار با نام «فیلم‌برداری می‌شود» در سال ۱۹۱۵ منتشر شد و سال ۱۹۲۵ با عنوان «دفترهای سرافینو گوبیو، فیلم‌بردار سینما» تجدیدچاپ شد. پیراندللو در این‌کتاب، صنعتی و ماشینی‌شدن جامعه و صنعت سینما را نقد کرده است. همچنین تقابل‌های تکنولوژی و انسان، سینما و تئاتر، هنر در عصر تکثیر مکانیکی‌اش و وحدت تکرارناپذیر اثر هنری را به‌تصویر کشیده است.

رمان پیش‌رو، با مایه‌های کلاسیکی که دارد، از نخستین‌رمان‌هایی است که نظریه فیلم در آن، به ژانر ادبی تبدیل می‌شود و پیراندللو هم با رویکردی انتقادی  و پیشگویانه، به تشریح نظریات سینمایی‌اش می‌پردازد. او در این‌راه زندگی انسان در عصر سرمایه‌داری، نابودی هنر واقعی و ارزش‌های انسانی را توصیف می‌کند.

رمان «دفترهای سرافینو گوبیو فیلمبردار سینما»، هفت‌فصل دارد که با عناوین دفتر اول تا دفتر هفتم نامگذاری شده‌اند. این‌کتاب به‌نوعی یادآور فیلم سینمایی «مردی با دوربین فیلم‌برداری» اثر ژیگا وِرتوف است و نویسنده در آن، بحران انحطاط هنر و نابودی فضیلت‌های بشری را هم مد نظر داشته است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

چه‌کسی او را به چنین‌وضعی کشانده است؟ آیا می‌تواند در این سن‌وسال و پس از گسستن همه روابطش، از دست رفتن همه راه‌ها و امکانات فقط برای راضی نگه‌داشتن زنش زندگی‌اش را دوباره از سر بگیرد؟ پس، در نهایت، می‌رود که خودش را دوباره در زندانش حبس کند!

این‌مرد بینوا و بخت‌برگشته این‌جور به بدبختی بزرگش رنگ و لعاب داده است، و با آنکه آزار دیده و به ستوه آمده وقتی در کنار زنش راه می‌رود کاملا مراقب هر قدم و هر نگاه اوست، به‌خاطر این‌ترس مداوم که زنش در آن یک‌قدم و حرکت و نگاه بهانه‌ای برای راه‌انداختن صحنه‌ای فضاحت‌بار پیدا نکند، صحنه‌ای که غیرممکن است دیگران به رغم دلسوزی و ترحمشان به نقش او در آن نخندند.

شاید اگر امروز صبح دوشیزه لوییزتا آنجا نبود، من هم به او می‌خندیدم. فقط خدا می‌داند که آن دختر بینوا چقدر به‌خاطر این تصور مسخره و مضحک پدرش، که راه گریزی از آن ندارد، رنج می‌کشد!

این‌کتاب با ۲۸۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر شده است.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST