آرمان ملی: جان کاگ، استاد فلسفه، در سال ۲۰۱۶ کتاب «فلسفه آمریکایی»
را نوشت. او در این کتاب شرح احوال خود و تاریخ تفکر را در خلال داستانی عاشقانه
از کتابخانهای رو به نابودی و عشقی تازه با بیپروایی درهم آمیخت. در «راهنوردی
با نیچه»، او میخواهد این کار بینظیر را تکرار کند؛ اینبار با روایتکردن
رویدادهای بازگشتش - به همراه دومین همسر و دختربچهی نوپایشان- به محلی که در
آغاز جوانی برای دنبالکردن ردپا و جریان فکری نیچه در میان کوههای آلپ سوئیس
نزدیک بود جانش را از دست بدهد.
تقلای مجذوبکننده او برای بالارفتن از آلپ که هم جسمی و
هم روحی بود، مانند پیکاری پرمشقت برایش بود. کاگ اینگونه برداشت میکند: «حتی
گاهی لغزیدن هم آموزنده است. بعضی چیزها در مسیر اتفاق میافتند، نه در قله.»
کاگ هم مانند آلن دوباتن، معتقد است که فلسفه ارتباط
خوبی با دوراهیهای زندگی فردی دارد و میتواند گونهای متعالی از خودیاری ارائه
دهد. کاگ در «فلسفه آمریکایی» نوشته است: «در بهترین
حالت، فلسفه میخواهد توضیح دهد که چرا زندگی ما، هرچند بسیار بیدوام و زودگذر،
ممکن است اهمیتی همیشگی داشته باشد.» در «راهنوردی با نیچه»، از نیچه نقلقول میکند:
«من فقط تا آن جایی از یک فیلسوف بهره میبرم که میتواند سرمشق و الگو باشد.»
همچنین بیان میکند که نیچه در هنگام نوجوانی مجذوب «فردگرایی پرومتهای» و «دگرگونی تجربی فلسفه»ی رالف والدو امرسون بود. پس کاگ هم
همینطور.
«راهنوردی با نیچه» با تفسیرهای بینظیر والتر کافمن
پرمایهتر شده. کافمن پنجاه سال پیش نوشته بود: «از زمان افلاطون تاکنون، نیچه از
معدود فیلسوفانی است که انسانهای خردمندِ بسیار زیادی برای لذتبردن آثارش را مطالعه
میکنند.» اما این نکته را هم متذکر شده که تأثیرگذاری او بر ادبیات شاید بیشتر از
تأثیری باشد که بر فلسفه گذاشته است. همانند بسیاری از نویسندههای
اگزیستانسیالیستیِ تحتتأثیرِ او مانند آلبر کامو و هرمان هسه، نوجوانانِ اهل تفکر
عاشق و شیدای نیچه هستند. اما از نظرِ کاگ، بیشتر اوقات فلسفه او «کودکانه تلقی
شده و دستکم گرفته میشود.» همانند پندهایش برای «بشو هرآنچه که هستی»؛ «راهنوردی
با نیچه» میکوشد این تلقی را از نیچه دور کند.
مشابه «فلسفه آمریکایی»، کاگ اینبار نیز بهطور ماهرانه
شرححالی گیرا، تحلیلهای فلسفی قابل درک و اتوبیوگرافی با رویکرد انتقاد از خود
را درهم آمیخته است. بهمنظور دلپذیرشدن این ترکیب، او بهطور متناوب داستان خانوادهاش
را روایت میکند که در هتل بزرگ والدهاوس سوئیس - که برای زائرین نیچه از جمله
توماس مان، تئودور آدورنو و هرمان هسه پرجاذبه بوده است - تعطیلات خود را میگذرانند
و همچنین در آثار مهم نیچه که در مدت دهسالی که در زیلس-ماریا بود نوشته،
بازاندیشی میکند.
کاگ علاوه بر نیچه، به رهبران فلسفه از جمله بودا،
سقراط، کانت، روسو و ثورو نیز توجه میکند. او مینویسد: «تاریخ فلسفه عمدتا تاریخ
تحولِ تفکر است.» کتاب او ما را به رهنوردیکردن در میان آثار فراوان نیچه میبرد.
گاهی اوقات آن را راهپیماییِ اجباری حس میکنیم، اما
بیشتر اوقات حس میکنیم که این، سیاحتی نیروبخش است. همراه با دستوپازدن برای
بالارفتن از شیبهای سنگلاخ خطرناک با پاپوشی نامناسب، کاگ بر قلهها و درههای
زندگی و فلسفه نیچه تعمق میکند. او کشمکش بین گرایشهای آپولونی و دیونیزوسی را مطرح
میکند که نیچه از آن در کتاب «زایش تراژدی» سخن گفته است؛ چالشِ نیچه در «چنین
گفت زرتشت» را بیان میکند، و همینطور به برداشت نیچه از خاستگاه ارزشهای اخلاقی
در «فراسوی نیک و بد» اشاره میکند.
درطول مسیر، دو تصویر برایمان واضح میشود: اول، تصویری
باشکوه و هرچند بیشتر اوقات اغراقآمیز و «سرسختانه» از فیلسوف آلمانی که بهسوی
دیوانگی سرازیر میشود، و دوم، تصویر کاگ، که هنوز چهلساله نشده و بیخوابیِ حاد دارد
و رابط خوبی بین فلسفه و مردم است. خوانندگان ممکن است از بعضی از افشاگریهای
زندگی فردی کاگ شگفتزده شوند: مثلا بیان اینکه او هم مثل نیچه پدرش را زودهنگام
از دست داده. نیچه در شخصیت ریچارد واگنر که آهنگساز بود بهدنبال جایگزینی برای
نقش پدرش میگشت، انتخابی بسیار بد که با سرخوردگی شدید به پایان رسید. کاگ در
فلسفه بهدنبال راه رهایی میگشت.
کاگ در این کتابِ جذاب با تفکری دقیق نظرهای مرتبط و
زیادی از نیچه و پیروانش را درباره مبارزه با ناامیدی و خودستایی گلچین میکند.
ولی زمانی که دخترش را تماشا میکند که چگونه با احساس خوشبختی گلهای وحشی جنگل
را جمع میکند یا چوپانی را میبیند که چطور با خشنودی یک تکه پنیر میخورد وقتی
که دارد از گلهاش مراقبت میکند، این موقع است که پرطنیــنترین لحظات زیبـایی و
بصیــرت را بهطور دلچســب تـجربه میکند.
نـام کتــاب: راهنـــوردی با نیچه
نـویسنــده: جان کاگ
مترجم: مریم خراسانی
ناشر: همان