اعتماد: همین الان که مشغول نوشتن این یادداشت هستم و احتمالا بعدتر که کسی میخواند، آبوهوا مهمترین مساله روز دنیاست؛ هم قد و قواره بحران کرونا که این یکی امید به تمام شدنش است و آن یکی نه. کشور ما و در کل خاورمیانه به لحاظ موقعیت جغرافیایی یکی از بالاترین تاثیرپذیری در آثار سوءتغییرات اقلیمی دارد. نشانههای بیتدبیری و زیادهخواهیها، نداشتن آیندهنگری و عدم مدیریت بحرانی که پیشبینی میشد، امروز در کشور ما با وضعیت بسیار تاسفباری هویدا شده است. اعتراض مردم خوزستان به بحران بیآبی نتیجه مداخله بیتدبیر در آبوهواست. البته که این وضعیت فقط برای ما نیست، هرچند ما در بدترین و بدویترین حالت این وضعیت قرار داریم. آنسوتر در آلمان یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا و یکی از پیشرفتهترین کشورها، بیش از ۱۰۰ نفر بر اثر سیل نابهنگام تابستانی که اقلیمشناسان ناشی از تغییرات آبوهوایی میدانند، کشته شدهاند. یا قبلتر در پی آتشسوزی در جنگلهای استرالیا که فقط پنج میلیون حیوان زبانبسته در آتشسوزی تلف شدند. بخش عمدهای از اینها عوارض مداخله بشر در طبیعت است برای چیزی به نام توسعه یا رسیدن به جایگاه مطلوب در ساختار سرمایه. در واقع «توسعه» که کلمه مقدس چند دهه اخیر است، عوارض جانبی بسیار دارد که یکی از مهمترین آن تغییرات اقلیمی است. ۵۰، ۶۰ سال پیش که موتور توسعه در کشورهای به اصطلاح کمتر توسعهیافته روشن میشد به ابعاد و عمق عوارضی که این پدیده دارد فکر نمیشد، امروز هم دیگر هیچ بازیگری در عرصه بینالملل حاضر نیست شتاب توسعه خود را برای نفع جمعی کم کند. حکایت ابرقدرتهایی چون امریکا و چین هم که بیشترین تاثیرگذاری در این تغییرات اقلیمی را دارند، به کل متفاوت است؛ یک لحظه کوتاه آمدن دیگری، معادله سلطه را بر هم میزند. مقاومتهایی در این دههها شکل گرفته است. احزاب سبز یا بهطور کلی سبزها، در این دههها، مشهورترین جنبش و ایدهای بودهاند که خواهان توجه به تغییرات اقلیمی و اولویت قرار دادن محیط زیست بودهاند، هرچند سبزها بنا به دلایل بسیار هنوز نتوانستهاند رقیبی جدی برای آنانی باشند که پرچمدار توسعه هستند. حرکات سانتیمانتال و نمایشگونهای مانند کارهایی که آن دختر نوجوان سوئدی، «گرتا تونبرگ» هم جز سرگرمی چند روزه رسانهها حاصلی ندارند. در این میان «نیومی کلاین» که پیش از این، دکترین شوک از او به فارسی ترجمه شده و مورد اقبال زیادی قرار گرفته است، در کتابی که به گفته خودش سختترین کتابی است که در همه عمر نوشته به نقش سرمایهداری در اکنون و آینده محیط زیست میپردازد. شاید برای حوزهای چون محیط زیست که تحولاتی آنی دارد، رجوع به کتابی که در سال ۲۰۱۴ منتشر شده باشد، آن هم پیش از اتفاقاتی چون ترامپ یا کرونا به نظر منطقی نباشد. احتمالا هم چنین باشد، فقط باید به این نکته توجه داشت که کتاب نیومی کلاین به ساختاری میپردازد که مادامی که برقرار است، میتواند تاثیرگذارترین عامل بر محیط زیست باشد. شاید مصادیق عوض شده باشد، شاید شتاب تخریب فزایندهتر شده باشد و به احتمال زیاد در آینده نزدیک اشکال مداخله و تخریبه هم عوض شود، اما ساختار کماکان سفت و محکم پابرجاست. کلاین در کتاب سرمایهداری علیه آبوهوا از آینده هولناک صحبت نمیکند. او در سال ۲۰۱۶ از وضعیت اتفاق افتاده سخن میگوید. مهمترین عاملی که او برای رقم خوردن این وضعیت بر میشمارد، سرمایهداری مقرراتزداییشده است. نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که سرمایهداری حد ندارد. احتمالا کلاین این روزها به سفرهای پرهزینه و لاکچری میلیاردرها به فضا فکر میکند. به اینکه بعد از فتح زیر و زبر کردن زمین دور رقابت حال به فضا کشیده شده است. تصور کنید که این سفرها مانند سفر با هواپیما رفتهرفته در اختیار افراد بیشتری قرار بگیرد و غولهای اقتصادی دنیا همانطورکه خیز برداشتهاند، در رقابت برای فتح بازارهای جدید و ناب بیشتر و بیشتر دست به چنین سرمایهگذاریهایی بزنند. تاکید کلاین در این کتاب پیش از همهچیز بر مساله شدن محیط زیست است. مساله محیط زیست یا به تعبیر کلاین بحران محیط زیست، همشأنِ بحرانهایی چون بردهداری، نابرابری جنسیتی، تبعیضنژادی (که البته هرکدام هم به شکلهای متفاوت و البته بعضا با شدت کمتر همچنان وجود دارد، حتی بردهداری) است که بحرانی بودن آن برای اینکه در بطن آن قرار داریم هنوز لمس نمیشود. کلاین اگرچه از وضعیت هولناک صحبت میکند و تغییراتی که دیگر به وجود آمده اما هنوز اندکی امید دارد که روند این تغییرات را در دست بگیریم. کتاب مفصل او داستان چرایی و چگونگی این تغییرات است و البته روزنهایی که میتوان مداخله کرد و بر این ساختار تاثیر گذاشت. کتاب سرمایهداری علیه آبوهوا توسط احمد عزیزی به فارسی برگردانده شده و نشر نی آن را منتشر کرده است. عزیزی با ترجمه کتابهای مهمی از اندیشمندانی چون «جوزف نای» و «آمارتیا سن»، خدمت بزرگی به علوم سیاسی در ایران کرده است. ترجمه کتاب ۷۰۰ صفحهای که به مباحث جدید و روز دنیا میپردازد برای مترجم جوان تازهنفس هم جای دستمریزاد دارد، چه خاصه مترجم در دهه هفتاد زندگی باشد. امید که جز خواندن این کتاب که برای فهم اطرافمان بسیار ضرورت دارد، از شیوه و سلوک امثال مترجم هم درس بگیریم و به جای ناله و نق، کار درست انجام دهیم.