کد مطلب: ۲۵۳۹۸
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۰

کارنامه‌ی زرین

سمر پورمحسن

اطلاعات: درخشش دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در یک دوره طولانی ـ بیش از نیم قرن ـ در عرصه فرهنگ ایران، بخت بلندی بود که نصیب چند نسل از دانشجویان و محققان ایران در رشته‌های تاریخ و ادبیات و حتی فلسفه و ادیان و تصوف شد. حضوری بی‌جایگزین که به دلایل متعدد باید گرامی داشته شود و همچون چراغی روشن در این خانه بماند و نسلهای پسین ایرانی را نیز نور دهد و آگاهی بخشد. منزلت ادبی و فرهنگی زرین‌کوب بر هیچ کس پوشیده نیست. کمتر خانه‌ای از منازل اهل فرهنگ و ادب، از آثار او خالی است. کیست که با «با کاروان حله»، «دو قرن سکوت»، «بامداد اسلام»، «ارزش میراث صوفیه»، «سرّ نی»، «نقد ادبی»، «جستجو در تصوف»، «فرار از مدرسه»، «از کوچه رندان»، «نقش برآب»، «نه شرقی، نه غربی، انسانی»، «فن شعر»، «پله پله تا ملاقات خدا»، «تاریخ ایران پیش از اسلام و پس از اسلام»، «پیر گنجه»، «تاریخ در ترازو»، «بحر در کوزه» و دهها کتاب و صدها مقاله و خطابة استاد آشنا نباشد و مجموعه آثار یا بخشی از آنها را در قفسه کتاب‌های خود نداشته باشد؟

بی آنکه اغراقی در کار باشد، بزرگترین تأثیر ادبی و تربیت فرهنگی و خودآگاهی تاریخی و تصوف‌پژوهی در دوران حاضر، نتیجه کار و فعالیت مستمر اوست. مردی که میهن و مردم خود را بزرگ می‌داشت، به فرهنگ ملی عشق می‌ورزید و شیفته ادب و عرفان و ماجراهای تاریخی و حکمت و ظرایف بی‌بدیلش بود. زرین‌کوب هر چه به فرهنگ و ادب و تاریخ ایران آگاه‌تر شد، عاشق‌تر شد. این موضوع را شخصاً از دهانش شنیدم که فرمود: «فرهنگ ایران و ادبیات ایران، با وجود همه کارهایی که صورت گرفته، هنوز مثل یک سرزمین کشف ناشده و دست نخورده است. جای کاوش بسیار دارد و از تصحیح نسخه‌های خطی تا تحلیل و تطبیق و تاریخ‌نویسی و توضیح ابهامات فراوان، هر یک می‌تواند موضوعی بکر و سخنی تازه برای همه ایرانیان و ارمغانی برای کل جهان بوده باشد.» این سخنان را با حزنی که در کلامش نهفته بود، بیان کرد. سپس با حسرت و آرمیده در خیال، مصرعی از بیدل خواند و دو سه بار تکرار کرد و آهی کشید: «عالمی محتاج تحقیق است و استعداد نیست!»

من به سابقه رشته تحصیلی و سپس حرفه روزنامه‌نگاری، با اغلب فرهنگمردان و ادیبان و محققان وطن آشنا بوده‌ام و مراوده و مصاحبه داشته‌ام. اما متأسفانه با استاد زرین‌کوب، جز دو سه دیدار کوتاه و یک مصاحبه و چند مکالمه تلفنی نداشتم. مصاحبه هم منتشر نشد. باری، لذت نوشتن درباره چراغ درخشان فرهنگ ایران، استاد عبدالحسین زرین‌کوب، با مالیخولیای رنجهای ما در هم می‌آمیزد و تلخ و شیرین، شهد و شوکران را با هم به حلقمان سرازیر می‌کند.

دیدار اول

ماجرای نخستین مکالمه و دیدار با استاد زرین‌کوب، به پخش برنامه‌ای زشت به نام «هویت» از تلویزیون بازمی‌گردد. آگاهان و دانایان، ماجرای «هویت» و «چراغ» و شبه‌مستندهای توطئه‌آلود را که ریشه در مجامع ضد فرهنگ آن زمان داشت، به‌خوبی به خاطر دارند. در آن برنامه، به ساحت برخی از بزرگ‌ترین فرهنگ‌مردان ایران و ‌آفرینندگان هویت ایرانی در عصر ما اسائه ادب شده بود. شنیدن نام استاد زرین‌کوب و اهانت به نام شریف استاد بر من بسیار گران آمد. شب بعد در مصاحبه‌ای به صراحت به سازندگان و پخش‌کنندگان ناجوانمرد این برنامه اعتراض کردم. گفتم: «اولا گُردانی همچون زرین‌کوب، سرمایه ایران و ایرانی‌اند. آنها در اخلاق و ایمان و نجابت هزار برابر از این عسسان پیشانی‌سوخته افضل‌اند. آنان دانایان قوم و حاملان حکمت ایرانی و اسلامی‌اند. اگر هویتی قابل ذکر برای ایرانیان معاصر بتوان سراغ کرد، حاصل پژوهش‌ها و محصول نوشته‌های امثال دکتر زرین‌کوب است. اتفاقا هویت، برنامه‌ای بی‌هویت بود که سازندگانش حتی جرأت نکردند نام خود را در عنوان یا پایان برنامه ذکر کنند. دزدی ناجوانمرد و ترسو در نیمه‌شب سنگی پرتاب کرده و رفته است.» چند روز بعد فرصت دیدار استاد دست داد. ایستاده در میان کتاب‌ها و نوشته‌هایش که عزیزترین دارایی‌اش بود. به محبت بسیار سخن گفت و برایم دعا کرد. مصاحبه را شنیده بود و فرمود که با استماع آن، ناراحتی اهانت‌های آن فرومایگان تا حدی زایل شده است. زرین‌کوب راد و شریف بود. جانش از خرد آکنده و دلش به مهر پیوسته بود. سخت اخلاقی و مقید به اصول و ارزش‌های بنیادین انسانی بود. این شعر کهن پارسی، سروده ابوشکور بلخی، شاعر قرن پنجم را، نخست بار از زبان او شنیدم و یادداشت کردم. حقیقتا مصداق همین ابیات بود:

خردمند گوید: خرد پادشاست

که بر خاص و بر عام فرمانرواست

خرد را تن آدمی لشکر است

همه شهوت و آرزو چاکر است

جهان را به دانش توان یافتن

به دانش توان رشتن و بافتن

به دانش شود مرد، پرهیزگار

چنین گفت آن بخرد هوشیار

که: دانش ز تنگی پناه آورد

چو بیراه گردی، به راه آورد

وقتی از ایشان درباره شباهت دیدگاه ابوشکور با فردوسی گفتم، تأیید کردند و فرمودند: «موعظه ابوشکور برای بحث ما کفایت می‌کند، بلندی سخن فردوسی از سر ما زیاد است...» مکثی کردند و ادامه دادند: «کاش همه مردم ایران شاهنامه می‌خواندند، کاش آموزش را با شاهنامه ادامه می‌دادند... راستی می‌دانید زمانی پیشنهاد کرده بودم رشته فردوسی‌شناسی در دانشکده ادبیات تأسیس شود؟» گفتم: «نه نمی‌دانستم.» به تفصیل توضیح دادند که چنین چیزی را در نظر داشتند، اما با وقوع تحولات اواخر دهه پنجاه مسکوت مانده و چند روز قبل در میان اوراقشان پیش‌نویس طرحی را که در این باره تهیه می‌کردند، دوباره یافته‌اند. پرسیدند: «آیا فکر می‌کنی می‌توان یک دوره فوق لیسانس یا دکتری شاهنامه و فردوسی دایر کرد؟» عرض کردم: «لازم است، اما شرایط مهیا نیست؛ ولی زودتر از آنچه تصور شود، حق فردوسی ادا خواهد شد و رشته‌ای شامل شاهنامه‌پژوهی، اسطوره‌های ایرانی، تاریخ باستانی، ریشه‌های زبان ملی، نسخه پژوهی و سبک‌شناسی شاهنامه و همه مسائل مربوط بدان تأسیس خواهد شد.» لبخند زدند: «شما این‌طور فکر می‌کنید؟» گفتم: «مطمئنم؛ زیرا فردوسی مام فرهنگ و پناهگاه ماست. حتی دیدگاه دینی ما هم از همان زاویه خردگرا و علاقه به اهل بیت سرچشمه گرفته است...» دیدگاهم را پسندیدند و صورتم را بوسیدند. دریغا که دیگر توفیق زیارتش را نداشتم تا اینکه خبر درگذشت را شنیدم و گریستم.

نماند بر این خاک، جاوید کس

تو را توشه از راستی باد و بس

سپهر بلند ار بوَد زین تو

سرانجام خشت است بالین تو

استاد زرین‌کوب، به حکم قضا، جان گرامی به پدر باز داد و کالبد تیره به مادر سپرد؛ اما هیچ‌گاه جهان اندیشه و ادب و فرهنگ ایرانی بی‌میراث او معنا نخواهد شد:

رودکی رفت و ماند حکمت اوی

می بریزد، نریزد از می بوی

منزلت علمی و فرهنگی زرین‌کوب

زرین‌کوب در چند حوزه مهم قلم زده و پژوهیده است. سرمایه او در موفقیت‌هایش اول پشتکار و همت بلند، دوم دانش وسیع و وثیق، سوم تیزهوشی و سرعت انتقال، چهارم شخصیت قوی، پنجم علاقه ژرف و عاشقانه به ایران و بالاخره فروتنی و خاکساری ذاتی اوست که بسیاری از معاشران و دوستانش بدان گواهی داده‌اند. عبدالحسین زرین‌کوب، متولد اسفند ۱۳۰۱ در شهر بروجرد، فرزند استاد عبدالکریم عبایی معروف به شیخ زرگر، مردی اهل کار و عبادت بود. پس از آموزش‌های ابتدایی، یک‌چند به تحصیل فقه و اصول و حکمت در حوزه علمیه بحرالعلوم بروجرد پرداخت. استاد ادیبی داشت به نام شیخ علی جواهری که او را به شعر و ادب عربی علاقه‌مند کرد و نکته‌ها به او آموخت. تحصیلات متوسطه را هم در تنها دبیرستان شهر خواند و در رشته ادبی دیپلم گرفت. در امتحان ورودی دانشکده حقوق شرکت کرد و نفر اول شد، اما به خواست پدر به زادگاهش بازگشت و مدتی معلمی کرد. در سال ۱۳۲۴ وارد دانشکده ادبیات شد و تا اخذ درجه دکتری تحصیل کرد. از آن پس فقط به تحقیق، آموزش و تألیف اشتغال داشت. در بسیاری از دانشگاه‌های داخل و خارج درس داد، خطابه ایراد کرد و در زمینه‌های گوناگون پژوهید. افزون بر فارسی و عربی، زبان‌های فرانسوی، انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی و آلمانی را آموخت و در سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ در دانشگاه کالیفرنیا و پرینستون تدریس کرد و مدتی هم در فرانسه بود؛ اما عمرش غالبا در ایران مصروف تدریس ادب فارسی و تاریخ و تصوف شد و پژوهش فراوان و تألیف و ترجمه، بیشترین وجه زندگی او را در بر ‌گرفت. سفرها و سمینارها، استادانی که دیده و شاگردانی که تربیت کرده، آثار متعددش، مجلاتی که سرپرستی کرده یا در آن نوشته و سرانجام تحقیقات تازه و نثر پخته و کم نظیرش سبب شد تا به عنوان یکی از استوانه‌های ادبیات فارسی و فرهنگ و تاریخ ایران در روزگار معاصر شناخته شود.

حوزه وسیع مطالعات استاد زرین‌کوب در تاریخ، فلسفه، ادبیات، تصوف و عرفان و تاریخ ادیان خلاصه نمی‌شود. آشنایی با معارف قدیم و جدید، علوم اسلامی و روشهای تحقیق نوین و فراگیری زبان‌های باستانی ایران از او دانشوری جامع و برجسته ساخت. دکتر سیدجعفر شهیدی، ادیب فقید نامدار و دوست و همشهری زرین‌کوب، درباره وی نوشته است: «درباره شخصیت علمی دکتر زرین‌کوب و پایه تحقیق او چیزی نمی‌نویسم که اگر در این باره بخواهم نوشت، صفحه‌ها را سیاه باید کرد. آنان که کتاب‌های او را در زمینه عرفان، تصوف، تاریخ اسلام و نقدالشعر دیده‌اند، دانند که در آنچه می‌نویسم مبالغتی نیست. یکی از خصوصیات آقای دکتر زرین‌کوب این است که هیچ حادثه‌ای، هرچند هم تحمل آن دشوار باشد، او را از کار تحقیق بازنمی‌دارد. در این سالیان، مصیبت‌های سختی را دید؛ از فقدان برادر، بیماری، عمل جراحی و... اما او با ایمان راسخی که دارد، از تألیف و تدریس دست برنمی‌دارد، همچنان به کار مشغول است و سالی نیست که کتابی ارزنده به مشتاقان و علاقه‌مندان تقدیم نکند... سالهاست در مثنوی به مطالعه پرداخته و مشکل‌هایی از بیتهای آن را آسان ساخته است.» (درخت معرفت، ص۱۰۴)

تاریخ‌نگاری و نظریه‌پردازی تاریخ

بخش مهمی از آثار زرین‌کوب، تاریخی است. از نخستین اثر وی «دو قرن سکوت» تا دو کتاب مفصل «تاریخ اسلام پیش از اسلام» و «تاریخ ایران پس از اسلام»، کتب و مقالات متعدد دیگری هم در کارنامه زرین وی دیده می‌شود. آثاری در تاریخ اسلام هم به خامه او نوشته شد که «کارنامه اسلام» و «بامداد اسلام» بسیار معروف است. «روزگاران ایران» نیز بخشی دیگر از کارهای ممتاز اوست، اما با این حال، نگاهی به تاریخ داشت که مورخان دانشگاهی چندان پایبند آن نبودند. او کلیت تاریخ و درک سیر و دغدغه شناخت و معرفتی منسجم از ایران و پیشینه تاریخی‌اش داشت و هیچ‌گاه جزءنگری و دقت و تفصیل در یک برهه یا یک فرد یا یک موضوع تاریخی را وجهه همت خود قرار نداد. او پروژه‌ای داشت که در طی آن خوانندگان معاصر را به درکی مفید و سازنده و در عین حال واقعی از ایران رهنمون سازد. ایران همه چیزش بود و آموزش‌ها و پژوهش‌های تاریخی وی، دیباچه‌ای بر فهم تاریخ پرماجرا و دیریاب ایران محسوب می‌شد.

تاریخ‌نگاری زرین‌کوب، پیرو فلسفه و دیدگاه تاریخ‌نگرانه‌اش، از اعتدال برخوردار بود، دائما بهبود می‌یافت و تصحیح می‌شد. نمونه‌اش چاپ اول و توضیحات فروتنانه بر چاپهای پسین در «دو قرن سکوت» بود. استاد بر دیدگاه شعوبی و ناسیونالیسم خام خود در جوانی خرده می‌گیرد و طریقت اعتدال پیش می‌نهد. به‌تدریج در آثار بعدی که نوعی سه‌گانة تاریخ باستانی ایران (تاریخ اسلام و تاریخ ایران پس از اسلام) را در پی آورد، به این نتیجه رسید که جامعیت نگاه تاریخی برای انسجام‌بخشی به فرهنگ ایرانی ضرورت دارد. جنبه‌های مختلف این فرهنگ را تنها در پرتو این نگاه جامع و جامعیت نگاه تاریخی می‌توان درک کرد.

زرین‌کوب فقط مورخ نبود. او نظریه‌پرداز علم تاریخ و بی‌شک یکی از بهترین تبیین‌کنندگان این امر بود. شاهد مدعا، کتاب «تاریخ در ترازو» که هنوز بهترین است و به زبان‌های فرنگی هم ترجمه شده است. نظریه‌پردازی و توصیف علم تاریخ در این کتاب، نه تنها پیوسته به امتیازات و خصوصیات علم تاریخ، بلکه وابسته به هدف و مقصد مورخ نیز هست و مورخ نمی‌تواند فارغ از تعالی یا انحطاط جامعه خود و فارغ از رذیلت‌ها یا فضیلت‌های خود و مردمش درباره گذشته تبارش قلمفرسایی کند. همچنان که استاد زرین‌کوب به ما می‌آموزد: «اگر تاریخ انسانیت را بتوان در ترازو نهاد، آنچه در گذشته و حال مایه شرم و پستی انسان می‌تواند شد، نسبت به آنچه مایه سرفرازی اوست، وزن زیادی ندارد.»

ادب‌دان و منتقد ادبی

استاد زرین‌کوب به همان اندازه که در تاریخ برجسته بود، در ادبیات زبده و شایسته بود و بلکه ممتاز بود. بخش عظیمی ازآثار وی درباره ادب و شعر است و شامل چند دسته:

۱ـ تایخ ادبیات و تاریخ تحلیلی شعر و نثر فارسی، نظیر: با کاروان حله، سیری در شعر فارسی، تاریخ تطور شعر و شاعری یا فلسفه و شعر، ادبیات فرانسه در قرون وسطی و رنسانس، از گذشته ادبی ایران، از گذشته‌های نثر فارسی و...

۲ـ نقد ادبی و تئوری ادبیات، همچون: فن شعر ارسطو؛ ارسطو و فن شعر؛ آشنایی با نقد ادبی؛ شعر بی‌دروغ، شعر بی‌نقاب؛ و بنیاد شعر فارسی.

۳ـ تک‌نگاری‌های ادبی، مانند: از کوچه رندان، پیر گنجه، شعله طور، جهان صائب، خاقانی، زندگی و اندیشه سعدی، نردبان شکسته و...

۴ـ نقد ونظرها درباره متون وکتب ادبی، که غالبا به صورت مقاله‌هایی تحریر و تألیف شده است.

۵ـ مولوی‌شناسی و مثنوی‌پژوهی شامل: از نی‌نامه، پله‌پله تا ملاقات خدا، سرّ نی و بحر در کوزه که این مجموعه در مرز ادب و تصوف‌پژوهی قرار دارد و از مهمترین منابع مثنوی‌پژوهی در روزگار ماست.

۶ـ داستان‌ها، داستان‌واره‌ها، نمایشنامه‌ها، ترجمه‌های ادبی و اشعار.

در میان این مجموعه از آثار ادبی یا درباره ادبیات، بی‌تردید آثار مربوط به تاریخ ادبیات و تحلیل سیر و تطور ادب، تک‌نگاری‌ها و نقد و نظریه ادبی غنای فراوانی دارد. نگاهی به فهرست کتب و وسایل و مقاله‌های استاد ـ اعم از ترجمه و تألیف ـ نشان‌دهندة تنوع و جامعیت او در پرداختن به گوشه و کنار ادبیات فارسی و مسائل ادبیات است. دکتر زرین‌کوب بی‌گمان در نقد ادبی پیشگام و سرآمد بود. او هنگامی «نقد ادبی» خود را منتشر کرد که هنوز تصور علوم بلاغی قدیم بر اذهان اهل ادب چیره بود. داستان‌نویسان و مترجمان بزرگی همچون میرزاحبیب اصفهانی، جمالزاده، هدایت، چوبک و علوی ظهور کرده بودند؛ اما اندیشه «ادبیات مساوی است با شعر» (آن‌هم شعر کهن)، همچنان بر اذهان حکومت می‌کرد. شعر نیز صرفا با معیارهای بیان و معانی و بدیع سنتی سنجیده می‌شد و سنجه‌های ادب شاعرانه از عهد «حدائق ‌السحر فی دقایق ‌الشعر» و «المعجم فی ‌معاییر اشعار العجم» فراتر نرفته بود. دگرگونی مفهوم ادبیات به نحوی که رابطه آن با شعر به «عموم و خصوص من وجه» بدل شود، با نقد ادبی زرین‌کوب آغاز شد.

دیدگاه کلی و فلسفی‌ای که در نخستین مباحث این کتاب ملاحظه می‌شود، با تمام کسانی که قبل از زرین‌کوب یا در عرض وی اقدام به طرح مباحث نقد ادبی و تئوری ادبیات کرده بودند، تفاوت داشت. زرین‌کوب توانست از پیش‌فرض‌ها و ذهنیات سنتی دور شود و سپس نظرگاهی فلسفی برای طرح مباحث تئوریک ادبیات اتخاذ کند. این استعلای ذهنی و فکری که ضمنا نافی دانش سنتی و ارزش‌های کهن نیز نیست، مبنایی تازه برای بحثهای ادبی فراهم ساخت. بعدها استاد زرین‌کوب با ترجمه و تفسیری جالب و درخشان از «فن شعر» ارسطو و بیان بنیان‌های نظریه ادبی یونان و غرب، نشان داد که چرا شایسته بهترین مقام در تاریخ نقد و تئوری ادبیات در ایران است. حداقل تا بیست سال بعد از چاپ نقد ادبی دکتر زرین‌کوب، کتابی به اهمیت آن، یا نزدیک بدان در زبان فارسی منتشر نشد.

تصوف‌پژوهی و ادیان

بخش مهمی از فعالیت‌ها و علایق استاد معطوف به پژوهش و نگارش کتب و مقاله‌هایی درباره تصوف بود. هم از حیث ذاتی این موضوع، هم از جهت رابطه مهم و گسترده‌اش با شعر فارسی و هم از لحاظ اثری که بر تاریخ و فرهنگ ایران نهاده است. معروف‌ترین کتاب او در این زمینه، «ارزش میراث صوفیه» است. این کتاب از موثق‌ترین و منسجم‌ترین متون درباره مسائل و تاریخ تصوف است. شیوه تدوینش معقول و منطقی، مباحث و منابعش موثق، حدود هر بحث مشخص و نثر نویسنده ممتاز است. اما دکتر زرین‌کوب فقط تصوف‌پژوه نبود، او آثار متعددی همچون «در قلمرو وجدان»، «یادداشت‌ها و اندیشه‌ها»، «نهج‌البلاغه و شریف رضی»، «کشمکش اهل کتاب در قلمرو اسلام ـ مشاجرات ادیان»، «غزالی و ابن رشد»، «زندقه و زنادقه»، «فرار از مدرسه» و آثار مفید دیگری درباره ادیان و کلام تألیف کرد. وی به ملل و نحل و مباحث مربوط به کلام و مناظرات بسیار علاقه‌مند بود و مدتی نیز در «مؤسسه وعظ و تبلیغ علوم اسلامی» به تدریس تاریخ کلام و تاریخ ادیان پرداخت.

دکتر زرین‌کوب در مسافرت‌های خارج که برای شرکت در مجالس بین‌المللی، از جمله کنگره‌های شرق‌شناسی، مجامع اسلامی و کنگره‌های تاریخ و تاریخ ادیان برگزار می‌شد، با عده زیادی از علمای اسلامی و غیر اسلامی آشنایی یافت. در تهران مدتی نزد بعضی کشیشان به تعلیم زبان لاتین و برخی زبان‌های باستانی و تفسیر انجیل پرداخت. با این همه، این جنبه از تحقیقات و تألیفات او کمتر مورد توجه قرار گرفت.

کتاب «در قلمرو وجدان» یکی از آثار ممتاز ادیان و ملل و نحل در ایران است. آن دسته از آثار استاد که به تصوف و عرفان اختصاص دارد، بیشتر حاوی نظرگاه‌های تاریخی عرفان ایرانی و پردازش زندگی و اندیشه عرفانی بلندمرتبگان تصوف است. اوج کارهایش البته در مولوی‌شناسی و مثنوی‌کاوی دیده می‌شود. این آثار از آن جهت که خود دایره‌المعارفی است در تاریخ و تحلیل و زندگینامه و اصطلاحات عرفانی، بسیار حائز اهمیت است. ده اثر برجسته در موضوع تصوف از دکتر زرین‌کوب به چاپ رسیده که به جز مقالات، رسالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای وی در این باب است. مهمترین آنها، دو جلد کتاب مفصل «جستجو در تصوف» و «دنباله جستجو در تصوف» است. «بحثی در عرفان تطبیقی»، «در باب ادب و نقد صوفیه» و «سیری در گلشن راز» نیز دیگر رسایل ایشان است.

فضیلت نثر

عنوان‌گذاری کتب دکتر زرین‌کوب، خود منظومه‌ای زیباست و یکی از برتری‌های زرین‌کوب، نثر شیوا و انحصاری‌اش بود. شیوه‌ای در نوشتن که در عین روایتگری، فاخر و زیباست و خواننده را در پی خود می‌کشاند. زرین‌کوب سهم فراوانی در شکوفایی نثر معاصر فارسی داشته و دو نوع نثر تحقیقی و هنری عرضه کرده است. در این دو نوع نثر، در عین غنای واژگان و دقتهای معنایی، انواع شگردهای بیان ادبی را نیز به کار گرفته تا از ظرفیت‌های زیباشناسانه زبان فارسی حداکثر بهره‌برداری را بنماید. نثرش متین و محجوب و دلنشین است با نوعی ایجاز که آگاهانه و بر اثر ممارست درازمدت ظهور کرده و پرورده شده است.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST