ایراس ـ مونا بقایی: در قصهها و فرهنگ و ادبیات کهن و مدرن روسیه نام «ماشا» به فراوانی دیده میشود. در زبان روسی، «ماشا» مصغر اسم «ماریا» است. معنای این نام هنوز به طور خاص و کامل برای کارشناسان مشخص نیست اما نظریههای مختلفی در این مورد وجود دارد؛ برای مثال برخی معتقدند این کلمه به معنی «دریای تلخ»، «نافرمانی» و یا «آرزو شده برای کودک» است و برخی دیگر اعتقاد دارند ماشا از یک نام مصری مشتق شده است و بنا بر این به معنی «معشوقهی من» یا «عشق من» است.
استفاده زیاد از نام «ماشا» در قصهها، رمانها، فیلمها، ادبیات و کتابهای روسی شاید به سبب آوای خوش و رسمالخط جالب آن است که در ذهن مخاطب تصویر خوبی از کاراکترِ دارای این نام ایجاد میکند. اغلب کاراکترهایی که نام ماشا را دارند شخصیت مثبت و در اکثر موارد قهرمان و شخصیت اصلی داستان هستند. در بین مردم روسیه استفاده از اسم ماشا به عنوان اسم مستعار برای کسانی که ماریا یا اسمی شبیه به آن دارند و دختر بچهها نیز بسیار رایج است. این اسم روسیِ پرتکرار در قصهها، امروزه برای بسیاری از مردم دنیا آشنا است. در ادامه به معرفی برخی کاراکترهای داستانهای مختلف که ماشا نام دارند، میپردازیم:
در رمان «دختر کاپیتان» نوشتهی الکساندر سِرگِییویچ پوشکین، شاعر و نویسندهی روسی سبک رومانتیسیسم، با نام ماشا روبه رو میشویم. این رمان ماجرای عشق دختر کاپیتان (که ماشا نام دارد) و سرباز جوانی است که در راه این عشق در جامعه افسری دست به فعالیتهایی میزند و جان خود را به خطر میاندازد. ماشا در این داستان شخصیتی تحسینشده و دوستداشتنی است. این رمان توسط مترجمانی چون «شیوا رویگریان» ، «علیبیات» ، «ضیاءالله فروشانی» و «پرویز ناتل خانلری» به فارسی ترجمه شده است.
در دو اثر از آنتون چخوف، داستاننویس و نمایشنامهنویس برجستهی روس، نیز نام ماشا را میبینیم. اولین اثر چخوف که نام ماشا در آن وجود دارد، نمایشنامهی «مرغ دریایی» است که برای اولین بار در سال ۱۸۹۶ به روی صحنه رفت. در این نمایشنامه ماشا نام دختر جوانی است که عاشق شخصیت اصلی داستان یعنی نویسنده جوان است.
و در یکی دیگر از نمایشنامههای آنتون چخوف به نام «سه خواهر» که در سال ۱۹۰۰ نگارش یافت و برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ یعنی پنج سال پس از مرغ دریایی به روی صحنه رفت، ماشا نام یکی از خواهرانِ این قصه است که شخصیتی تحصیلکرده و بافرهنگ است و مانند اکثر شخصیتها با نام ماشا در دیگر داستانهای روسی، زیرک و با نشاط است. این نمایشنامه در کل داستان زندگی و دلمشغولیهای خانواده پروزروف است که از سه خواهر به نامهای «اولگا»، «ماشا» و «ایرینا» و برادرشان «آندری» تشکیل شده است. این سه خواهر همواره به خاطرات خوب زمان کودکیشان در شهر مسکو میاندیشند و پیوسته آرزو میکنند روزی به آنجا باز گردند. مسکو، شهری که آنان شادترین روزهای خود را در آن گذراندهاند، به نظر ایشان مظهر کمال است. اما وقتی نمایش پیش میرود، این سه خواهر بیش از پیش و به تدریج از رویاهای خویش فاصله میگیرند.
و اما رمان «سعادت خانوادگی» نوشته لف نیکالاییویچ تالستوی، نویسنده و فعال سیاسی و اجتماعی روس، که قهرمان داستانِ آن «ماشا» نام دارد. ماجرای این رمان که در سال ۱۸۵۹ به چاپ رسید، درباره زندگی، عشق و ازدواج دختر هفده سالهای به نام «ماشا» با یکی از دوستان خانوادگی قدیمیاش به نام «سرگی میخاییلویچ» است که ۳۶ سال سن دارد و این تفاوت سنی زیاد آنها باعث بروز مشکلاتی برایشان میشود. گفته میشود که ماجرای این داستان شباهت زیادی به زندگی شخصی لف تالستوی و ازدواجش در سن ۳۴ سالگی با دختری ۱۸ ساله دارد. ماشا که در زمان کوتاهی تصمیم خود را در مورد ازدواج میگیرد؛ با ورود به خانه همسرش و زندگی مشترک، درمییابد که افکارش در مورد ازدواج قبل از این بسیار سادهانگارانه بوده است. شخصیتی که تالستوی برای ماشا در این رمان به تصویر میکشد زنی جوان است که به سرنوشتی مشابه دیگر زنان همدوره خود دچار است.
یکی از قصههای فولکوریک روسی که نام شخصیت اصلیِ آن ماشا است؛ قصهی «ماشا و خرس» است. ماشا در این داستان نماد زیرکی است. داستان «ماشا و خرس» نوشتهی «بوتالوف»، درباره دخترکی به نام ماشا است که برای کندن قارچ (شکار یا چیدن قارچ از تفریحات رایج روسی است) به جنگل میرود و در آنجا گم شده و به خانهی یک خرس میرسد. خرس او را وادار میکند که برایش کار کند. مدتها میگذرد و ماشا در خانهی خرس اسیر میماند. یک روز فکری به ذهن او میرسد. او پیراشکیهایی تهیه میکند و از خرس میخواهد که آنها را برای پدربزرگ و مادربزرگش که مدتهاست او را ندیدهاند ببرد. خرس نیز دلش به رحم میآید و قبول میکند. نیمه شب ماشا که بسیار ریز است به طور پنهانی داخل جعبه میرود و صبح روز بعد خرس جعبه را برداشته و به طرف روستا میرود؛ بعد از اینکه خانهی پدربزرگ و مادربزرگ ماشا را پیدا میکند، سگها او را میبینند و پارس میکنند. خرس از ترس پیراشکیها را گذاشته و فرار میکند و ماشا از جعبه بیرون میآید.
امروزه کاراکتر ماشا از معروفترین و محبوبترین شخصیتهای داستانی و کارتونی برای کودکان روسیه و سراسر جهان است. کتاب قصهی ماشا و خرس توسط مترجمانی چون «حبیب فروغیان» و «سمانه علیپور» از روسی به فارسی ترجمه شده است و به نظر میرسد فیلم «گلنار» ساختهی «کامبوزیا پرتوی» در سال ۱۳۶۷ نیز برگرفته از قصهی ماشا و خرس است.
«ماشا و دوستان» نیز کتابی دارای نقاشیهایی از یک شخصیت کارتونی به نام ماشا است. نقاشیها در این کتاب به شکلی طراحی و چاپ شدهاند که میتوان آنها را برید و به شکل کارت درآورد. طراح این کتاب خلّاقانه خانم «سوزی آلتمن» است. همچنین طرحهایی از شخصیت کارتونی ماشا بر روی مجسمههای ماتریوشکا دیده میشود.
منابع:
Masha; From Wikipedia، the free encyclopedia
http: //en. wikipedia. org/wiki/Masha
wikispaces. com; Masha and the Bear
http: //roseringstorybook. wikispaces. com/Masha+and+the+Bear
The Captain «s Daughter; From Wikipedia، the free encyclopedia
http: //en. wikipedia. org/wiki/The_Captain%۲۷s_Daughter
سه خواهر؛ از ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد
http: //fa. wikipedia. org/wiki/%D۸%B۳%D۹%۸۷_%D۸%AE%D۹%۸۸%D۸%A۷%D۹%۸۷%D۸%B۱
Family Happiness; From Wikipedia، the free encyclopedia
http: //en. wikipedia. org/wiki/Family_Happiness