کد مطلب: ۲۶۵۹۹
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰

بخشی از زندگی ، تکه‌ای از تو

وینش: «من و زندگی در هر آنچه آغاز و پایانی دارد، وجود داریم. هر دری را که بگشایی، پشت آن در من و زندگی دوشادوش هم ایستاده‌ایم. اگر از من یا از زندگی وحشتی در دل داری، بگذار تا چیزی را در گوشت زمزمه کنم. عشق! عشق می‌تواند دشمنی و غم را دگرگون کند. عشق می‌تواند هرروز و هرروز به دیدارت بشتابد. عشق نمی‌میرد، هرگز نمی‌میرد، حتی در دیدار با من.»

من مرگ هستم

نویسنده: الیزابت هلاند لارسن / تصویرگر: مارینه اشنیدر

مترجم: الهه قوامی مقدم

ناشر: هوپا

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۴۴

 

معمولاً بزرگ‌ترها صحبت کردن از موضوع «مرگ» را برای کودکان، چیزی غیرضروری، بی‌رحمانه، ناراحت کننده و حتی فلسفی می‌دانند. به همین خاطر است که کمتر پیش می‌آید والدی درمورد چنین موضوعی با کودک خود صحبت کنند. اما امروزه که کودک در مواجهه با دنیای بیرون یا حتی در انیمیشن‌ها و داستان‌ها با مرگ و نیستی مواجه می‌شود، بد نیست که والدین و متخصصان امر آموزش آمادگی صحبت کردن در این باره را با کودک داشته باشند. اگر میل ذاتی کودک را نسبت به کنجکاوی در مورد مرگ نادیده بگیریم، مواجهه کودک با مرگ حیوان یا پرندگان خانگی، مرگ یکی از عزیزان دور و نزدیک، دیدن و شنیدن مرگ در اخبار و فیلم‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت. کتاب من مرگ هستم به خوبی و زیبایی مرگ را به تصویر کشیده است. مرگی که سوار دوچرخه‌اش شده است و به هر کوی و برزنی سر می‌زند و خودش را به خواننده معرفی می‌کند.

 اولین تعریفی که از مرگ در این کتاب به چشم می‌آید، بودن او در کنار زندگی است: «همان‌طور که زندگی، زندگی است، من هم مرگ هستم.» انگار که نویسنده نشان می‌دهد شگفتی و پویایی زندگی، در مرگ هم وجود دارد. مرگ به معنای نیستی و نابودی نیست. مرگ همان زندگی است. منتهی در جایی دیگر و جوری دیگر. از طرف دیگر با این تعریف می‌توان چنین برداشتی کرد که تو همان‌طور که زندگی‌ات را تعریف می‌کنی، می‌توانی مرگ را هم به تصویر بکشی. معنابخشی به زندگی منجر به معنادهی به مرگ می‌شود.

قدم بعدیِ شناساندن مرگ به مخاطب این است که او خود را محصور به زمان و مکان خاصی نمی‌کند و فقط سراغ افراد خاص نمی‌رود. مرگ نه تنها سراغ انسان‌ها که به تمام موجودات عالم سر می‌زند. از جانواران پوشیده در خزهای نرم گرفته تا حیواناتی بزرگ و خرطورم‌دار. از قبل از سر زدن خورشید در آسمان تا وقتی که پرتویی از نور مهتاب در آسمان پیدا می‌شود. او همیشه هست. با همه هست و در این بودن کسی را نمی‌آزارد. گاهی حتی عصای دست افراد هم می‌شود و نشان می‌دهد بودنش چقدر نعمت است. «اگر من نباشم، چه کسی به فکر جایی برای رویش جوانه‌ها و ریشه‌های تازه خواهد بود؟»

الیزابت هلاند لارسن در این کتاب به همدلی با مخاطب هم پرداخته است. مرگ که شخص اول کتاب است و از زبان او همه چیز گفته می‌شود به آدم‌ها حق می‌دهد که گاهی از بودن او بترسند و نگران آمدنش باشند. اما چنان لطیف و شاعرانه از خودش و الطافش سخن می‌گوید که مخاطب کودک، و حتی مخاطب بزرگسال، با خواندن این کتاب به این باور می‌رسد؛ مرگ شبیه دوستی است که آدمی را به عشق و زندگی کردن نزدیک می‌کند. من مرگ هستم خواننده را وارد یک چرخه سه وجهی زندگی، مرگ و عشق می‌کند. مرگ و زندگی را به عشق می‌رساند و به خواننده این اطمینان را می‌دهد تنها عنصر نامیرایِ جهان هستی، عشق است. در زندگی با عشق و دوست داشتن یکی شو و بدان که اگر خودت یا دیگری با مرگ به دنیای دیگری رفتید، نام و محبت‌تان هیچ‌گاه از بین نمی‌رود و فراموش نمی‌شوید.

کتاب من مرگ هستم یکی از جلدهای مجموعه‌ی کارگاه زندگی انتشارات هوپا است که با نثری شاعرانه و لطیف خواننده را به احساس و تفکر نسبت به زندگی و مرگ سوق می‌دهد. کارگاه زندگی، مجموعه‌ای شش جلدی در ارتباط با فلسفه برای کودکان و پرسش و پاسخ‌هایی است که کودک در زندگی خود به آنها برمی‌خورد. عنوان‌های دیگر این مجموعه عبارتند از: من اینجا هستم، چرا من اینجا هستم، من زندگی هستم، آنتون و یوناتان و پرسش‌ها.

مارینه اشنیدر تصویرگر اهل بلژیک این کتاب، با به تصویر کشاندن شخصیت مرگ قدم بزرگی برای تلطیف فضای کتاب برداشته است. شخصیت مرگ در این کتاب شبیه هیچ‌چیز و هیچ‌کس نیست. حتی المان خاصی ندارد که بتوان گفت جنسیتش چیست. اشنیدر مرگ را شبیه خودش کشیده است. درست شبیه زندگی است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST