شرق: «کذاب کبیر» با
عنوان فرعی مقالاتی در باب نقد چند کتاب و نویسنده، عنوان مجموعه مقالاتی
از نویسندگان مختلف است که با ترجمه گلی امامی در نشر نیلوفر منتشر شده
است. اغلب ترجمههای حاضر در این کتاب پیشتر در مجلات مربوط به بررسی و
نقد کتاب به چاپ رسیده بودند و بیش از همه در مجله «جهان کتاب». گلی امامی
در یادداشتی در ابتدای کتاب، درباره ترجمه این مقالهها و به طور کلی
رویکردش در ترجمه نوشته: «من مترجم دِلیام. وقتی چیزی میخوانم که به دلم
مینشیند و از آن میآموزم، واکنش نخستینم این است که با دوستان در میان
بگذارم (پس از هجده سال کتابفروشی و با وجود نزدیک به دو دهه جدایی از این
حرفه، هنوز همچنان عادت معرفی مقاله و کتاب را از دست ندادهام). مرحله
بعد شوق در اختیار گذاشتن این مطلبِ خواندنی با گروهی بیش از دوستان نزدیک
است، نتیجهاش ترجمه آن کتاب است. البته اگر کتاب مورد نداشته باشد، که
معمولا هم دارد و قابل ترجمه نیست». توالی انتخاب مقالات این کتاب بر اساس
تاریخ انتشارشان است. اولین مقاله به سال ۱۳۷۶مربوط است و آخری به ۱۳۹۸.
امامی میگوید تلاش کرده مقالاتی را انتخاب کند که خواننده فارسیزبان با
اثر مورد نقد یا نویسندهاش آشنا باشد. «رمان و دوربین»، «سالشمار
رویدادهای ادبی و انتشاراتی بزرگ قرن بیستم»، «نگاهی به کتابهای برگزیده
یک قرن»، «کرم ضدآفتاب بمالید!»، «ولادیمیر ووینوویچ»، «یکی بود، یکی
نبود»، «حکایت تو، حکایت من»، «جاذبه مهلک»، «یک روز در زندگی
فرانکمککورت»، «من با مردن خردهحساب دارم»، «بازگشت بزرگ»، «نمره بیست
گرفتن از ناباکوف»، «یادداشتهای زیرزمینی»، «مهاجرت تحملناپذیر»، «برو
نگهبانی بگمار»، «ظلمت در نیمروزی متفاوت»، «گرنیکا چگونه آفریده شد؟»،
«آیا فلسفه درمانگر است؟»، «جعل هویت مردانه» و «کذاب کبیر» عنوان مقالات
این کتاب هستند.
آنطور که از عناوین مقالات هم برمیآید، موضوعات متنوعی در آنها مطرح شده و
نویسندگان و آثار مختلفی مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند. یکی از مقالات
خواندنی کتاب نوشته ادوارد جی. اپشتاین است با عنوان «نمره بیست گرفتن از
ناباکوف». نویسنده مقاله روزنامهنگار حوادث جنایی و نویسنده است. او در
این مقاله به شرح حضورش در کلاسهای ناباکوف در سال 1954 پرداخته است.
ناباکوف رماننویس و منتقد مشهور قرن بیستم، در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی به
عنوان استاد در دو دانشگاه ونسلی و کورنل به تدریس میپرداخت. او در
کلاسهایش با نگاهی تیزبین آثار نویسندگان مختلفی را مورد بررسی قرار داده و
این درسگفتارها بعدها به شکل کتاب منتشر شدند. درسگفتارهای ناباکوف چند
سال پیش با ترجمه فرزانه طاهری در نشر نیلوفر منتشر شده بودند.
اما ادوارد جی. اپشتاین در مقالهاش شرح داده که چطور در آغاز بیاعتنا به
کلاس ناباکوف وارد شده و بعد شرحی خواندنی از این کلاسها به دست داده است.
کلاسهایی که به ادبیات قرن نوزدهم اروپا مربوط بوده است: «... استاد کلاس
ولادیمیر ناباکوف بود، مهاجری از روسیه تزاری. با قدی بلند و سری طاس، و
چنان با قد برافراشته روی سکوی سالن درس دویستوپنجاه نفر ایستاده بود، که
من آن را به حساب پرورش اشرافیاش گذاشتم. روبهروی او در ردیف اول، همسر
موسفیدش ورا نشسته بود، که او را فقط با عنوان دستیار درس معرفیاش کرد. از
همان لحظه اول برایمان روش کرد که خیال دوستی و صمیمیت با دانشجویان را
ندارد، و آنها را نه با نامشان، بلکه با شماره صندلی صدا میکرد. شماره من ۱۲۱بود. گفت تنها قانون کلاس این است که کسی تحت هیچ شرایطی، حتی برای
رفتن به دستشویی، حق ترک کلاس را ندارد مگر با گواهی پزشک». ناباکوف در
کلاس به دانشجویانش گفته بود که هیچ لزومی به دانستن شرایط تاریخی پدیدآمدن
کتابها نیست و آنها بههیچوجه نباید با شخصیتهای کتاب همذاتپنداری
کنند؛ چراکه رمانها صرفا «آثار ناب خلاقیت» هستند. یکی دیگر از مقالات
کتاب به رمان مشهور «ظلمت در نیمروز» مربوط است که این کتاب هم به فارسی
ترجمه شده است. در بخشی از این مقاله میخوانیم: «در سال ۱۹۴۰، زمانی که
ظلمت در نیمروز منتشر شد، واقعیتهایی را آشکار کرد که کسی در غرب از آنها
اطلاع نداشت (و معمولا انکار میشد): دادگاههای نمایشی، اعترافگیری،
شرایط زندان، روانشناسی خودکامگی، و زیر فشار قراردادن انسانها. بعد از
آنکه در جنگ جهانی دوم، اتحاد شوروی با غرب متحد شد، کتاب کمابیش از دور
خارج شد، ولی پس از آغاز جنگ سرد دوباره رونق گرفت. طرفه آنکه زمانی که جنگ
سرد پایان یافت، ظلمت در نیمروز، مانند بسیاری از کتابها، فیلمها و مواد
فرهنگی دیگر، رونقش را از دست نداد و مانند مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ و چند
رمان دیگر آن زمان، قدرتی ماندگار یافت».