اعتماد: پرچم حق و عدالتطلبی را باید افراشته و نگذاریم که
حق دینی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی یک جامعه پایمال شود.
وفاداری و عشق در مکتب حسین(ع) یک اساس و واقعیت انسانی
است که در میان یاران او به راستی و حقیقت مشاهده میکنیم، یارانی چون حضرت امام زینالعابدین(ع)
فرزند گرانقدر ایشان و امام چهارم شیعیان، عباس بن علی(ع) برادر ایشان، حضرت زینب سلاماللهعلیها خواهر بزرگوار حضرت و علیاکبر(ع)
فرزند برومند حضرت که همگی علاوه بر نسبت جسمانی و
خانوادگی که باهم داشتند به امام حسین(ع) به دیده مولا و «ولی خدا» نگاه میکردند
و سر بر آستان ولایت محبت او میگذاشتند و این معرفت و شناخت به ولی خدا باعث شد که
از سر عشق و وفاداری و خداشناسی و خودشناسی، جان در راه حسین(ع) و اهداف الهی او
بگذارند و جلوههای ایثار و عشق به عرفان حسین(ع) را آنگونه زیبا و تماشایی در
عاشورا به نمایش حقیقی گذارند.
و این «وفاداری» خود درس بزرگی است که در عاشورا به ما
داده میشود که هیچگاه حق را رها نکنیم (اگرچه باطل همواره به واسطه حیله و شهوات
دنیایی طرفداران زیادی دارد.)
«حُر» یکی از کسانی بود که بعد از آنکه مقابل حضرت حسین(ع)
و یاران باوفایش ایستاد، تلنگری بر وجدانش زده شد و دریای وجدان و اندیشهاش به
تلاطم افتاد و حال توبه بر او دست داد و روحش ناآرام شد، چرا که دین و دل به یک دیدن
باخت و محو چشمان زیبای حسین و سیمای حسینی گشت و عرفان و حقانیت حسین سلامالله
علیه در باطن حُر شعله انداخته و تجلی حقیقت و معرفت در ژرفای قلب او هویدا شد و
مجنونوار با حال توبه و نیازمندی به سوی حسین شتافت و در راه او و حقیقت او
جانفشانیها کرد.
آری، زیر شمشیر عشق باید رقصکنان رفت و زیباترین تجسم
عاشقانهها را باید به حقیقت، به نمایش گذاشت.
امام حسین علیهالسلام در ماجرای خروجشان از مکه به سوی
کربلا درس اماممحوری را به اصحاب خویش آموختند؛ آن عده از یاران که معرفت حقیقی
به امام نداشتند، کعبه را اصل دانستند و با امام همراه نشدند. در واقع حضرت سیدالشهدا
با خروج از مکه خواست بفهماند که کعبه واقعی و خانه خدا آنجایی است که «امام حی»
آنجاست. در واقع اصل حج، معرفت به ولی خدا و امام حی است.
در بامداد عاشورا بعد از آنکه لشکر دشمن به طرف حسین علیه
السلام و یاران باوفایش حرکت کرد امام حسین(ع) دستان خود را بلند کرد و با
پروردگار خویش به گفتوگو نشست و سپس ولی خدا به طرف میدان نبرد حرکت کرد و در
مقابل عمربن سعد و جمعیتی عظیم و صفهایی از سربازان یزید و یزیدیان قرار گرفت و آن
واقعه در تاریخ اسلام به وقوع پیوست.
اگر بخواهیم واقعیت را بررسی کنیم باید گفت که تمام کسانی
که در مقابل حسین و هفتاد و دوتن از یاران با وفایش شمشیر گشودند همگی مسلمان، نمازخوان
و مفتی بودند که قرآن را هم میخواندند و اکثرشان از حفظ بودند ولی نمیدانستند که
قرآن زنده و ناطق، آن کسی است که در برابر آنان است و در مقابل او تیغ کین کشیدهاند
و آب را روی او و اهل بیت او و یاران او بستند و در نهایت سر مبارک ولی خدا را به
نیزه افراشتند. این حادثه عظیم و ناگوار که دل خدا و عرش خدا را هم به لرزه درآورد
آنقدر بزرگ است که هنوز بعد از قرنها این واقعه را به یاد میآوریم و بر آن واقعه
به سوگ مینشینیم.
چه شد که ابن سعدها و شمرها که هفت موضع بدنشان به
واسطه کثرت عبادت و نماز، پینه بسته بود اینگونه در مقابل ولی حق ایستادند و درصدد
قتل بهترین بنده از بندگان خدا بر آمدند و در مقابل، آن «جوان نصرانی» که ندای حسین(ع)
در گوش جانش طنین افکنده شد به سوی میدان بلا روان شد و
در صحنه کربلا تا سیمای معنوی و عرفانی حسین(ع) را دید جان در قدم او نهاد و در میدان
نبرد و عشق، جانبازیها نمود و آفریدگار عشق و زیبایی در واقعه عاشورا شد.
آموزههای حسینی در مکتب حسین(ع) بسیار است چرا که حضرت
حسین نماد صلح و محبت و عشق بود و هست، اما چون پای حق و حقطلبی در میان بود باید
صلح را کنار میگذاشت تا در برابر دیوسیرتان و ظلمهایی که بر مردم زمانه میرفت و
فسادهایی که حکام آن زمان به بار میآوردند، بایستد و کوتاه نیاید و مدارا را کنار
گذاشته و در واقع اصل اسلام و اسلام حقیقی را که سرشار از «محبت و صلح و حقطلبی
است» به اهل خشونت و ستم معرفی کرده و به دفاع از دین برآید و در واقع اصل دین و
اسلام هم خود حسین ابن علی سلامالله علیه بود که دشمنان او از جمله ابن زیاد و یزید
بن معاویه و دیگر دشمنان او این حقیقت را باور نمیکردند که «قلب دین» حضرت حسین(ع)
است و شهوت مقام و دنیا آنها را کور کرده بود و زیبایی حق را هرگز در جمال لاهوتی
حسین نمیدیدند و ظلم و ستم را از حد و مرز گذرانده بودند. باید غیرت حسینی در
امام حسین و یارانش به جوش میآمد تا حقیقت عاشورا و حادثه کربلا رقم بخورد.
باید اینگونه میشد تا نور از ظلمت و سیاهی گذر کرده و
حقیقتِ حق علیه باطل نمایان شود.
در واقع همین قیام حسینی و حقانیت حسین(ع) بود که آموزههای
بینظیری را بر همگان آموخت تا آیندگان قلم بر دست گیرند و جلوههای واقعی حسین(ع)
را در قالب هنر و نوشتار به تصویر کشانند.