ایران: در تاریخ جهان مناسبتهایی وجود دارد که ملتها تلاش میکنند
از آن برای نزدیکی و تحکیم ارتباط با سایر ملتها استفاده کنند. جشن فرهنگی نوروز
یکی از همین مناسبتها و مشترکات فرهنگی و تاریخی است که باعث کاهش واگرایی در کشورهای
منطقه شده است. جشنها را همچنین عموماً نمادی از هویت ملی و دینی هر ملتی میدانند
که به نوعی بیانگر علایق، سلیقهها و تعلقات فرهنگی آن ملت به شمار میرود. از این
رو معرفی این آیین اصیل ایرانی هر ساله در ایام نزدیک به نوروز در دستور کار رایزنهای
فرهنگی کشورمان و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قرار میگیرد؛ سازمانی که یکی از
اهداف اساسیاش معرفی ارزشهای فرهنگی و آیینهای سنتی کشورمان است؛ خاصه که
رویکرد سنت باستانی نوروز دعوت به دوستی و رفع کدورت در مناسبات اجتماعی است.
ابوذر ابراهیمی ترکمان که از دیماه سال ۹۲ با حکم علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ریاست این
سازمان منصوب شده است میگوید در برنامههایی که به همین مناسبت توسط رایزن فرهنگی
کشورمان در کشورهای مختلف برگزار میشود تلاش میشود تا ارزشهای درونی این جشن که
به نوعی نمادی از بازگشت دوباره آدمی به خویشتن روشن انسانی است به زبانی جهانی به
مردمان بیرون از جهان ایرانی تفهیم شود. با نزدیک شدن
به ایام نوروز با او درباره نقشآفرینی «نوروز» باستانی در مناسبات فرهنگی به گفتوگو
نشستهایم که در ادامه میخوانید:
چند سالی است که برنامههای نوروزی به صورت ویژه
مورد توجه رایزنهای فرهنگی ایران در سایر کشورها قرار گرفته است در ابتدا
بفرمایید که به اعتقاد شما اساساً معرفی سنت نوروز و تبیین پیامهای این آیین باستانی
چه ضرورتی دارد؟
هر ملتی سرمایههای فرهنگی ویژهای دارد که بهرهگیری از
این سرمایهها، مایه دوام و قوام آن ملت خواهد شد. خاصه اگر رویکرد این سنت، کمک
به حیات معنوی انسان و دعوت به شادی و نیکی و یکدیگر دوستی و رفع کینه و کدورت در مناسبات
اجتماعی باشد. از این رو آیین نوروز به عنوان یک آیین اصیل ایرانی، تمام ظرفیتهای
لازم را برای این معرفی دارد.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای معرفی نوروز
به دیگر کشورهای جهان چه رسالتی دارد؟ آیا این سازمان قرار است معرف سنتها و رسوم
وابسته به این آیین باشد یا اینکه پیامها وحکمت هر سنت و رسم نوروزی را برای مردم
دیگر کشورهای جهان تبیین کند.
یکی از اهداف اساسی این سازمان، معرفی ارزشهای فرهنگی
ایرانی- اسلامی و آیینهای سنتی کشورمان است. رهبر معظم انقلاب نیز درخصوص معرفی
این سنت اصیل ایرانی میفرمایند که: «آنچه ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است،
یکی از زیباترین و شایستهترین کارهایی است که میشود با یک مراسم تاریخی و سنتی
انجام داد.» از این رو، سازمان خود را موظف میداند به معرفی درست و منطقی این
آیین ایرانی و تاریخی که خاستگاهش ایران است و اکنون چند کشور پیرامونی نیز این
سنت دیرینه را به جشن و شادی مینشینند، بپردازد. دیگر اینکه، سنتها و رسوم این جشن
باشکوه تا حدود زیادی معرفی شده و به نظر میرسد جای تکرار ندارد که نوروز، خود
سخن از نوشدگیها و تازگیهاست و جز تکرار شیرین کار خود، هیچ گونه دوبارگی دل
آزار دیگری را بر نمیتابد! ولی به اقتضای هر سنتی که مربوط به نوروز باشد، پیام معنوی و
حکمت درونی آن، بازتابانده میشود تا ملتهای ناآشنا با این فرهنگ بدانند، مثلاً «سبزه» نماد چه
چیزی است یا تلاش و تکاپوی ماهی سرخ کوچک درون تُنگ شیشهای نهاده شده بر سر سفره
هفت سین، چه پیامی برای آدمی دارد.
در یک بازنگری کلی از عملکرد این سازمان به اعتقاد
شما بیشتر روی کدام جنبه از آیینهای نوروزی تأکید شده است و چه بخشهایی مغفول
مانده است که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد؟
این سالها که سوگمندانه باید گفت جهان گرفتار خشونتها
و فروبستگیهای بسیاری شده است و بیشتر ستیزهجوییها هم، رنگ دینی به خودگرفته
است، ما نوروز را همچون نمادی از آرامش و صلح و دوستی تبلیغ کردهایم و به گفته حافظ،
«آسایش دو گیتی» و تفسیر آن را در پیام خردمندانه «نوروز» یافتیم و بازتاب دادیم و
در هر یک از نمایندگیهای فرهنگیمان در خارج از کشور «سفره هفت سین»ی پهن کردیم و
آن را «سفره همدلی» نامیدیم. از آنجا که این آیین را آیین رسمی ایرانی دانسته و میدانیم،
بیشتر در جمع ایرانیان مقیم که درک روشنی از این سنت دارند، گرد میآییم و از این
رو در تلاشیم تا ارزشهای درونی این جشن باشکوه «آغاز» را که نمادی از تجدید عهد
انسان با آفریدگار پاک و طبیعت سبز و بازگشت دوباره آدمی به خویشتن روشن انسانی
است، به «زبانی جهانی» به مردمانی بیرون از «جهان ایرانی» بفهمانیم که شایسته است این
مهم با اتخاذ تدابیری هنرمندانه شتاب گیرد.
بر این اساس مخاطب برنامههای سازمان فرهنگ و
ارتباطات اسلامی در کشورهای مختلف کدام طیف از ملت میزبان است. با مرور برنامههای
سالهای گذشته به اجرای یک سری برنامهها با موارد مشترک مواجه هستیم که برای جمع
محدودی اجرا میشود. آیا با اجرای این برنامهها میتوان انتظار داشت رسالتی که اشاره
کردید، اجرایی شود؟
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، نوروز، عامل همگرایی و همافزایی
میان ملتهای منطقه است. دوستداران ایران و فرهنگ ایرانی، اقلیتهای مسلمان و
شیعه، فارسی آموزان و علاقهمندان به هنر ایرانی و دانشجویان و نخبگان کشورهای هدف،
بیشترین مخاطبان ما را تشکیل میدهند. علاوه بر آن، چنانچه کشورهایی با ما همسو
باشند، چندان مشکلی برای فعالیتهای فرهنگی نداریم، ولی در برخی کشورهای ناهمسو و
از نظر فرهنگی، بیگانه با ما، برای انجام چنین برنامههایی باید ملاحظات بسیاری مد
نظر باشد به هر صورت، حفظ یک پایگاه فرهنگی با رعایت ظرافتهای کاری برای ما مهم
است.
اگر قرار است آیین نوروزی را به دیگر کشورهای جهان
معرفی کنیم، آیا برنامههایی که به این منظور تدارک دیده میشود، در رسانههای
جمعی و فضای شهری هم نمودی دارد؟ به عنوان نمونه، مراسم «نوروز خوانی» که برای
نخستین بار پیام آور غوغای نوروز است، برگزار میشود؟ اساساً آیا چنین امکانی برای
رایزنهای فرهنگی ایران در کشورهای مختلف وجود دارد؟
پرسش جالبی را مطرح کردید. باید گفت کشورهای حوزه نوروز و
حوزه تمدنی ایران خود، برنامههایی دارند که برای ما ایرانیها نیز جالب است. مثل
آنچه در جمهوری تاجیکستان و ازبکستان مؤمنانه و جدی مراسم و آیینهای نوروزی را برپا
میدارند. ولی در دیگر کشورها که نوروز را تنها یک سنت دیرپای ایرانی میشناسند و
احترامی برای آن قائل هستند، به مدد تبلیغات و بروشورهای تبلیغاتی به زبان کشور
هدف و نیز نصب تابلوهایی با مضامین معنوی، همراه با مناظر زیبای بهاری که خوشایند
هر نگاه زیباشناسانهایاست، نمود پیدا میکند. سنت «نوروز خوانی» هم که بیشتر در
مناطق شمالی ایران و برخی مناطق دیگر، همچون بشارت دهنده بهار و شادی و خرمی عمل میکند،
در کشورهای دور که ناآشنا با این سنت ایرانی هستند، برگزار نمیشود لیکن، همان
گونه که گفتم در افغانستان و جمهوریهای آسیای مرکزی و آذربایجان، مراسمی از این
دست که تا حدودی مشابه رسم ایرانیاست، برپا میشود. در بسیاری از کشورها نیز شبکههای
تلویزیونی با همکاری رایزنیهای فرهنگی اقدام به انعکاس آیین نوروزی میکنند. در
مراکز علمی و دانشگاهی و حتی مدارس کشورهای مختلف خصوصاً کشورهای حوزه نوروز با
همکاری نمایندگیهای فرهنگی جمهوری اسلامی نوروز به عنوان یک آیین اصیل ایرانی با
شکوه برگزار میشود.
دیدگاه و نگاه مردم دیگر کشورهای جهان که عضو
پرونده چندملیتی نوروز نیستند نسبت به نوروز و آیینها و مراسم نوروزی چیست؟
در یک عبارت خلاصه شده میتوان گفت «به نام یک جشن
ایرانی با چاشنی فرهنگ و هنر وارزشهای دینی و آیینی» حرفی که نوروز برای جهانیان
دارد، این است که شادی و آرامش در کنار فرهنگ و معنویت، جهان را جای بهتری برای
زندگی میکند و روح نوروز از خشونت و ستیزهگری بیزار است. اکنون این سنت باستانی،
در پهنه «دیپلماسی فرهنگی»، یکی از کارآمدترین و ثمربخشترین رویکردهاست. دریافت
جهانیان از پیامهای معنوی و فرهنگی نوروز، ما را در موقعیتی برتر مینشاند و
تبلیغات خصمانه را بخوبی خنثی میسازد. آنها نوروز را یکی از ابعاد درخشان روح
ایرانی و یکی از میراثهای ماندگار تاریخ و فرهنگ ایران زمین میشناسند.
برنامههای این سازمان در کشورهایی که خودشان آیین
نوروزی دارند و در دیگر کشورهایی که چنین سنتی ندارند، چه تفاوتهایی دارد؟
پیداست در کشورهایی همچون کشورهای آسیای مرکزی که با
اشتیاق به دنبال برگزاری نوروز هستند، برای آنها نیز جذاب است که بدانند نوروز در
ایران چگونه برگزار میشود لذا نمایندگیهای فرهنگی در این زمینه تلاش مضاعف میکنند
اما در کشورهایی که با این رسم ایرانی آشنا نیستند علاوه بر سفره هفتسین و تشریح
این سفره توسط نمایندگان فرهنگی از مرکز نیز با اعزام گروههای هنری این آیین صلح
و دوستی ایرانی معرفی میشود، مسابقههای فرهنگی، همراه با شادی و اهدای جوایز
نوروزی و شعرخوانی با مضامین عیدانه که در مجموع «یـک روز مفرح و شاد» را رقم
بزند، برگزار میشود.
در تدارک این برنامه تا چه میزان تناسب مؤلفههای
فرهنگی کشور میزبان مورد توجه قرار میگیرد؟
در نگاه کلی به برنامههایی که در سالهای
گذشته توسط این سازمان به این بهانه اجرا شده است، به نظر میرسد اغلب برنامهها طبق
روال معمول و مشترک هستند.
قطعاً نمایندگان فرهنگی جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف
با اشرافی که به حوزه فرهنگی کشورها دارند، متناسب با آن برنامهریزی میکنند و
درخواستهای خود را در ارتباط با اعزام گروههای هنری براساس ذائقه مخاطبان به
مرکز ارسال میکنند بنابراین تدارک برنامه برای مناسبت «نوروز» براساس احترام به مؤلفههای
فرهنگی کشور میزبان که پذیرای ماست، انجام میشود. تردیدی نیست که باید تعریف روشنی
از گزاره «مؤلفههای فرهنگی کشور میزبان» ارائه داد تا تناسب برنامههای نوروزی ما
با آن سنجیده شود.
در برنامههای هر ساله آیا سیاست مشخصی برای تبیین
یک پیام مد نظر قرار میگیرد؟ قرار است برنامههای سال ۹۵ با چه محوریت و رویکردی اجرایی شود؟
پیام ذاتی و همیشگی نوروز، صلح و دوستی و آرامش و شادی
است. این پیام در مواجهه با واقعیتهای پیرامونی، رنگی ویژه میگیرد. مثلاً، هنگام
تهدید آرامش و امنیت مردمان منطقه از سوی افراطگرایان که برخی کشورها را عملاً درگیر
منازعات خونین کرده است، نوروز دعوتی میشود با درونمایه محبت و مهربانی و رادی و
رواداری و چنین میاندیشم و براین گمان هستم که برنامههای نوروزی سال ۱۳۹۵ نمایندگیهای ما این رویکرد را
بازتاب خواهند داد.
نوروز به نوعی، میعادگاه ملتهایی است که اشتراکات
فرهنگی بسیار دارند، اینکه کشورهای مختلفی بر سر سفره نوروز مینشینند، چه فرصتهایی
را برای ارتباط بهتر بین ملتها ایجاد میکند؟
همین که ملتهای بسیاری درمییابند که در سپیده دم تاریخ
این سامان، سفرهای از مهربانی و همدلی به نام «نوروز باستانی» گسترده بوده است و اقوام
گوناگونی دست در دست یکدیگر به شادکامی و مهرورزی، این روز ویژه و خجسته را دوست میداشتند
و دلها از کینه و کدورت میشستند و به میمنت چنین روزی، کامشان را شیرین میکردند،
برای امروزیان که صاحبان آن مواریث کهن و زیبا و نامیرا هستند، بسیار دلنشین و
گواراست.
«نوآمدگان» با هوشمندی و خردمندی میبینند که «نیاکان»شان
با یکدیگر بر سر مهر بودهاند و سرود دوستی برای هم میخواندهاند و دست برادری به
هم میدادهاند. پس، هنگامی که به سر انگشت لطف و هنر و اعجاز شکوهمند «نوروز»، چنین
احساس پاک و زیبایی در دلهای مردمان پاکنهاد این دیار جان میگیرد، راه برای
دوستیهای بیشتر و گستردهتر باز میشود و سویههای دیگر روابط از برکت یک آیین
مشترک و پویا و کارساز تاریخی و باستانی، زنده و فعال میشود و بدیهی است که انتفاع آن به همه بر
میگردد.
رئیس جمهوری در پنجمین جشن جهانی نوروز که سال ۱۳۹۳ در کابل برگزار شد با استناد به
پاسداشت اعتدال ربیع در نوروز، اعتدال را نه فقط یک آیین تاریخی بلکه روش اجتماعی
برای رشد و همزیستی در جهان امروز عنوان کردند و در سخنانی بیان کردند که «ما میخواهیم
نوروز را از صورت یک جشن به سیرت یک پیمان درآوریم»، سازمان فرهنگ و ارتباطات
اسلامی در دو سال گذشته چه برنامههایی در این راستا انجام داده است؟
برپایی میزگردهایی که به جای «مونولوگ» و تکگویی،
«دیالوگ» و گفتوگوی رویارو با جهانی ناهمسو را در دستور کار قرار داد تا مشق
همدلی و همسویی، عملیاتی شود و برنامههای دیگری که نه فقط شناساندن ایران و
اسلام، بلکه شناختن کشور هدف، ارزشهای دینی و فرهنگیاش و شناساندن آن به جامعه
ایرانی را فراچشم داشت که این رویکرد اعتدالی، تصحیح نگاه یکسونگرانه پیشین بود. هنردیدن و جرأت
شنیدن و شهامت پذیرفتن ارزشهایی اخلاقی از زبان نخبگان و سرآمدان ملتها، یکی
دیگر از مظاهر «رویکرد اعتدالی» بود که در گفتوگوهای بینالادیانی صورت بست.
همچنین چاپ کتابهای بسیاری که در راستای شناساندن چهرههای
تابناک فرهنگ وادب و آیین ملتهای دیگر به جامعه ایران که از آنان، محجوب و مهجور
بود و... این همه، تنها یکی از پیامدهای درک درست از سنتی کهن و درسآموز بوده است.
بیش از پنج سال از تصویب قطعنامه سازمان ملل
درباره نوروز میگذرد، اما هنوز نوروز جایگاه جهانی پیدا نکرده و با توجه به شرکت
سران کشورهای منطقه در دورههای گذشته، جشن جهانی نوروز بیشتر به عنوان یک جشن
منطقهای باقی مانده است. به نظر شما دلیل این اتفاق چیست و برای اینکه نوروز به
جایگاهی جهانی برسد، چه کار باید کرد؟
نوروز همچون سخنگویی صادق و رسولی امین، «پیام» خود را
به صد زبان در طول تاریخ رسانده است: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با
دوستان مروت با دشمنان مدارا! و پیامی دیگر «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار
آرد/ نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد!» رهبر معظم انقلاب درخصوص ثبت جهانی نوروز،
تعبیری به این مضمون دارند که میفرمایند: «ثبت جهانی نوروز، هدیه ملت ما به سایر
ملتهاست.» از این رو به نظر میرسد که باید به این نکته توجه داشته باشیم که به
ثمر نشستن کار فرهنگی و تحقق اهداف فرهنگی با فعالیتهای صنعتی و اقتصادی بسیار
متفاوت است؛ فعالیت در حوزه فرهنگی ایجاد نگرش یا تغییر نگرش است که چندان با
معیار زمان سنجیده نمیشود ممکن است سالهای طولانی زمان صرف شود و هزینههای مادی
بسیاری لازم باشد تا یک فعالیت فرهنگی به نتیجه برسد همین طور نباید از این نکته
غفلت کنیم که به فرموده درست و زیبای شمسالحق تبریز، آن خداوندگار «عشق» و «شادی»
و آن خورشید جهان افروز «مهر و مردمی» ایام میآیند تا از شما مبارک شوند، پس نوروز
از شما مبارک است!