کد مطلب: ۷۸۶۶
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵

احمد سمیعی: ابوالحسن نجفی «معاصر» بود

احمد سمیعی‌گیلانی

شرق: ابوالحسن نجفی، در انواع حوزه‌های فرهنگ گام نهاده و آثاری پدید آورده است. در «ترجمه»، از ترجمه آثار ادبی یا ترجمه خلاق و ترجمه‌هایی مربوط به آثار داستانی تا مقالات یا سخنرانی‌هایی درباره رمان‌نویسی و خلق آثار داستانی، که در تمام این زمینه‌ها ترجمه‌هایی متمایز و ممتاز دارند. هم‌چنین تشکیل «محفل ادبی» به‌خصوص در اصفهان از فعالیت‌های موثر ایشان بوده است. در زمینه ویرایش نیز ایشان اثری مهم با عنوان «غلط ننویسیم» پدید آورده‌اند و در این کتاب سرآمد زبان و بیان را مدنظر داشته‌اند. کار ابوالحسن نجفی در معرفی حوزه‌های علمی و ادبی جدید، مانند زبان‌شناسی و ادبیات تطبیقی به‌گونه‌ای است که حتی کسانی که با این حوزه‌ها هیچ آشنا نیستند، به‌راحتی می‌توانند تعریف روشن و جامعی از این حوزه‌های علمی کسب کنند. در «عروض» که دیگر گفتن ندارد. ایشان در عروضِ شعر فارسی سرآمد و راهگشا بوده است. او براساس دستاوردهای زبان‌شناسی، عروض جدید را پدید آورد و نه‌فقط در این زمینه، که در زمینه‌های دیگر کارش نیز راهگشا بود، یعنی راه تازه‌ای نشان داد. در تدریسِ عروض و دوره‌های ویرایش نیز همین راه را ادامه می‌داد. در تدریس عروض، آرایی را که خودش یافته و استخراج کرده بود آموزش می‌داد و در ویرایش بیشتر به استفاده از امکانات زبان فارسی در نگارش نظر داشت. اما از علایق جنبی او می‌توان به ادبیات و فیلم‌های پلیسی و جنایی و موسیقی اشاره کرد. درواقع سرگرمی نجفی گوش‌دادن به موسیقی، دیدن فیلم‌های جنایی-پلیسی و خواندن رمان‌هایی در این ژانر بود.
در جلسات هم همواره اظهارنظرهاشان ناظر بر یافته‌های تازه‌شان بود. هیچ‌چیز تکراری یا مبتذل و مستعمل و کاربسته در سخنان ایشان نبود. همه سخنان او، اظهاراتِ تازه یا مبتنی بر معلومات تازه‌ای بود که کسب کرده بود. نکته حائزاهمیت دیگر در مورد کارنامه ابوالحسن نجفی این است که شاید در نگاه نخست این‌طور به‌نظر برسد که کارهای آقای نجفی پراکنده بوده، اما این‌طور نیست. تمام کارهای ایشان هدف مشترکی داشته و یکی از این اهداف بنیادی ارتقای فرهنگ عمومی بوده است. اساسا هدف و دغدغه ایشان این بود که فرهنگ سالم و نسبتا پیشرفته را تلقین و ترویج کند. از خصلت‌های مشترک آثار او یکی هم این بود که او همواره تلاش می‌کرد در زمینه کاری خود راه تازه‌ای را نشان بدهد و سرمشق باشد و واقعا همین‌طور بود. تمام دستاوردهایش در عروض و در دیگر زمینه‌ها سرمشق تازه‌ای نشان داد. برای مثال در «فرهنگ فارسی عامیانه» فقط نباید به عنوان آن نظر کرد. نجفی در این فرهنگ کار جامع و تازه‌ای کرد و نکات ظریف و باریک آورد که به ذهن دیگران نمی‌آمد. اما نقدهایی که بر «فرهنگ فارسی عامیانه» نوشتند بیشتر ناظر بود بر اینکه عنوان آن با ظل‌العنوان هماهنگ و همخوان نیست. اگرچه درواقع همین‌طور است اما نجفی در این کتاب، نه فرهنگ عامیانه، که بیشتر بوم‌گویه‌ها -یعنی عناصری از زبان را که خاصِ زبان فارسی است- آورد، آنچه از زبان که ترجمه کلمه به کلمه آن مقدور نیست، چه در عبارات و چه در عناصر دستوری. بنابراین «فرهنگ عامیانه» جامعِ بوم‌گویه‌هاست. یعنی آنچه ملک طلق زبان فارسی است و در زبان‌های دیگر باید متناظر آنها را پیدا کرد و متناظر آنها هیچ از نظر عناصر زبانی منطبق نیست با آنچه در فارسی هست. پس «فرهنگ عامیانه» نجفی جامعِ این‌هاست، در محدوده پیکره‌ای که خود انتخاب کرده بود. در این زمینه می‌توان نظرات گوناگونی مطرح کرد، اما ایشان کارشان را محدود کردند به پیکره‌ای خاص، و در آن پیکره نکته‌بینی‌ها و ریزبینی‌های نادری دارند که به ذهن کسی در نمی‌آید. می‌شود گفت که این دو جلد فرهنگ عامیانه در برخی از فرهنگ‌هایی که بعد از آن پدید آمده مندرج شده است. یعنی اگر یک فرهنگ ده جلد بوده، می‌توان گفت دست‌کم دو جلدش از آنِ نجفی است. البته مولفان، «فرهنگ عامیانه» را به‌عنوان منبع ذکر کرده‌اند، اما به عقیده من این کافی نیست. ابوالحسن نجفی نه‌تنها منبعِ این فرهنگ‌ها که مولف چندین جلدِ این فرهنگ‌هاست.
برگردیم به خصلت‌های مشترک آثار ابوالحسن نجفی. کارهای نجفی، معرفی روشنِ هر حوزه‌ای است. در حوزه «ترجمه» او ترجمه‌ای سالم و روشن به‌دست داد، ترجمه‌ای که راحت خوانده می‌شود. البته اینکه می‌گویم راحت خوانده می‌شود، به این معنا نیست که ترجمه‌هاشان سرسری و سطحی و آسان‌فهم است. منظورم این است که ایشان مفاهیم و آراء بسیار پیچیده را به‌روشنی بیان کردند. دلیلش هم این است که خود، این آرا و مفاهیم را خوب هضم کرده، از آنِ خود کرده و بعد بیان کرده است. مثلا کتاب «مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی»، اولین اثر تألیفی است که می‌توان به‌وسیله آن با زبان‌شناسی انس گرفت و درواقع این کتاب معارفه‌ای بین زبان‌شناسی و عامه علاقه‌مندان این حوزه پدید آورد. یا جزوه ایشان درباره ادبیات تطبیقی با اینکه جزوه‌ای کوچک است اما این مفهوم را به‌روشنی به ما می‌شناساند. بنابراین در تمام کارهای نجفی این خصلت‌های مشترک هست و اگرچه ممکن است حوزه‌های آثارشان پراکنده و گسترده باشد، هدف تمام آنها یکی است. کار او بزرگ‌ترین خدمت به زبان و فرهنگ فارسی بود. زیرا ابتلایی که ما امروز داریم در درجه اول فاصله عمیق بین عامه مردم با کسانی است که از فرهنگ پیشرفته‌تری برخوردارند یا حتی فرهنگِ طبقه متوسط. این فاصله در کشور ما بسیار زیاد است. این شکاف بزرگ البته طبیعی و قهری است، اما می‌توان این شکاف را پر کرد یا دست‌کم به‌نوعی این شکاف را کمتر کرد تا رابطه معنوی و فرهنگی بین فرهیختگان و عامه مردم به‌وجود بیاید. به‌نظر من دغدغه ابوالحسن نجفی کمترکردن این شکاف بود و این امر در تمام کارهای او بازتاب دارد. از این‌روست که معتقدم کار او خدمت بزرگ به فرهنگ ما بود. جدا از آثارِ نجفی در حوزه زبان، ترجمه‌های او نیز همین خاصیت را دارند. «غلط ننویسیم» که مهم‌ترین کار او در مسیر این هدف است، بیش از همه ناظر بر کاستن این فاصله است تا کسانی که مروج فرهنگ و اهل قلم هستند بتوانند به زبان روشن‌تر بنویسند. این درست که زبان، ابزار انتقال است اما انسان ابتدا باید ابزار را بشناسد تا بتواند به‌کار ببرد. هدف اما فرهنگ است. نباید به این بسنده کرد که زبان ابزار است. شناخت زبان درواقع به ما کمک می‌کند دریابیم آن زبان حامل چه فرهنگی است. نجفی به این مسئله کاملا واقف بوده و در همین راه هم گام نهاده و موثر واقع شده است. بارها شاهد بوده‌ام کسانی که ترجمه می‌کنند یا می‌خواهند رشته‌هایی چون زبان‌شناسی و ادبیات تطبیقی را بشناسند، از نوشته‌های نجفی چیزهای بسیار دستگیرشان می‌شود. البته معروف است که می‌گویند بیان نباید چنان روان باشد که مخاطب هیچ اصطکاکی با آن پیدا نکند. این را تشبیه کردند به لوله‌ای با دو سر باز در آب. این لوله تا زمانی که در آب باشد پُر است، بیرون که بیاید خالی است. یعنی تا اصطکاکی با متن نزد مخاطب پیش نیاید، انگار چیزی در حافظه مخاطب گیر نمی‌کند و به جا نمی‌ماند. نوشته‌های نجفی نیز تا حدی این خاصیت را دارند و این البته به سبک هر مولف یا مترجم مربوط است و از منش متفاوت او ناشی می‌شود.
 به هر تقدیر از خدمات مهم نجفی یکی این بود که همیشه به تازه‌ها، به معاصر و آینده توجه داشته است. در موسسه فرانکلین نیز، اول‌کسی بود که ترجمه آثار معاصر فرانسه را پیشنهاد کرد. پیش از او بیشتر به کلاسیک‌ها توجه داشتند. اما ابوالحسن نجفی جویای تازه‌ها و مروج تازه‌ها بود. 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST