ایسنا: راضیه تجار میگوید: آموزش داستاننویسی باعث میشود استعداد هنرآموز به مرحله بروز برسد.
این داستاننویس در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و کتاب ایسنا، درباره کارگاههای داستاننویسی گفت: داستاننویسی دو بخش دارد؛ بخش ابتدایی استعداد درونی است. کسانی که صاحب استعداد باشند، یک «آنی» دارند و نسبت به سایرین متمایز هستند. البته باید در نظر داشت استعداد هم سقف و کف دارد.
این مدرس داستاننویسی درباره بخش دوم داستاننویسی گفت: بخش دیگر آموزش است. آموزش باعث میشود استعداد به مرحله بروز برسد. تاثیر بحث آموزش در هر هنر و حرفهای اثبات شده است. هرکسی بخواهد به هر حوزهای وارد شود، یک دوره آموزش میبیند.
او درباره وظیفه اساتید کارگاههای داستاننویسی اظهار کرد: کار استاد این است که از طریق آموزش، استعداد هنرآموز را سمت و سو بدهد. مدرس سعی میکند هنرآموز را با اصول اولیه، میانی و نهایی آشنا کند. اما این به خودِ کارآموز بازمیگردد که چقدر مباحث را درونی کرده و از نوک قلم بروز دهد.
تجار ادامه داد: کسانی که در کلاس داستاننویسی شرکت میکنند، همین روال را میگذرانند. من از سال ۱۳۶۸ کلاس آموزش داستان داشتم، همیشه افراد در کلاسها شرکت کرده، تدریجا خودشان را پیدا میکنند و تدریجا دریچههای جدیدی به روی آنها باز میشود.
او در واکنش به این اظهارنظر منتقدان که میگویند "کارگاههای داستاننویسی قلم کارآموزان را به مدرس نزدیک میکند و هویتِ فردیِ نویسنده را از بین میبرد" توضیح داد: در کلاسها کسی به هنرآموز دیکته نمیکند چه بنویسد. در کارگاهها تنها چگونه نوشتن و اصول نگارش آموزش داده میشود. علاوه بر این آنها از طریق استاد، شور و شوق جمعی را میگیرند که خیلی کمککننده است.
این مدرس داستاننویسی افزود: من هنرجوهایی داشتم که میگفتند دوست دارند بنویسند، اما چگونهاش را نمیدانند. در کلاسهای به تدریج این اتفاق خوش برای آنها رخ داد که نوشتن را یاد گرفتند. زمانی که شرکتکنندگان دیگر در کلاسها شرکت نمیکنند، انگار قلمشان خاموش میشود. کسانی که دوباره به جمع بازمیگردد و جمع به آنها روح و جهت میدهد، کم هستند.
او با بیان این که «در کلاسها کسانی هستند به مرتبهای میرسند که بال و پر پیدا میکنند»، ادامه داد: در واقع در افراد مختلف و شرایط مختلف خروجی مختلف هم به وجود میآید.
این نویسنده درباره نقد تقلید کارآموز از مدرس بیان کرد: برخی کلاسها به این شکل هستند، به عنوان نمونه در کلاسهای آقای گلشیری اکثرا همه سعی میکردند شبیه ایشان بنویسند، درحالی که نباید چنین باشد. هرکسی باید خودش باشد. این که نویسنده قلم و نثر خودش را داشته باشد خیلی مهم است.
او همچنین افزود: در کلاس باید پیدا کرد که اندیشه فرد چگونه است. چه موضوعی را دوست دارد و میخواهد چگونه آن موضوع را ارائه کند. اوایل شاگردان تقلید میکنند، اما به مرور صاحب امضا میشوند. این اتفاق زمان میبرد و البته افراد صاحب امضا هم کم هستند.
تجار مدرس را عامل اصلی تاثیر کارگاه داستاننویسی دانست و گفت: افراد در این کلاسها شرکت میکنند و دوست دارند چیزی یاد بگیرند. هنرآموز حتی اگر نویسنده خوبی نشوند، سمپاد ادبیات میشوند و باعث خواهد شد که ادبیات رونق بگیرد. من اشکالی نمیبینم، البته ممکن است در این روند خطاهایی هم وجود داشته باشد.
این نویسنده ادامه داد: هیچ کلاسی نمیتواند آنِ لازم را در هنرجو ایجاد کند. هیچ کلاسی حتی در فضای آکادمیک نمیتواند همه را شاعر و نویسنده کند. از بین ۱۰ نفر شرکتکننده در کلاسهای داستاننویسی یک نفر عالی میشود. البته بقیه هم از نظر روحی خودشان را پیدا کرده و بیش از همه چیز حال خودشان را خوش میکنند.
او با بیان اینکه «برخی از مدرسان تنها تئوری را خوب بلدند»، شرح داد: برخی از مدرسان نمیتوانند بنویسند، اما خوب تئوری بلدند. تئوری را از هر کتابی میتوان پیدا کرد. بعضی تنها تئوری درس میدهند، اما مدرس باید نویسنده باشد تا ریزنگاریهای داستان را هم آموزش دهد.
تجار در پایان تصریح کرد: آرزو میکنم این کارگاهها در خدمت یک هدف متعالی باشد. ما باید نویسندگانی تربیت کنیم که به شناساندن ادبیات غنی کشورمان کمک کند. همچنین باید متولیانی باشند که آثار برگزیده را ترجمه کنند و به دنیا بشناساند. من معتقدم کارهای بسیار خوبی داریم که مغفول مانده است.