کد مطلب: ۷۹۵۸
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵

اقتباس ادبی بر ظرفیت‌های دراماتیک فرهنگ اضافه می‌کند

ایلنا:  سیاوش حیدری (کارگردان تئاتر و نمایشنامه‌نویس) گفتگو با خبرنگار ایلنا، در اشاره به پیشینه‌ی ادبیات نمایشی گفت: در ایران عنوانی موسوم به ادبیات نمایشی شاید قدمتی کمتر از یکصد سال داشته باشد، به‌رغم غرب که از دیرباز احتمالاً به دلیل فرهنگ چندصدایی خودِ فلاسفه حتی سعی داشتند کتب و رسالاتشان را در قالبی دراماتیک و با تکیه بر فرم‌های متنی بر دیالوگ به نگارش درآورند؛ در ایران تاریخ درام‌نویسی عمر بسیار کوتاهی دارد، گرچه کشورمان همواره به دیار شعر؛ شهره بوده است.

گنج ادبیات ما از نظرها مغفول مانده

او ادامه داد: ادبیات داستانی نیز، حتی در پارادیم معاصر، قدمتی بیشتر از ادبیات نمایشی دارد. بنابراین می‌توان حدس زد ظرفیت ادبیات نمایشی در ایران همپای قد و قامت شعر و داستان نیست اما این خود می‌تواند برای دراماتیست‌ها نه به عنوان ضعف که اتفاقاً نقطه‌ی قوتی باشد.

نویسنده‌ی نمایش «توریست» در اشاره به اقتباس ادبی بیان کرد: اقتباس از آثار ادبی در جهانِ نمایش، همواره مورد توجه بسیاری از نمایشنامه‌نویسان واقع شده چراکه به زعم آن‌ها این گونه‌ی ادبی (رمان، شعر، داستان) قابلیت این را دارد که بر ظرفیت‌های دراماتیک هر فرهنگ اضافه کند آن چنان که در اعتقاد برخی هنرمندان حیطه‌ی هنرهای نمایشی، سینما و تئاتر غول‌هایی‌اند که بر بال ادبیات سوارند.

حیدری افزود: ادبیات کهن ایران برای نویسندگان معاصر به راستی مانند صندوق‌های گنج می‌ماند اما این جزیره‌ی گنج، گویا از نظرها مغفول مانده است شاید به این خاطر که در کتابخانه‌ی اکثرِ هم نسل‌های من از ده نمایشنامه، نُه متن خارجی است و یکی ایرانی که این به خودی خود عیب نیست اما کاش به همان اندازه از پتانسیل‌های ادبیات کهن خودمان آگاه باشیم. به نسبت در ادبیات داستانی معاصرمان این مهم مورد توجه قرار گرفته است. نام‌های مطرح ادبیات پست مدرن ایران نظیر ابوتراب خسروی به گفته‌ی خود وامدار متون شاعر نیشابوری؛ عطار است.

نویسنده‌ی نمایش «هانتد» ادامه داد: در آثار محمدرضا کاتب برای مثال می‌توان به شکل واضحی، ردِ پای زبان و فرم ادبیات کهن ایران را بازیافت یا مثال‌های بی‌شمار که با اقتباس از داستان‌های کهن فارسی شکل گرفته‌اند. در حیطه‌ی ادبیات نمایشی نیز دراماتیست‌هایی ازجمله محمد چرمشیر، مطالعاتی پیرامون مقوله‌ی اقتباس از داستان انجام داده‌اند که چند نمونه نظیر "دیوبندان" یا "مرگ در اردیبهشت" نتیجه‌ی وام گرفتن از شاعران و ادیبان کلاسیک ایرانی است. اما به نظر می‌رسد هنوز وسعت زیادی در این حیطه وجود دارد که دست نخورده مانده است.

ادبیات کهن فارس ظرفیت‌های نمایشیِ فراوانی دارد

حیدری اظهار کرد: برخلاف فرهنگ مدرن که سعی می‌کند با نفی سنت‌ها و قواعد گذشته ظرفیت‌های جدید ایجاد کند، اتفاقاً از مولفه‌های پست مدرنیسم یکی این است که همواره نگاه به پشت سر دارد و گذشته‌ی خود را مورد توجه قرار می‌دهد اما می‌کوشد با نگاهی متفاوت، خوانشی دیگرگون از آن را برای مخاطب ارائه کند. در ادبیات کهن فارسی اعم از نظم و نثر ظرفیت‌های نمایشی فراوانی وجود دارد.

این نویسنده اضافه کرد: برای مثال شاهنامه‌ی ابولقاسم فردوسی در حیطه‌ی ادبیات حماسی با آثاری چون هومر یونانی‌ها برابری می‌کند و در برخی داستان‌هایش به قدری نزدیک به اصول تراژدی و حماسه نگاشته شده که از منظر برخی گمان می‌رود فردوسی بوطیقای ارسطو را مطالعه کرده باشد این خود گواه بر ظرفیت بالای این گونه ادبیات برای اقتباس‌های نمایشی است که در ایران هم دراماتیست‌های بزرگی نظیر بیضایی داستان‌های آن را (بعضن با خوانشی متفاوت) دستمایه‌ی آثار خود قرار داده‌اند. مثالی دیگر برای این امر می‌تواند داستان‌های هزار و یک شب شهرزاد باشد که برای آن دوران در نوع خودش از فرم بسیار بدیعی در روایت پیروی می‌کند همین اتفاق را در قرن ششم به صورت نظم در آثار هفت پیکر نظامی خصوصاً در داستان شاه سیاهپوشان شاهدیم که می‌توان به جد گفت به طرز عجیبی فرم روایت مدرن است!

حیدری با بیان اینکه آنگونه که داستان‌هایی مارپیچ از دل هم زاده می‌شود و روایت پیش می‌رود، این الگو همین امروز در بسیاری از آثارِ غربی برای مخاطب معاصر در مدیوم‌های سینما یا نمایش استفاده می‌شود، گفت: اگرچه تاریخ شعر و آثار منظوم در ادبیات کلاسیک ایران از قدمت طولانی برخوردار است، اما بسیاری از این آثار نظیر منظومه‌های ویس و رامین یا لیلی مجنون در دل خود به شیوه‌ای درست از قواعد دراماتیک در خلق تراژدی یا حماسه پیروی می‌کنند. این قضیه در شاعری مثل مولوی حتی سویه‌ای معاصرتر به خود می‌گیرد به گونه‌ای که در بسیاری از حکایات مثنوی مسئله ی بینامتنیت و گسست روایی در قصه مطرح می شود.

آیین‌های بومی، دستمایه‌ای قوی برای رویکردهای پسانمایشی است

وی افزود: شاعر از حکایات خود استفاده می‌کند تا داستانی دیگر را بگوید و در این بین برخی مثال‌ها وجود دارد که حتی حکایت به پایان نمی‌رسد. چنین عدم تعهدی به پیرنگ از نشانه‌های برخی متون پست مدرن به شمار می‌رود که مثنوی معنوی پیشتر در کُنه خود آن را دارد.حتی پا را می‌توان فراتر از متون کلاسیک گذاشت و رو کرد به بسیاری از حکایات و افسانه‌های فولکور محلی در ایران که با آیین‌های بومی گره خورده است، چیزی که تئاتر غرب بدان رشک می‌برد چون کمتر پیشینه‌ی آیین‌مندی دارد و بالعکس شرق از آن مملو است.

او در پایان سخنان خود بیان کرد: بسیاری از تئوریسن‌های تئاتر پست مدرن معتقدند آیین‌های بومی و محلی دستمایه‌ی بسیار غنی برای رویکردهای پسانمایشی و پسا اجرایی می‌تواند باشد. بنابراین می‌توان از این چند مثال نتیجه گرفت مخاطب معاصر امروز اگرچه ویژگی‌های شخصیتی متفاوتی را با خود می‌آورد اما همواره می‌تواند پذیرای آثار نمایشی باشد که وام‌دار متون کهن است اما به این معنی نیست که می‌توان شخصیت مخاطب معاصر را نادیده گرفت. متاسفانه برخی از نمایشنامه‌نویسان این نکته را نادیده می‌گیرند که شاید نتوان برای مخاطب امروز از همان فرم گفتار و نوشتار که در متون کلاسیک استفاده شده اقتباس انجام داد. این امر می‌تواند منجر به پس زدن اقتباس‌های نمایشی از سمت مخاطب شود اما تجربه‌های موفق در سوی دیگر نشان از این دارد که گنجینه‌ی متون کهن ادبیات پارسی هنوز هم پتانسیل بالایی برای مخاطب امروز دارد که می تواند مورد توجه نمایشنامه‌نویسان معاصرمان قرار گیرد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST