کد مطلب: ۸۰۳۲
تاریخ انتشار: سه شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵

میراث جمعی آدمیان در کتب کهن

مهران فیاض

ایران: «راهت را ادامه بده، زندگی‌ات را بکن، زندگی خوبی است-تو به اسطوره‌شناسی نیازی نداری» (جوزف کمبل، قدرت اسطوره). آیا واقعاً ما به اسطوره‌ها نیاز داریم؟ چرا یک انسان قرن بیست‌ویکمی باید اسطوره‌هایی را که متعلق به دوهزار سال یا حتی پیشتر هستند مطالعه کند؟ این افسانه‌ها که امروز خیالی بودنشان کاملاً برای ما روشن است چه کارآیی برای ما دارند؟ استراوس معتقد است: «چیزهایی وجود داشته که امروزه آنها را از دست داده‌ایم و احتمالاً باید درصدد به‌دست آوردن دوباره آنها باشیم. زیرا مطمئن نیستیم در جهانی که زندگی می‌کنیم و با این گونه تفکر علمی که مجبوریم از آن پیروی کنیم، بتوانیم آنها را دوباره به‌دست آوریم، گویی که هرگز آنها را از دست نداده‌ایم. اما می‌توانیم از وجود و اهمیت آنها آگاه شویم. «(کلود لوی-استراوس، اسطوره وتفکر مدرن). آن چیزهایی که قرار است به دست بیاوریم چیست؟ پیش از آن باید بدانیم اصلاً خود اسطوره چیست. شاید بشود گفت به تعداد خود نظریه‌پردازان اسطوره، درباره اسطوره تعریف وجود دارد. ممکن است یکی اسطوره را شکل قدیم علم بداند (ادوارد برنت تایلر) و دیگری مرتبط با آیین (جیمز جورج فریزر)، یکی آن را دینی (میرچا الیاده) و دیگری با نگاهی روان‌کاوانه آن را مانند رؤیا بررسی کند (کارل کوستاو یونگ). همان‌طور که می‌بینید نظرات مختلفی در این باره مطرح شده که تمامشان به نوعی قابل تأمل و اثبات هستند. حتی نظریاتی درباره رابطه اسطوره‌ها با فلسفه و علوم اجتماعی نیز موجود است. زیرا طبق نظر سیگال: «درباره خود اسطوره به تنهایی نظریه‌ای وجود ندارد، چون رشته‌ای وجود ندارد که صرفاً به خود اسطوره بپردازد. از قدیم ادعا شده و هنوز هم می‌شود که ادبیات را باید به مثابه ادبیات بررسی کرد، نه به مثابه تاریخ، جامعه شناسی یا هر مقوله ادبی دیگر. اما اسطوره چنین نیست وچیزی به عنوان بررسی اسطوره به مثابه اسطوره وجود ندارد.» (رابرت سیگال، اسطوره). همین تنوع تعریف‌ها باعث می‌شود به اهمیت و دلیل پایداری اسطوره پس از گذشت قرن‌ها پی ببریم. خود سیگال پیشنهاد می‌کند که «اسطوره را نوعی داستان به حساب آوریم...که موضوعش پیدایش عالم است... داستانی که زمان وقوعش ممکن است گذشته باشد (اساطیر یونان یا رمان‌های تالکین)، یا حال (ابرقهرمانان داستان‌های مصور؛ سوپرمن و بتمن)، یا آینده (جنگ‌های ستاره‌ای).» شاید بعضی از ما هیچ علاقه‌ای به شناخت اسطوره‌ها نداشته باشیم ولی «ممکن است به خرید کفش‌های ورزشی نایکی (نام الهه یونانی پیروزی) یا کارخانه لاستیک‌سازی وولکانایزد (وولکان؛ ایزد رومی حامی آهنگران) برویم... یا شنبه (ساتورن؛ ایزد رومی کشاورزی) سری به یک موزه (میوزها؛ الهگان یونانی حامی فرهنگ) بزنیم. اخبار از رادیو به گوشمان برسد؛ در اروپا (معشوقه زئوس) تدارکات لازم برای برگزاری المپیک (المپ؛ ماوای ایزدان یونانی) انجام می‌گیرد. دیپلمات‌ها در لندن (نام دیگر لوگ؛ ایزد سلتی) درباره سرنوشت همه آن موشک‌های ثور (ایزد-تندر اسکاندیناوی)، تیتان (غول‌های یونانی) و ژوپیتر (نام رومی زئوس) بحث می‌کنند... می‌بینید که همه ما به نوعی در ساحت اسطوره حضور داریم... و از طریق اسطوره با قرن‌های گذشته نیز پیوند داریم» (ج.ف. بیرلین، اسطوره‌های موازی). اینکه ما شناختی از اسطوره‌ها نداشته باشیم دلیلی بر وجود نداشتن آنها نیست.
فارغ از تمام تعریف‌هایی که از اسطوره ارائه شد نباید این مسأله را فراموش کرد که در هر صورت اسطوره قدیمی‌ترین و ابتدایی‌ترین شکل اندیشه بشر برای توضیح پدیده‌ها بود. «انسان بدوی به یاری علم جهان فیزیکی را کنترل می‌کند و آنجا که علم در می‌ماند، به جادو روی می‌آورد. وآنگاه که جادو در می‌ماند، انسان بدوی به اسطوره روی می‌آورد، اما نه برای کنترل بیشتر بر جهان، ... بلکه به منظوری خلاف آن؛ یعنی سازش دادن خود با آن جنبه‌هایی از جهان که از کنترل خارج‌اند، مانند بلایای طبیعی، بیماری، پیر شدن و مرگ.» (رابرت سیگال، همان). با توجه به اهمیتی که اسطوره در زندگی امروز ما دارد، مطالعه و شناخت آن نیز ضروری به نظر می‌رسد. زیرا هر کدام از ما به نوعی قهرمان زندگی خود هستیم و برای رسیدن به اهدافی تلاش می‌کنیم. قبولی در دانشگاه، ازدواج، موفقیت در کسب‌وکار و دیگر اهدافی که بعضاً برای رسیدن به آنها راه دشواری (مراحل مختلف سفر قهرمان) پیش‌رو داریم. ما برای سربلند خارج شدن از آزمون‌های بزرگ زندگی‌مان و غلبه بر ترس‌ها و گرفتن پاداش و دستیابی به اکسیر، مانند قهرمان اسطوره پا به درون دنیاهای ویژه‌ای می‌گذاریم و به‌مانند او یارانی را برمی‌گزینیم و از راهنمایی‌های پیر یا مرشدی برخوردار می‌شویم (نک: جوزف کمبل، قهرمان هزارچهره).
خوشبختانه در سال‌های اخیر و بواسطه تألیف‌ها وترجمه‌هایی که مؤلفان و مترجمان ما انجام داده‌اند منابع فراوان وارزشمندی برای علاقه‌مندان به این حوزه فراهم شده است. ژاله آموزگار، مهرداد بهار، جلال ستاری، عباس مخبر، میرجلال‌الدین کزازی، ابوالقاسم اسماعیل‌پور، باجلان فرخی، عبدالحسین شریفیان، مانی صالح علامه و بسیاری دیگر که بیشتر توان خود را صرف پژوهش و تحقیق در حوزه‌های مربوط با اسطوره کرده‌اند تا مردم ما نیز با دانش نسبتاً جدید اسطوره‌شناسی که به نسبت دیگر علوم، جوان‌تر است (از نیمه دوم قرن نوزده) آشنا شوند. اما موردی که باعث ایجاد انگیزه نوشتن گزارشی درباره اسطوره شد استقبال قشر وسیعی از مخاطبان از کتاب‌هایی است که سعی دارند از طریق اسطوره‌ها ما را به درکی از خود و محیط اطرافمان برسانند. در این راستا ناشرینی هستند که به شکل تخصصی پیرو اندیشه‌های یونگ هستند (بنیاد فرهنگ وزندگی) و ناشرینی که نه تخصصی اما به‌طور پراکنده آثاری در این زمینه منتشر می‌کنند. اقبال این طیف از کتاب‌ها در میان حجم زیاد کتاب‌های سطحی روانشناسی عمومی، جای خوشحالی دارد. دلیل اینکه این کتاب‌ها را جدی‌تر و مطالعه‌شان را باعث خرسندی می‌دانم بی‌ارتباط با مباحث ذکر شده نیست. گفتیم که یکی از شاخه‌هایی که به اسطوره در غالب رؤیای جمعی و کهن‌الگو می‌پردازد، روان‌کاوی است. شینودا بولن درسال 1976 از انستیتو سی. جی. یونگ سانفرانسیسکو تخصص روان‌کاوی گرفته و از آن زمان مشغول مطالعه جدی و گسترده در این زمینه و برپایی همایش‌هایی با موضوع روان‌شناسی زنان با رویکرد اسطوره است. نظرات او یکی از کاربردهای امروزی اسطوره را نشان می‌دهد که بخشی از آن را نقل می‌کنم: «تعبیر و درک اسطوره، چه از راه عقل و چه از طریق احساس، بصیرتی را بشارت می‌دهد. اسطوره همچون خواب است که ما به‌رغم درک ناقص آن، به دلیل معنای نمادینی که در آن نهفته، به خاطرش می‌سپاریم» و به‌طور مثال می‌افزاید: «در هر زنی مجموعه‌ای از ایزدبانوان (الهه‌ها) همزمان با هم عمل می‌کنند واگر زن شخصیتی پیچیده‌تر داشته باشد، احتمالاً تعداد ایزدبانوان فعال درونش بیشتر است... شناخت ایزدبانوان موجب درک زنان از دیگر زنان، مردان، والدین و فرزندان می‌شود. این الگوهای رفتاری همچنین وسیله فهم انگیزه‌ها، اضطراب‌ها و رضایتمندی‌های زن را فراهم می‌سازد.این شناخت برای مردان نیز سودمند است و در درک بهتر آنان از زنان کمک می‌کند و همچنین در درک رفتار متناقض زنان چند شخصیتی یاری می‌رساند.»
او معتقد است: «اسطوره‌ها عواطف و تصوراتی را فرا می‌خوانند که بخشی از میراث جمعی ما انسان‌هاست. اسطوره‌های یونانی و تمامی افسانه‌ها و داستان‌هایی که پس از هزاران سال هنوز بازگو می‌شوند، همچنان در ارتباط با زندگی ما هستند، زیرا رنگی از واقعیت تجربه‌های مشترک انسانی در خود دارند.». البته این کتاب‌ها تنها به شناخت زن وکهن الگوهایش مانند «نمادهای اسطوره‌ای و روانشناسی زنان» (شینودا بولن) یا «زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند» (کلاریسا پینکولااستس) محدود نمی‌شود بلکه درباره مردان نیز کتاب‌هایی وجود دارد که کهن الگوها و اسطوره‌های مردان را بررسی می‌کنند، مانند «نمادهای اسطوره‌ای و روانشناسی مردان» (شینودا بولن) و «مرد مرد» (رابرت بلای). شاید شناخت این داستان‌ها و شخصیت‌هایشان در جامعه ما که با مشکل عدم ارتباط سالم بین مردمش برخوردار و همچنین سن ازدواج بالا و آمار طلاق بالاتر است، کمک کند که بتوانیم به درک بهتری از یکدیگر دست پیدا کنیم و با هر شخص بسته به شخصیت و سلیقه‌اش برخورد کنیم نه اینکه همه را در یک ترازو قرار داده و از یک منظر ببینیم. چرا که پیشرفت و موفقیت یک جامعه به همبستگی، هم‌صدایی و درک متقابل تک‌تک افراد آن جامعه از دیگران بستگی دارد. امید است چاپ و انتشار کالاهای فرهنگی که به درک ما از زندگی روزمره و ارتباطمان با جهان پیرامون کمک می‌کنند بیش‌ازپیش و با جدیت ادامه پیدا کند تا در عصر ارتباطات که سرعت انتقال آگاهی و اخبار رو به افزایش است، از قافله عقب نمانیم.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST